استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مدیریت رحمانی بهترین الگوی مدیریت است، گفت: تفسیر مدیریتی قرآن دانستن روش مدیریت خداوند و پیامبران و صالحان و فرشتگان از آیات قرآن کریم است.
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مفتاح_اندیشه به نقل از خبرگزاری قرآن (ایکنا)؛ نشست تخصصی تفسیر آیات قرآن از سوی مدرسه تخصصی مدیریت اسلامی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان، عصر روز یکشنبه، ۲۶ فروردینماه جاری در محل حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان فاطمی با سخنرانی حجتالاسلام قوامی، استاد حوزه و دانشگاه برگزار شد.
قوامی در این نشست به ارائه سخنانی پیرامون محتوای ساختار مدیریت، معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر و دلایل نیازمندی به تفسیر قرآن، مراد از تفسیر مدیریتی قرآن کریم، مدیریت رحمانی به عنوان بهترین الگوی مدیریت و ساختار تکوینی و تشریعی مدیریتی خداوند متعال پرداخت و در آغاز به ساختار موضوعی مدیریت اشاره کرد و گفت: این ساختار شامل دو عرصه و ۴ محور است، عرصه نخست؛ عرصههای تخصصی مدیریت و عرصه دوم عرصههای عام مدیریت است و محورها نیز شامل؛ وظایف اصلی مدیریت، مدیریت منابع انسانی، مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت فرهنگ سازمانی است.
وی با اشاره به معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر ادامه داد: تفسیر از منظر لغوی، مصدر باب تفعیل و از ماده «فسر» است، این واژه به معنای بیان، جدا کردن، توضیح دادن شیء پیدا و آشکار ساختن امر پوشیده، کشف معنای معقول، اظهار معنای معقول و بیان کردن معنای سخن است. در معنای اصطلاحی نیز تفسیر عبارت از بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است.
دلایل نیازمندی به تفسیر قرآن
قوامی درباره نیازمندی به تفسیر و اینکه این موضوع در سطوح و مراتب مختلف علوم و معارف نهفته در قرآن کریم قابل مشاهده است، گفت: فهمیدن بخش عمدهای از معارف بلند این کتاب عظیم که در سطحی فراتر از فهم توده مردم است، برای بسیاری از افراد، هر چند از ادبیات عرب هم بهره وافری داشته باشند، بدون تفسیر میسر نیست و دلالت آیات کریمه بر آن معارف، برای آنان آشکار نیست و در فهم و درک این معارف، از الفاظ و عبارات قرآن، سخت نیازمند به تفسیر است که یا باید خود، مقدمات لازم برای توانایی بر تفسیر را طی کرده و دانش و شرایط لازم برای تفسیر را کسب نموده و به تفسیر آیات بپردازد و یا از تفاسیر معتبر مفسران مورد اعتماد بهره گیرند.
وی افزود: بخش دیگر معارف قرآن که در مرتبهای فراتر قرار دارد با کمک تفسیر مفسران و یا تحصیل مقدمات تفسیر و کسب شرایط و دانشهای لازم نیز، قابل دسترسی نیست و فهم آن ویژه راسخان در علم؛ نبی اکرم (ص) و اوصیای گرانقدر آن حضرت است و تنها راه پی بردن به آن معارف بلند، رجوع به راسخان در علم و تفسیری است که از آنان نقل شده است و ما اکنون در صدد بیان موارد آن نیستیم.
قوامی گفت: نیاز به تفسیر زمانی آشکارتر میشود که بدانیم قرآن کریم در بیان مطالب از حداکثر ظرفیت و جملهها برای قالب ریزی معانی عمیق استفاده کرده است. این کتاب تمام معارفی را که بشر برای سعادت خویش به آن نیازمند است، در حجم نسبتا کمی از الفاظ و عبارات ارائه کرده است، این حقیقت که قرآن بیانگر همه مورد نیاز بشر است، علاوه بر آیات قرآن، در روایات نیز مورد تاکید قرار گرفته است، در قرآن کریم در سوره نحل میخوانیم؛ «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» و یا این آیه از سوره یوسف «مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَىٰ وَلَٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ».
وی افزود: کلام خداوند مانند کلام بشری نیست که القاء یک یا دو مفهوم و معنا را فقط در نظر داشته باشد بلکه به مانند منشوری است که برای مخاطبان مختلف با سوالات گوناگون پیام خاص دارد، هر کلام حاوی پیامها و آگاهیهای فراوانی است که هر مخاطب با هر مهارت و ذائقه و سلیقه و سوال مطلوب خود را در آینه شفاف هر آیه مشاهده میکند.حجتالاسلام قوامی خاطرنشان کرد: این پاسخگویی به سه نوع دلالت تطابقی و تضمنی و التزامی است و در تفسیرهای موضوعی باید هر سه نوع دلالت به رسمیت شناخته شود و چه بسا دلالت التزامی در تفسیری با موضوع مدیریت بروز بیشتری دارد.وی با اشاره به معنای تفسیر مدیریتی قرآن کریم و اینکه مدیریت رحمانی بهترین الگوی مدیریت است، گفت: تفسیر مدیریتی، دانستن روش مدیریت خداوند و پیامبران و صالحان و فرشتگان از آیات قرآن کریم است.
قوامی افزود: بر اساس نظریه توحید در مدیریت، خدای تبارک و تعالی مدبر و مدیر هستی است و هر دو عالم تکوین و تشریع یعنی عالم و آدم را اداره میکند. نظریه «توحید در مدیریت» از شاخههای توحید در ربوبیت و آن هم از شعب «توحید افعالی» است. مفاد آن هم «لا موثر فی الوجود الا الله» بوده و پرتوی از این مفاد «لامدبر الا هو» و «لا مدیر الا هو» است.
وی ادامه داد: طبق قاعده «ابی الله ان یجری الاشیاء الا بالاسباب» خداوند مدیریت خود را از طریق اسباب ظاهری انجام میدهد و از طریق جعل خلیفه که همان انسان کامل است، جریان امور و اداره امور را تحقق میبخشد.
وی با اشاره به اینکه انسان برای مدیریت خود چند راه دارد، یادآور شد: چهار راه برای انسان وجود دارد؛ از شیطان تبعیت کند، از عقل خود تبعیت کند، تابع عرف خود باشد و یا از خدا تبعیت کند و مومن تابع خداوند است و از شکست نمیهراسد، چرا که شکست پلی برای پیروزی است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مدیریت خداوند، مدیریت رحمانی است، گفت: بعضی از صفات مانند کبریا مخصوص خدا است، اما صفات دیگر قابل اتصاف به غیر خدا هستند؛ مثل علم، حلم، قدرت، صبر، عفو، رحمت و … هر چند در سطحی نازل، اما به هر حال قابل تاسی هستند و اتفاقا این صفات بعضی صفات فعل هستند مانند خالقیت و بعضی صفات ذاتند مانند وحدانیت و صفات فعل صفات مدیریت خدا است.
وی در ادامه به مدیریت اسمایی از سوی انسان که به واسطه تعلیم به او داده شده، اشاره و عنوان کرد: مدیریت اسمایی، مدیریتی است که بر اساس اسماء حسنای خدا شکل میگیرد، همان اسمایی که به آدم تعلیم داده شدند و به ملائکه فقط عرضه شدند و همین تفاوت باعث ترجیح آدم بر فرشتگان در استخلاف شد و فلسفه تعلیم اسماء تجهیز انسان کامل به نرمافزاری است که به وسیله آن در صراط مستقیم قرار گیرد و شایستگی حیوه طیبه پیدا کند و بتواند خود و جامعه خود را بر اساس آن اداره کند.
وی با اشاره به ساختار مدیریتی خداوند متعال گفت: این ساختار به دو شکل تکوینی و تشریعی است، بخش تکوینی شامل اداره آسمانها و زمینهای هفتگانه و آنچه در این دو و مابین این دو است و نیز شامل اداره جن و انس و ملک است و فرایند خلقت را هم در بر میگیرد. در ادبیات مدیریت عرش و کرسی با هم سازمان مدیریت هستند که شاید کنایه از صف و ستاد باشد، عرش مرکز فرماندهی (اتاق فرمان) و کرسی محل اجرای فرامین و جاری شدن قوانین است، پس آنچه در بروکراسیهای رایج دیده میشود به نوعی تطابق با فطرت و خلقت است، مانند سایر تقلیدها از طبیعت که مایه پیشرفت بشر شده است.حجتالاسلام قوامی در بیان ساختار تشریعی مدیریت خداوند افزود: تشریع قوانین و مقررات و برنامههای اداره هستی به ویژه انسان است. سازمان انسانی خداوند متعال بر اساس این ساختار شکل یافته و مبتنی بر دو رکن «امامت» و «مسجد» است.وی افزود: امام یعنی کسی که مردم در گفتار و کردار از او پیروی کنند، در معنای دیگر یعنی کسی که امور ملت را اداره میکند و حدود الهی را اجرا میکند و متخلفین از قوانین را به مجازات میرساند و به افرادی که شایستگی منصب و مقام دارند، حکومت و فرمانروایی میدهد و با کسانی که با ملت وی به دشمنی بر میخیزند و در راه پیشرفت آن موانعی ایجاد میکنند، به محاربه و جهاد میپردازد. بر اساس معنای نخست، هر پیغمبری امام نیز است، زیرا کردار و گفتار هر پیغمبری سرمشق ملت وی است، اما بر اساس معنای دوم «امامت» یک منصب و مقام ممتاز است و لازم نیست که هر پیغمبری امام نیز باشد.
قوامی همچنین با اشاره به جایگاه مسجد در سازمان انسانی خداوند متعال گفت: سازماندهی سازمان انسانی خداوند متعال بر اساس مرکزیت خانه خدا شکل میگیرد، در این شاکله برای اداره انسانها مسجد به عنوان خانهای برای مردم نهادینه و وضع میشود و از این رو در نخستین گام، بیتالله الحرام را به عنوان اولین مسجد برای مردم وضع میکند که در قرآن کریم به این موضوع اینگونه اشاره شده است که «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ»؛ نخستین خانهای که برای مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است. باید باور داشت که سازماندهی غیر از این سازمان و ساختار راه رسیدن بشریت به سعادت و کمال را کند بلکه مسدود میکند.
یادآور میشود، این نشست از سلسه نشستهای تخصصی مدرسه مدیریت اسلامی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان است که روز یکشنبه ۲۶ فروردینماه برگزار شد، این دورهها در دو سطح عمومی و تخصصی ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی از رشتههای تعلیم و تربیت، روانشناسی، هنر و رسانه و مدیریت برگزار میشود.
طبق اعلام دبیر برگزاری کارگروههای تخصصی مدرسه مدیریت اسلامی حوزه دانشجویی، چهارمین دوره عمومی این کارگروه با ارائه مباحث انسانشناسی و شناختشناسی، طی سه روز؛ ۱۱، ۱۲ و ۱۳ اردیبهشتماه در تهران با حضور بیش از ۱۰۰ دانشجو از سراسر کشور برگزار میشود.
نظرات