به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام ومسلمین آقای زیبایی نژاد رئیس محترم پژوهشکده زن و خانواده با حضور در گفتگوی ویژه خبری که ۳۰ آبان ماه با «موضوع الزامات و جایگاه زیست عفیفانه در جامعه» برگزار شد، به سوالات مطرح شده پاسخ داد که در ادامه به آن اشاره می شود.
سؤال: تعبیر «زیست عفیفانه» را بارها شنیدهایم. زیست عفیفانه به چه معناست؟ تعریف آن را بیان بفرمایید.
پاسخ: عفت به معنای حالت خویشتنداری است؛ اما در ادبیات دینی در دو مورد بیشتر به کار میرود: نخست، خویشتنداری اقتصادی که انسان تلاش کند حرامخواری نکند. دوم، حوزه امور جنسی که انسان خویشتنداری کند تا مبتلای حرزهخواری در امور جنسی نشود و متناسب با ضابطه اخلاقی حرکت کند و از افتادن در دام هوسهای بیضابطه جنسی پرهیز نماید. به این نوع رفتار، زیست عفیفانه گفته میشود.
سؤال: آیا اینکه زیست عفیفانه را معادل رعایت حجاب و پوشش، بهویژه برای بانوان بدانیم، برداشت درستی است؟
پاسخ: این معادلگیری نیست. حجاب یکی از نشانههای عفاف است؛ یعنی اگر در جامعه حجاب وجود داشته باشد، یکی از نشانگرهای عفاف محسوب میشود. اما عفاف نشانههای دیگری نیز دارد، مانند کنترل صحیح ارتباطات. ممکن است پوشش مناسب باشد اما در روابط، حرزگی وجود داشته باشد و در نتیجه عفت در همه نشانگرها دیده نشود. بنابراین، حجاب فقط یکی از نمادهای عفاف است.
سؤال: به نظر شما آنچه خطیب موقت جمعه تهران درباره زیست عفیفانه مطرح کردند، شامل هر دو بعد—یعنی موضوعات اقتصادی و پوششی—بوده است یا در بحث زیست عفیفانه بیشتر بعد دوم مدنظر است؟
پاسخ: اصولاً در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی، وقتی از عفت سخن گفته میشود، صرفا عفت جنسی مدنظر است. هرچند در روایات به عفت اقتصادی نیز اشاره شده است، اما اکنون ذهنها به سمت عفت جنسی منحرف شده است. بنابراین اگر کسی بخواهد درباره خویشتنداری اقتصادی صحبت کند، معمولاً از کلیدواژههای دیگری استفاده میکند.
سؤال: پس زیست عفیفانه تنها ناظر به پوشش نیست و منحصر به بانوان هم نیست، درست است؟
پاسخ: بله. هر چیزی که حول و حوش امر جنسی قرار میگیرد—کنشهایی مربوط به پوشش، آرایش، رفتار و گویش—در حوزه زیست عفیفانه قرار میگیرد. برای مثال، سبک گفتار مردم اگر به گونهای باشد که در آن حیا رعایت شود، در ذیل زیست عفیفانه قرار میگیرد. یا در یک مجتمع اداری اگر مناسبات بهگونهای باشد که روابط بین خانمها و آقایان صرفاً کاری و بدون روابط اضافی و حاشیهدار باشد، این زیست عفیفانه در مقیاس اداری است.
سوال: می توان گفت اگر کسی پوشش را رعایت کند اما رفتار عفیفانه نداشته باشد، قطعاً مصداق زیست عفیفانه نیست؟
پاسخ: هرچند یکی از نمایشگرهای زیست عفیفانه یعنی پوشش را دارد. در بحثی که امروز مطرح است برخی میگویند ممکن است شخصی حجاب نداشته باشد اما عفیف باشد. ما میگوییم: یکی از نشانگرهای عفت را ندارد اما ممکن است برخی نشانگرهای دیگر را داشته باشد. چنین فردی، هرچند از نظر روحی و در رعایت ضوابط ارتباطی وضعیت مناسبی دارد، اما چون پوشش او کد اشتباهی به مخاطب میدهد و جایگاه او را در جامعه مخدوش میکند، بخشی از نمودهای زیست عفیفانه را ضعیف و بخشی را قوی دارد.
سؤال: شما معتقدید که جامعه با زیست عفیفانه تعارض ندارد؟ اگر تعارض ندارد پس چرا نگرانیم و اگر دارد چرا وضعیت اینگونه است؟
پاسخ: من معتقدم جامعه در لایههای عمیقتر در حال تحول است و این سادهسازی است اگر بگوییم جامعه خوب است و فقط اقلیتی رفتارهایی نشان میدهند. جامعه در مقیاس خانواده در حال تحول است. جهت گیری تحولات به سمتی می رود که در خانواده دو اتفاق رخ می دهد.
نخست اینکه مرجعیت تربیتی والدین برای فرزندان تضعیف می شود، دستکم اقتدار سابق را ندارند، زیرا رسانهها اقتدار والدین را تضعیف کردهاند. در پژوهشی درباره سریالهای طنز در کشورهای غربی در فاصله دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ نشان داده شده است که تصویر پدر بهعنوان فردی بیدستوپا، مسخره و بیعقل ارائه شده است. یعنی یک جریان روبه رشدی برای خراب کردن تصویر پدر که کانوان اقتدار و ناظر ارزشها برای فرزند بوده را مشاهده می کنیم. این روند افزایشی بوده و در کشور ما نیز همین مسئله وجود دارد. بنابراین وقتی منِ پدر به دخترم توصیه به زیست عفیفانه میکنم، پوشش و آرایش و روابطش را تذکر میدهم، میبینم اقتدارم از بین رفته است؛ زیرا رسانه ها اقتدار من را مخدوش کرده و همانند سابق از اقتدار برخوردار نیستم.
دوم اینکه والدین دهه هفتادی که امروز والدین کودکان ۷–۸ ساله هستند، تحولات ارزشی و هنجاری را تجربه کردهاند و امروز بخشی از آنها ارزشهای فردگرایانه یعنی تساهل و تسامح را به فرزندان خود منتقل میکنند. همچنین رسانهها و اقتصاد مصرفی، فرهنگی مصرفگرا را نهادینه کردهاند. انسان مصرفی صرفاً کسی نیست که پول خرج میکند؛ بلکه کسی است که به دنبال لذت لحظهای، اعتبار و پرستیژ است. در چنین جامعهای نگاه به بدن نیز مصرفی میشود؛ بدن تبدیل به کالایی اعتباربخش میشود در جمعی که هستم یا در جامعه بزرگتر. بر این اساس دختر و پسر دائم نگران بدن خود هستند. حجم هزینههای زیبایی، نشاندهنده همین نگرانی است. نشانگرها به ما چه نشان می دهند؟ سلبریتی یا فرد عادی، حریم داخلی خانه خود را هر روز در شبکههای اجتماعی به نمایش میگذارد. اینها نشان میدهد جامعه به سمتی پیش میرود که بخشی از آن در موضوع حجاب نمود پیدا میکند.
علاوه بر این، مصرف فرهنگی نیز افزایش یافته است. برخی فیلمهای پرطرفدار که اخیراً اکران شدهاند، محتوایی دارند که کارشناسان تربیتی حاضر نیستند آنها را با خانواده خود تماشا کنند. این موارد نشانه تقویت فرهنگ فردگرایی، بیخیالی، دم را غنیمتشمری و مصرفی شدن جامعه است. ما میخواهیم با بحث پوشش آن را کنترل کنیم. اما تحولات عمیقتری در لایههای زیرین جامعه در حال وقوع است.
در نتیجه ما نیاز به حساسیتسنجهای اجتماعی داریم تا این تحولات را لحظهبهلحظه گزارش دهند. جوانی که در سال ۱۴۰۱ به خیابان آمده و رفتارهای اعتراضی شدید نشان میدهد، در واقع با ما سخن میگوید. بخشی از این رفتارها ریشه در «تحقیرشدگی نسلی» دارد. دانشآموز در مدرسه تحقیر میشود؛ به این معنا که برنامهریز آموزشی خود را عقل منفصل از دانش آموز میداند و بخش نامه ها را به او دیکته می کند یعنی هیچ کنش فعال و خلاقی در جایی که باید دیده شود، دیده نمیشود.
سؤال: آیا این موضوعات ریشه اعتقادی ندارد؟ مثلاً اگر کسی با پوشش نامناسب بیرون میآید، هدفش این نیست که بگوید به مبانی دینی اعتقاد ندارد؟
پاسخ: در بیمارستانی خصوصی در تهران مشاهده کردم که کارکنان کراوات داشتند و بسیاری از مراجعان زنان کاملاً بیحجاب بودند. اما بعضی از همان افراد پشت در بیمار برای بیمار دعا میخواندند. یعنی سبکهای رفتاری در حال تحول است. اما هنوز به لایه های عمیق تر سرایت نکرده است. البته ممکن است در آینده تأثیر بگذاردو
سؤال: لایه عمیقتر این تحولات چیست؟
پاسخ: گاهی رفتارها تبدیل به عادت و مد میشوند و پذیرفته میشوند؛ اما در آینده ممکن است فرد بگوید من قرائتی از دین را میپذیرم که در آن شریعت نباشد؛ یعنی آن بخش از دین که «حال میدهد» را بپذیرم و آن بخش که سختی و تکلیف دارد—مثل خمس و زکات و خویشتنداری—را کنار بگذارم. آنجایی که تکلیف می آید، بخشی از دین است که برای ما مرز حرکت کردن را مشخص می کند. تحولات ارزشی آهسته اتفاق میافتد اما جامعه به آن سمت پیش میرود. با این حال، وضعیت پوشش الزاماً به معنای ریشهدار بودن این تحولات نیست؛ چنانکه در دوره پهلوی پوشش بدتر بود اما در فاصله کوتاهی مردم انقلاب کردند، معنای این اقدام این است که تحولات ظاهری که در پوشش و بعضی از رفتارهای مردم مشاهده می کردیم، هنوز به لایههای عمیق نرسیده بود.
سؤال: آیا در موضوع حجاب نیز با نوعی اعتراض و پیام مواجهیم که نیاز به رمزگشایی دارد؟
پاسخ: به نظر من هر تغییر رفتاری که در جامعه رخ میدهد، نیازمند رمزگشایی هستیم. بخشی از رفتارهای امروز ادامه سبکهای رفتاری قدیمی خانوادههاست که اکنون احساس میکنند نظارت سختگیرانهای وجود ندارد و با آزادی بیشتری در جامعه حاضر می شوند. بخش دیگری تغییر رفتارشان را با مشاهده بخش نخست انجام میدهند. بخشی نیز عصبی است؛ فشار اقتصادی و مشکلات ازدواج بر رفتارها تأثیر میگذارد. هنگامی که مسیرهای صحیح نیازهای طبیعی فراهم نباشد، افراد رفتارهای متفاوتی بروز میدهند.
سؤال: آیا اکنون میتوان کاری کرد؟
پاسخ: قطعاً. هرچند باید بگویم رفتارهای مربوط به حجاب همه اعتراضی نیست؛ بخشی ناشی از تحولات سبک زندگی است و بخشی اعتراضات غیرسیاسی از جنس مقاومت نوجوان در برابر والدین است که میخواهد بگوید «من بزرگ شدهام». بااینحال تحولات جهانی نیز مؤثر است؛ ظهور انسان مصرفی و فردگرایی. در کشور ما علاوه بر این، برنامهریزیهای سیاسی درباره حجاب و عفاف وجود دارد، ابهام آینده و فشارهای اقتصادی باعث نگرانی جوانان شده و حاکمیت در ساخت نظام تربیتی کارآمد دچار ضعف است.
وظیفه حاکمیت اقداماتی کوتاهمدت و میانمدت برای ضابطهمند کردن روابط و پوشش است، اما مسئله اصلی جای دیگری است: نظام تربیتی ما اشکال دارد. ساخت معنا برای نوجوانان، ارائه آرمان جذاب، مشارکتدادن آنان در اداره مدرسه و جامعه و دیدهشدن ظرفیتهایشان ضروری است. وقتی مسیرهای «دیده شدن» صحیح تنگ میشود، نوجوان به دنبال جایگزینهای اشتباه میرود.
https://ihkn.ir/?p=43825
تحولات زیرپوستی جامعه نشان میدهد که مسائلی مانند رشد فردگرایی، مصرفگرایی و تضعیف مرجعیت تربیتی والدین بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در بحث «پوشش» دیده میشود. حجتالاسلام زیبایینژاد در گفتگوی ویژه خبری تأکید میکند که تمرکز صرف بر کنترل پوشش نمیتواند بحران تربیتی و فرهنگی جامعه را حل کند؛ زیرا تغییرات اساسی در لایههای خانواده و سبک زندگی در حال وقوع است.






















نظرات