تأخر در بیان حکم حجاب اگر دلیل بر اهمیت بحث حجاب نباشد، دلیل بر کم اهمیتی آن نیست، بنابراین اگر برخی بخواهند پوشش را درجه دوم بدانند می توانند این مطلب را بیان کنند که حجاب آیات زیادی در قرآن ندارد، ولی تقدم و تأخر صرفا می تواند نقش زیربنا و پایه برای ارزش های بعدی را اثبات کند.
به گزارش خبرگزاری پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، نشست علمی فلسفه و سیر تشریعی حجاب در اسلام برگزار شد. سخنرانان این نشست حجج اسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت پور مدیر حوزه علمیه خواهران و فرج الله هدایت نیا گنجی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و از اساتید حوزه و دانشگاه بودند.
در بخش اول نشست حجت الاسلام بهجت پور گزارشی را از نکات مهم کتاب سیر فرهنگ سازی پوشش اسلامی با توجه به سیر تنزیلی آیات قرآن توضیح داد و در آخر سخنان خود در این بخش گفت: بسیاری از کارهایی که از سوی برخی نهادها از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان منشور حجاب صورت گرفته نمی تواند فرهنگ سازی نسبت به جریان پوشش اسلامی در جامعه داشته باشد و باید کارهای جدی تری در این حوزه صورت بگیرد.
بعد از سخنان آقای بهجت پور حجت الاسلام هدایت نیا به عنوان ناقد مطالبی را مطرح کرد که به شرح ذیل می باشد.
ما به دنبال نقد به معنای واقعی کلمه نیستیم بلکه می خواهیم مطالبی را مطرح کنیم که احیانا اگر ابهاماتی در مطالب استاد بهجت پور بوده نیز برطرف شود.
اولین نکته ای که به آن اشاره می کنیم بر اساس ترتیب نزول به آیه ۵۶ سوره احزاب اشاره کردید که اولین یا تنها مستند قرآنی بحث ستر و پوشش است و این که چرا در مکه بحث پوشش مطرح نشد این بود که زمینه ستر و حجاب فراهم نشده بود؛ برخی در جواب این سؤال که چرا آیات پوشش با سرعت نازل نشد می گویند حجاب و پوشش اولویت نداشته است و تنها پایه های تشریع است که در اولین احکام قرآنی بیان می شود نه مسأله ای مثل حجاب که فرعی است و دلیل بر این مدعا این است که ضمانت اجرایی هم در قرآن برای آن بیان نشده باشد.
اشکال در تشخص ایمانی با حجاب
آیه ۵۶ سوره احزاب نکته ای دارد که پذیرش به تشخص ایمانی در آن با مشکل رو به رو می شود چون مستند ما در این آیه «نساء المؤمنین» است به عبارت دیگر در این صورت با نظریه نواندیشان دینی موافق می شویم که حکم را ویژه اهل ایمان می دانند و می گویند حجاب یک حکم عام برای همه مسلمانان نیست همچنانکه آقای کدیور به همین نظریه متمایل شده اند.
بنابراین آیا می توان گفت همیشه در قرآن هرجا سخن از ایمان آمده فقط بحث موضوع سخن اهل ایمان است؟ یعنی طبق این نظر پیروان شریعت اسلامی دو دسته می شوند یکی افرادی که تظاهر به اسلام کرده اند و دیگری اهل ایمان در حالی که به نظر می رسد در مقابل عبارت «یا ایها الذین آمنوا» اهل اسلام نباشند.
نکته دیگر آن است که انگیزه افرادی که حجاب را به هر دلیلی رعایت نمی کنند ولی اظهار به مسلمان بودن می کنند نیز باید در نظر گرفته شود و اصلا آیا سیر فرهنگ سازی پوشش با راه حل های فقهی هماهنگ است یا خیر؟ در مسائل فقهی نقض واجب حرام است و برای آن تعذیر هم می آید به همین دلیل در مجموعه قوانین ایران بی حجابی جرم انگاری شده است.حال اگر افرادی تشخص ایمانی را رعایت نمی کنند بحث فقهی در مورد آنها چیست؟
مراد از حجاب در قرآن چه مقدار پوشش است؟
نکته چهارم آن است که کدام معنا از پوشش مراد است، از مقدمات کتاب شما مشخص می شود که بحث فقهی فقها یعنی پوشش حداکثری مراد است که آیا این مقدار از قرآن نیز استنباط می شود؟ چراکه برخی منکر این قضیه هستند، یعنی قرآن می خواهد در مورد حجابی که فقها به آن فرمان داده اند فرهنگ سازی کند یا مفهوم حداقلی آن را؟ گویا مؤلف می خواهد حدود فقهی را مطرح کند از این رو باید خواننده را مجاب کنید که قرآن این معنا را مدنظر دارد.
برخی نواندیشان بر این عقیده اند که حدود حجاب در قرآن این چیزی نیست که فقها به آن اشاره کرده اند، این افراد اصرار دارند که فقها به دست خودشان حجاب را تغلیظ کرده اند؛ از این رو به نظر می رسد کتاب شما باید نظرات نادرست دیگر را نقد بکند.
نکته پنجم آن است که بر اساس ترتیب نزول آیه سوره احزاب قبل از سوره نور است و این درست است، یعنی اگر منظور شما این باشد که سوره نور مفهوم حداقلی را بیان کرده باشد و سوره احزاب پوشش حداکثری را بر اساس بحث تدریج درست به نظر می رسد، مگر این که مصنف محترم می خواهند بگویند سوره نور می خواهد منظومه عفافی را که در سوره احزاب بیان کرده بود را کامل کند.
حجاب نمی تواند نماد اسلام و غیر اسلام باشد
نکته بعدی این است که اگر پوشش را با تشخص ایمانی بدانیم و منظور ما همان نماد اسلام باشد اتفاقی که می افتد این است که اصل نماد شمردن حجاب کار فرانسوی ها است که با توجه به تفکیک دین از سیاست اعلام کردند که استفاده از نمادهای دینی و مذهبی از مراکز دولتی و آموزشی و اداری و نظامی ممنوع است که از جمله آنها صلیب، شب کلاه و حجاب بود که به ترتیب نماد مسیحیت، یهودیت واسلام است، بنابراین بُعد ایجابی آن بازی کردن در زمینه دشمن است و بعد سلبی آن این است که بخواهیم نفی حجاب را مساوی با نفی اسلام بدانیم و بخواهیم خط کشی داشته باشیم.
همچنین اگر حجاب را تشخص بدانیم، مطلوبیت حجاب غیری می شود نه ذاتی یعنی بنابر قول نواندیشان فعلی، هدف اصلی از حجاب، عفاف است و حجاب راهکاری برای عفیف بودن است و از غیر حجاب نیز به دست می آید، بنابراین تشخص گرفتن حجاب، حکم شرعی آن را تنزل می دهد و به عبارت دیگر آن چه منظور نظر دقیق شما است در کتاب منعکس نشده است.
انگیزه بی حجابان مورد عنایت قرار نگرفته است
در ابتدا گفتیم بی حجابان برای عدم رعایت پوشش اسلامی علی رغم پذیرش اسلام انگیزه های متفاوتی دارند و می توانیم آنها را طبقه بندی کنیم، عده ای با برهنگی قصد دعوت به فساد دارند ولی همه این قصد را ندارند به همین جهت همیشه بی حجابی مساوی با بی عفتی نیست.
از طرف دیگر برخی از ترس مجرد ماندن بی حجابی را انتخاب می کنند تا درمعرض انتخاب پسران قرار بگیرند و معتقدند که حجاب نمی گذارد که ما دیده شویم همچنانکه بنده در برنامه های رسانه ای مکررا با این مسأله از سوی مردم روبه رو شده ام.
انگیزه بعدی بی حجابی ترس جذاب نبودن است که این مسأله حتی در زنان متأهل هم دیده می شود، دلیل بعدی که کشف شده و آمار نشان می دهد، میل به تکریم است، در دهه هفتاد و هشتاد وقتی از تعداد زیادی زن بی حجاب پرسیده می شود که چرا حجاب را رعایت نمی کنید می گویند این طور سریع تر کار ما راه می افتد؛ این مسأله در فرهنگ سازی ما بسیار مؤثر است یعنی باید روی مردان جامعه کار کنیم که چرا این گونه شده اند، همین طور عده ای برای نشان دادن مخالفت با سیاست های دولت مستقر با بی حجابی می خواهند مخالفت مدنی داشته باشند.
حال روش های شما یک دست دیده شده اند، یعنی دستورات قرآنی برای همه این دسته ها یک گونه است؟ آیا قرآن این گونه فرهنگ سازی هایی ندارد؟ آیا واقعا برای فرهنگ سازی حجاب و پوشش در قرآن نیاز به سنت و سیره نداریم؟ و اصلا تفکیک قرآن از سنت و سیره زیبنده است؟ یعنی هیچ حلقه مفقوده ای در قرآن نیست که موجب شود نیازی به سنت نداشته باشیم.
سیر فرهنگ سازی در کتاب ویژه حجاب نیست
نکته آخر این است که انسان برخی اوقات حس می کند وقتی این کتاب را می خوانیم به سیر ویژه ای برای فرهنگ سازی حجاب نمی رسیم بلکه برای فرهنگ سازی همه ارزش های اسلامی با همین ادبیات هم می توانیم برسیم. سؤال می کنیم این سیر شما ویژه فرهنگی سازی کردن پوشش اسلامی است یا برای همه ارزش های دینی می تواند مورد استفاده قرار بگیرد؟
حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور چنین پاسخ داد؛
استاد هدایت نیا نکات ارزشمندی را بیان کردند ضمن این که مطالب دقیقی است و حتما باید در کارهای بعدی دیده شده و تکمیل شود. این که بگوییم عدم اعلام حکم پوشش در دوره مکه به دلیل کم اهمیت بودن آن است که برخی آن را مطرح کرده اند با توضیحی که در کتاب داده شده است، جواب داده می شود، یعنی قرار است یک سلسله ظرفیت ها در جامعه تزریق شود تا جامعه با چنین ویژگی هایی در آینده به پوشش شناخته شود.
تأخر در بیان حکم حجاب دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست
این مسأله اگر دلیل بر اهمیت بحث حجاب نباشد، دلیل بر کم اهمیتی آن نیست، بنابراین که برخی بخواهند پوشش را درجه دوم بدانند می توانند این مطلب را بیان کنند که حجاب آیات زیادی در قرآن ندارد، ولی تقدم و تأخر صرفا می تواند نقش زیربنا و پایه برای ارزش های بعدی را اثبات کند؛ جایگاه پوشش اسلامی در بین دیگر عناصر اسلامی از دست مسائلی است که نیاز به زیربنا دارد، همچنانکه مسائل مهمی از جمله امامت و فقاهت در اواخر نزول قرآن بیان می شود و به هیچ عنوان دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست.
جامعه ایمانی در قرآن همه مسلمانان هستند
در رابطه با این که آیا این حکم متوجه مؤمنین است یا حکم عام برای همه مسلمانان باشد، روشن است که در تعابیر قرآنی جامعه مؤمنین کسانی هستند که حتی منافقان که اهل عمل به اسلام نیستند را شامل می شود و در یک نگاه کلی به عنوان معرف اجتماعی همه جامعه اسلامی مورد خطاب قرار می گیرند، ایمان یک عنوان است برای کسانی که شهادتین می دهند، ارزش ها را می پذیرند و خود را به این جامعه منتسب می کنند.
به عبارت دیگر تعابیر عام قرآن در مورد ایمان همان بحث کلی مسلمان است یعنی وقتی می فرماید مؤمنان نباید با زنان پیامبر ازدواج کنند درجه اعلی دین مداری را نمی گوید بلکه می گوید همین افراد مسلمانی که در جامعه هستند نباید با همسران پیامبر ازدواج کنند.
به عبارت دیگر در این آیات جامعه مؤمنین با یک ظرفیت عام نه ظرفیت فرد فرد مورد نظر هستند، بنابراین سخن ما از نساء المؤمنین سخن عامی است که در مورد همه زنان مسلمان ها جاری است و در بین مؤمنان هم اگر طوایفی درجاتی از ایمانشان کم شود، به تناسب از ستر و حجاب هم کم می شود. همچنانکه در همان دوران نیز در برخی مناطق اسلامی که ظرفیتی نداشتند و بعد از وجوب حجاب، ستر را به صورت کامل رعایت نمی کردند، امام دستور می دهد خودتان را با این افراد درگیر نکنید.
حجاب برای الزام تبدیل به هنجار شود
در مورد بحث الزام به حجاب و مسائل فقهی آن نیز باید بگوییم تا وقتی در جامعه ای، حجاب تبدیل به هنجار نشده باشد نوبت به برخورد نمی رسد ولی بعد از فرهنگ سازی در مورد آن، اگر کسانی حجاب را رعایت نکردند باید با آنها برخورد کنیم و یک فرد نمی تواند ادعا کند که من این هنجار را نمی پذیرم.
در پوشش اسلامی دو اتفاق افتاده است یکی مسأله پوشیدگی به عنوان نماد است که در مردان هم وجود دارد، آن چیزی که در جامعه اسلامی نباید نسبت به آن حساس بود از نوع زندگی برخی زنان در مزارع است که برای کشاوزی به عنوان مثال از پوشش خود کم می کنند نه مثل زنانی که پوشش خود را در کوچه و خیابان کنار می زنند.
وقتی جامعه از نظر فرهنگی دچار پس روی می شود و برخی ارزش ها فرو می ریزد دیگر نمی توانیم در مورد آن مسأله فرهنگ سازی کنیم چراکه فایده ای ندارد و اثر عملی هم نخواهد داشت.
میزان پوشش در قرآن
در مورد بحث میزان پوشش فقهی با آن چه که قرآن می گوید، من از قرآن در مورد پاکدامنی حداکثری می فهمم و در مورد پوشش نیز بحث «جلباب» است که لباسی سرتاسری است، البته در مورد تفسیر آیات قرآن باید سراغ روایات برویم نه این که همچون برخی افراد بعد از قرآن بدون وقفه سراغ فقها می روند، بنابراین پوشش اسلامی که می گوییم پوششی است که با تفصیلات روایات بیان شده و فقها آیات و روایات را تجمیع کرده اند.
بحث من در این کتاب محتوای پوشش نیست، بلکه در مورد فرهنگ سازی پوشش در اسلام مطالبی را نوشته ام؛ حجاب یک نماد دینی است و در برخی کشورها از نمادهای اسلامی هم ممکن است مورد سوء استفاده قرار بگیرد، حال در موقع اکراه باید سبک و سنگین کرد و به همین جهت برخی مراجع در مورد تحصیل برخی دختران در کشورهای خارجی اجازه به تخفیف حجاب داده اند.
معنای تشخص ایمانی در حجاب
تشخص ایمانی با موضوع حجاب به این معنا است که اگر فردی منکر اصل حجاب باشد کافر است، ولی اگر در اثر بی مبالاتی به حجاب معتقد نباشد از درجه ایمان آنها کمتر می شود ولی عنوان ایمان هنوز در مورد آنها وجود دارد، از این رو هرچه میزان ایمان بیشتر می شود حجاب نیز بهتر و کامل تر می شود.
باید گفت متأسفانه در امر ترویج پوشش اسلامی راه را اشتباه رفته ایم، از نگاه اسلامی مهم تکریم زنان پوشیده جامعه به خاطر ایثاگری او است نه تبلیغ علیه زنان حجاب و بدگفتن در مورد شوهران آنها و چون تشخص ایمانی زنان پوشیده را به رخ دیگران نمی کشیم به آنها یاد داده می شود که تشخص شما به دیده شدن در انظار دیگران است.
بحثی که شما در مورد انگیزه های بی حجابی و بد حجابی اشاره کردید نیز کاملا درست است که اگر در برابر آنها کارهای درستی صورت بگیرد، بحث پوشش در مورد خیلی از زنان جامعه حل می شود، ولی باز هم مسأله مهم تکریم زنان با حجاب است.
انتهای پیام/
منبع: وسائل
https://ihkn.ir/?p=5247
نظرات