دکتر مهدی گلشنی: در بینش اسلامی علم در عرض دین نیست چون در متن دین دعوت به کاوش تجربی و تفکر درباره طبیعت شده است.
در جامعه فعلی سوءبرداشتهای زیادی درباره علم دینی وجود دارد. اگر بخواهیم علم را تعریف کنیم منظور از ما از علم دانشی است تنظیم یافته که خصوصا از طریق مشاهده و آزمون درباره جهان فیزیکی و قوانین طبیعی در جامعه به دست آمده است. البته این برداشت از علم یک برداشت پوزیتیویستی است. علما میگویند علم عینی، جهانی و مبتنی بر شواهد است در حالی که دین ذهنی، احساسی و مبتنی بر سنت است. اگر به قدیم برگردیم؛ میبینیم برداشت قدیمیها درباره علم و دین با برداشت عصر حاضر متفاوت است. در دوره تمدن اسلامی هم وقتی به کارهای دانشمندانی مثل ابن هیثم نگاه میکنیم متوجه میشویم که آنها بین علم و دین جدایی نمیدیدند ولی الان برای علم و دین انواع و اقسام روابط فرض شده است.
انواع روابط بین علم و دین
دکتر گلشنی افزود: علم و دین چهار نوع رابطه با هم دارند که عبارت است از تعارض، استقلال، گفتگو و یکپارچگی. تعارض یعنی اینکه بین علم و دین تفاوت وجود دارد. تعارضیها خودشان دو دستهاند: مادیون و نصگرایان. مادیون از علم تجربی شروع میکنند و به احکام فلسفی جهانشمول میرسند. این دسته از افراد فقط روش تجربی را روش کسب علم میدانند و فقط برای ماده واقعیت قائلاند. دسته دوم از گروه تعارضیها نصگرایان هستند که فقط برای متون ارزش قائلاند. دومین نوع رابطه بین علم و دین رابطه استقلال است که اکثریت کنونی به این رابطه قائلاند، این دسته معتقدند که علم و دین ارتباطی با هم ندارند و مستقل از هم هستند. نوع سوم رابطه که همان گفتگو یا تعامل است یعنی اینکه علم و دین میتوانند با هم گفتگو داشته باشند و به هم کمک کنند. به عبارتی علم و دین ضمن مبادله و گفتگو باید اصول و روشهای خود را حفظ کنند. البته یک سری توازنها در هر دو وجود دارد، مثلا اینکه ایمان هم در علم معنی میدهد و هم در دین. آخرین نوع رابطه بین علم و دین رابطه یکپارچگی است به معنای اینکه علم و دین هر دو ادعای معرفت شناختی و هستی شناختی در مورد جهان ما دارند. دین مبنای متافیزیکی برای علم فراهم میکند و پشتوانهای برای قابل اعتماد بودن آن است. به گفته پلانک اول دین خداست، آخر علم خداست. این دسته معتقدند که علم به یکسری از سوالات نمیتواند جواب دهد ولی دین میتواند پاسخ دهد.
وی ادامه داد: به طور کلی علم و دین خیلی با هم متفاوت نیستند و یکسری مشترکات دارند، مثلا ایمان هم در علم و هم در دین نقش دارد و بسیار مهم است زیرا جوینده علم باید ایمان داشته باشد که جهان نظم دارد و یا الهام که در هر دو مشترک است. کشفیات دین از طریق وحی صورت میگیرد اما بسیاری از مهمترین مسائل علمی از طریق شهود و الهام به دست آمده است، چنانکه بسیاری از فیزیکدانان و ریاضیدانان اعتراف کردند که بعضی از کشفیات آنها الهام یا وحی بوده است و آنها توانستهاند با یک جرقه به جواب سوال خود برسند. جالب اینکه خیلی از ملحدها هم به این کشفیات و الهام اعتراف میکنند. اثباتپذیری و آزمونپذیری نیز از دیگر مشترکات علم و دین است.
عالمان مسلمان معاصر چه نظری درباره رابطه علم و دین دارند؟
دکتر گلشنی گفت: همانطور که اشاره شد مسلمانان گذشته بین علم و دین جدایی نمیگیرند و کسب دانش را نوعی عبادت تلقی میکردند اما مسلمانان معاصر دیدگاههای مختلفی درباره رابطه این دو دارند. بعضی این دو حوزه را کاملا مستقل از هم تلقی میکنند و معتقدند که هر کدام از آنها با جنبههای متفاوتی از زندگی سر و کار دارند. بعضی هم رابطه بین این دو را متعارض میبینند اما نکته این است که دستهای از آنها معتقدند که این دو حوزه با هم سازگارند و میتوانند تعامل مفید داشته باشند. این عالمان معتقدند که اولا زمینههای مشترکی بین این دو وجود دارد که این زمینهها میتواند تعامل ثمربخش داشته باشد. دوما آنها اعتقاد دارند بین قرآن و علم طبیعی سازگاری وجود دارد بنابراین سعی میکنند نشان دهند که دانش علمی به فهم بعضی آیات قرآنی کمک میکند، اما دسته سوم که بسیار هم در سطح جهان گسترده شده است افرادی هستند که میخواهند اعجاز قرآن را نشان دهند.
وی افزود: دسته چهارم از عالمان مسلمان معاصر دیدگاه معتدلی نسبت به علم و دین دارند. از نظر آنها دانش علمی دو بخش است. جمع آوری دادهها و تنظیم دادهها. جمع آوری دادهها در تمام بخشهای جهان میتواند به طریق مشابه صورت گیرد. بعضی از فیلسوفان مسلمان معتقدند علم و دین هر دو ادعای هستی شناختی و معرفت شناختی درباره جهان دارند پس ما باید فهممان از جهان را تحت یک چارچوب وحدت بخش بین این دو قرار دهیم که فقط جهان بینی میتواند این منظور را برآورده کند. در جهان بینی اسلامی علم در یک چارچوب خداباورانه قرار میگیرد که خدا را خالق و نگهدارنده جهان میدانند.
رابطه علم و دین طولی است یا عرضی؟
دکتر گلشنی نظر خود درباره علم و دین را بیان کرده و توضیح داد: به عقیده من علم در طول دین است و کار علمی یک نوع عبادت است. همان تلقی که ابوریحان بیرونی از علم داشته است. به عقیده من دین را نباید فقط در عبادات معمولی مثل نماز و روزه، خمس و زکات خلاصه کرد. باید به علم به معنای وسیع آن نگاه کنیم تا تکلیف همه چیز را روشن کند. از نظر من در بینش اسلامی علم در عرض دین نیست چون در متن دین دعوت به کاوش تجربی و تفکر درباره طبیعت شده است و همانطور که اشاره کردم مطالعه طبیعت یک نوع عبادت است و ابزار این عبادت، کاوش تجربی در طبیعت و تفکر درباره یافته ها است همانطور که چارلز تاونز گفته است: «به عقیده من اگر صرفاً از دیدگاه علمی تفحص کنیم، سؤال مربوط به مبدأ همواره بدون جواب باقی میماند. بنابراین، من معتقدم اگر قرار است توضیحی داشته باشیم نیاز به یک توضیح دینی یا متافیزیکی وجود دارد.»
گلشنی در ادامه تعدادی سوال مطرح و اضافه کرد: سوال دیگری که مطرح میشود این است که آیا کل جهان از طریق کاوشهای متداول علمی قابل فهم است؟ تجربه گرایان به این سوال پاسخ بله میدهند و معتقدند دانش تجربی تنها وسیله رسیدن به حقیقت است. بعضیها هم به این سوال پاسخ خیر میدهند. از نظر قرآن دانش ما درباره جهان خارجی صرفا از دادههای حسی به دست نمیآید و واقعیت زیادی در جهان وجود دارد که ما از آنها بیخبریم. همانطور که بسیاری از علمای تراز اول اعتراف میکنند ما خیلی چیزها را با علم نمیتوانیم به دست آوریم.
وی افزود: در اینجا یک سوال دیگر پیش می آید و آن هم اینکه آیا علم به تنهایی به همه سوالات پاسخ میدهد؟ طبق نگرش تجربه گرایان علم تجربی میتواند پاسخگوی همه سوالات باشد ولی نقدهایی در این رابطه وجود دارد:
الف) توانایی علم در پاسخ دادن به سوالات بنیادین انسانی مورد تردید قرار گرفته است.
ب) علم سوالاتی را مطرح می کند که به آن ذی ربط است ولی پاسخ آنها را باید در ورای حوزه علم جستجوی کرد مثل اینکه قوانین فیزیک از کجا می آید؟
ج) علم نمی تواند مبنایی برای ارزش ها فراهم کند در حالی که ارزش ها در کار علمی اهمیت دارد.
د) ما هرگز با طبیعت با اذهان خالی روبرو نمی شویم.
ح) ما گاهی مفاهیمی را به کار می بریم که مستقیما از تجربه به دست نیامده است.
و) کار یک دانشمند دانسته یا نادانسته مبتنی بر بعضی اصول عام است.
ی) استدلال بعضی از علما علیه بعضی اصول متافیزیکی و فلسفی بوده است.
وی گفت: ما باید علم را در یک چارچوب متافیزیکی جای دهیم که بتواند تمام سطوح دین و دانش و تجارب انسانی را در بر گیرد. در ابتدای جهان اسلام یک جریان ضد عقلی با حاکمیت اشعری علوم عقلی را در انزوا قرار داد. در جهان مسیحیت هم نحله های فلسفی مختلفی به وجود آمد اما در اسلام کسب علم بخشی از زندگی انسان است پس طرح مسئله تعارض یک مسئله عارضی و به خاطر این است که ما در دو قرن گذشته مورد هجوم فرهنگی قرار گرفته ایم و اکنون وقت آن رسیده است که به علم اسلامی برگردیم.
چرا علم دینی؟
وی با اشاره به ویژگی های علم امروز تصریح کرد: علم امروز ویژگیهایی دارد که عبارت است از: طرد هرگونه دانشی که ریشه در حواس ندارد، نادیده گرفتن سطوح بالاتر هستی، نادیده گرفتن ارزش های اخلاقی در کار علمی، غفلت از آثار تخریبی علم، غفلت از یک دیدگاه کلنگر نسبت به عالم هستی و دیدن دغدغههای بنیادین اسلام. بنابراین باید نگرش به علم تغییر کند و چارچوبهای ما وسیع شود و علم را هم در همین چارچوب های وسیع ببینیم. متاسفانه دانشکدههای ما به تبادل بین رشتهای ناآشنا هستند و حرفی در این باره زده نمی شود. در حالی که در دانشکدههای خارجی بین علوم مختلف تبادل وجود دارد مثلا در یک همایش یک کشیش مذهبی در کنار یک فیزیکدان قرار می گیرد و هر کدام نظرات خود را بیان می کنند.
گلشنی در پایان در خصوص چرایی توفیق علم توضیح داد: برای کار علمی باید قبول کنیم که جهانی که علم با آن سر و کار دارد قانونمند است به قول اینشتین «قابل درک بودن جهان بزرگترین راز است». علاوه براین کارایی ریاضیات در توضیح جهان فیزیکی معجزه آساست و به نظر می رسد که منطقی در ساختار جهان به کار رفته و رابطه بین ذهن انسان و بقیه جهان وجود دارد به همین خاطر هم علم موفق بوده است.
منبع: خبرگزاری مهر
https://ihkn.ir/?p=2399
نظرات