تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 10422
تاریخ : ۱۳ اسفند, ۱۳۹۷ :: ۱۳:۰۲
حجت‌الاسلام ‌عبدالحمید واسطی حجت‌الاسلام ‌عبدالحمید واسطی و با حضور خسرو باقری نوع‌پرست، سیدمحمدتقی موحدابطحی و حسین سوزنچی، عصر روز یکشنبه، مورخ ۱۲ اسفندماه، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. تلقی نادرست از مفهوم «پارادایم» در کشور/ منطق ارسطویی و فلسفه صدرایی تحمل شبکه را ندارد حجت‌الاسلام سوزنچی ضمن انتقاد از استفاده نادرست از مفهوم «پارادایم» در فضای گفتمان علمی موجود در کشور، اظهار کرد: با شبکه موافقم چون به شدت در فهم مسائل ما کمک خواهد کرد، اما نه منطق ارسطویی و نه فلسفه صدرایی تحمل شبکه را ندارد.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ پیش‌اجلاسیه کرسی نظریه‌پردازی «پارادایم شبکه‌ای (دستگاه معرفتی تولید علم دینی)» با ارائه حجت‌الاسلام ‌عبدالحمید واسطی و با حضور خسرو باقری نوع‌پرست، سیدمحمدتقی موحدابطحی و حسین سوزنچی، عصر روز یکشنبه، مورخ ۱۲ اسفندماه، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

حجت‌الاسلام حسین سوزنچی در این نشست ضمن بیان دیدگاه‌های خود به انتقاد از نظریه عبدالحمید واسطی پرداخت و گفت: ابتدا اذعان می‌کنم که نظریه آقای واسطی را نفهمیدم، با وجود این درباره بخش‌هایی که فهمیدم نکاتی را عرض می‌کنم؛ نکته اول اینکه گفتید کلمات غربی را استعاره گرفتید. بنده با این استعاره به شدت مشکل دارم و به نظرم استفاده از «پاردایم» اساساً غلط است. این تقصیر شما نیست، تقصیر کسانی است که این کلمه را به اشتباه در کشور جا انداختند.

وی با بیان اینکه پارادایم در ادبیات کوهن به شدت نسبی است و از مؤلفه‌های اصلیش قیاس‌ناپذیری است، اظهار کرد: اگر می‌خواهید از کلمات غربی استفاده کنید که نمی‌دانم چه اصراری بر این امر هست، لااقل استفاده از اصطلاح «برنامه پژوهشی» لاکاتوش مناسب‌تر است. کسی که می‌خواست فضای درهم پارادایم را به یک مفهوم متعین تبدیل کند لاکاتوش بود. نمی‌دانم چرا در ایران باب شده است که دوستان مدام از لفظ پارادایم استفاده می‌کنند.

سوزنچی افزود: کسی هم که انتقاد کرده است که در ایران پارادایم علم دینی وجود ندارد از این نظر حرف درستی زده است. پارادایم این است که یک جریان علمی شکل بگیرد و علم از فضای پیش‌علم به فضای علم عادی منتقل شود، در فضای علم عادی نظریاتی مستقر شود و فضای پژوهش در آن نظریات شکل بگیرد. با این توصیف اگر بگوییم در فضای فلسفه اسلامی پارادایم صدرایی داریم حرف درستی زدیم.

وی در ادامه اظهار کرد: به نظرم می‌آید گفت‌وگوی اصلی شما در این تحقیق با پوزیتیویسم است. در حالی که در فضای علوم انسانی یا به تعبیر دقیق‌تر، علوم اجتماعی پوزیتیویسم مکتب اصلی نیست؛ بلکه مکتب دست دوم است که در قرن بیستم پیدا شد و به تاریخ سپرده شد. فضای اصلی علوم انسانی فضای تفسیری و توهمی است؛ یعنی بین تفسیر و توهم جمع می‌کنند. مشکلی که در فضای بحث شما احساس می‌کنم این است که در فضای علوم انسانی با روان‌شناسی با رویکرد ابزارگرا گفت‌وگو داشتید. وقتی گفت‌وگوی اصلی شما با پوزیتیویسم باشد دغدغه اصلی در فضای علوم انسانی بحث علیت خواهد بود؛ در حالی که مسئله اصلی در علوم انسانی علیت نیست، مسئله اصلی در علوم انسانی اعتبار است. نکته این است که وادی اعتباریات از مکانیزم علیت حاصل نمی‌شود. به همین دلیل فضای کلی فلسفه صدرایی در اینجا ورودی ندارد؛ چون فلسفه صدرایی به شدت دغدغه علیت دارد. در مجموع عقیده دارم اگر کسی بخواهد وارد فضای علوم انسانی به معنای جدیدش شود حتما باید در فضای اعتبارات انسانی تحقیق کند و اعتباریات، تابع بحث علیت نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: در فضای اعتباریات با مفاهیم اعتباری سروکار داریم. مالکیت یک مفهوم اعتباری است که اقتصاد بر آن بنا شده است. قدرت یک مفهوم اعتباری است که علوم سیاسی بر آن بنا شده است. حق یک مفهوم اعتباری است که بنیاد علم حقوق است. روابطی که در فضای مالکیت است از جنس روابط علّی نیست، از جنس روابط اعتباری است. در دین اسلام احکام واقعی داریم و احکام وضعی. احکام وضعی حوزه مهمی در مباحث اعتباری است که اتفاقاً در علم فقه در این خصوص حرف داریم. نکته دوم من همین است که گفت‌وگوی اصلی شما با پوزیتیویسم است و پوزیتیویسم اصلاً اهمیت ندارد. به همین خاطر اگر می‌خواهیم در حوزه علوم انسانی تحول ایجاد کنیم باید با فضای تفسیری گفت‌وگو کنیم.

وی در ادامه یادآور شد: مطلب سوم در خصوص کلمه «شبکه» است. با کلمه شبکه موافقم چون به شدت در فهم مسائل ما کمک خواهد کرد، اما آن قدر که می‌دانم این است که نه منطق ارسطویی تحمل شبکه دارد و نه فلسفه صدرایی. گره زدن این دو دارای اشکالات زیادی است که چند نمونه از آن را عرض می‌کنم. ساختار منطق ارسطویی مبناگرایانه است. در فضای مبناگرایانه استدلال‌ها یک سویه است، اما در فضای شبکه‌ای، فضای تأثیر و تأثر معارف بر همدیگر وجود دارد. دغدغه منطق فازی با فضای شبکه‌ای و تأثیر و تأثر معارف بیشتر سازگار است.

سوزنچی در پایان با بیان اینکه در فقه‌مان با مفهوم شاهد مواجه هستیم که با مفهوم شبکه سازگار است، گفت: چراکه شاهد به تنهایی دلیل نیست، اما وقتی دو شاهد در کنار هم قرار می‌گیرند دلیل اثبات می‌شود. کثرت شواهد موجب تواتر است. در منطق ارسطویی تواتر توجیه ندارد و نمی‌تواند احتمال صدق داشته باشد؛ در حالی که واقعاً تواتر معرفت‌زاست. اساس شبکه به ربط است. ربط هم در جایی است که طرفین داشته باشد. وقتی ملاصدرا خواست مسئله ربط را در فضای فلسفه حل کند، آن را اشراقی حل کرد. در حالی که ربط اشراقی یک طرفه است، اما ربطی که ما در شبکه داریم دوطرفه است.

انتهای پیام/

منبع: ایکنا

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.