به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت الله احمد عابدی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در شانزدهمین جلسه درس جهاد و دفاع با بیان این که هر مسألهای دارای راهبردهای کلی و اصلی است. اظهار کرد: موضوع جهاد نیز دارای راهبردهای اصلی و کلی است. راهبردهای اصلی شامل؛ نخست، جنگ یا جهاد باید همیشه دفاعی باشد نه تهاجمی. دوم، جهاد باید فی سبیل الله باشد. سوم، در اسلام اصل و بنای اولیه بر صلح است نه بر جنگ و چهارم، قرآن می فرماید «فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» یعنی باید بنای در جنگ بر کمتر کشته شدن باشد.
وی افزود: از درون راهبردها، اصول و قواعدی ایجاد می شود که ما را به مسائل جزئی مانند کیفیت جهاد می رساند. البته مسائل جزئی مربوط به جهاد در کتب فقهی زیاد مطرح نمی شود. برخی از اصول شامل چنین مواردی می شود؛ نخست، پیامبر(ص) ظاهراً در سن 15 سالگی در جنگ های فجار شرکت کرده اند، این جنگ ها برای زمان جاهلیت است و ایشان در این جنگ ها سپر عموهای خود بوده اند یعنی تلاششان این بود که تعداد آسیب و ضررها کمتر شود.
آیت الله عابدی خاطرنشان کرد: دوم، نبی اکرم(ص) نسبت به مناطقی که در جنگ شرکت کرده اند جغرافیایی منطقه را خوب بلد بوده اند. قرآن نیز می فرماید «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَی وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ؛ در آن هنگام که شما در طرف پایین بودید، و آنها در طرف بالأ (و دشمن بر شما برتری داشت؛) و کاروان (قریش)، پایین تر از شما بود؛ (و وضع چنان سخت بود که) اگر با یکدیگر وعده میگذاشتید (که در میدان نبرد حاضر شوید)، در انجام وعده خود اختلاف میکردید.» این آیه جغرافیا و محیط جنگ را بحث می کند.
وی ادامه داد: اکنون شناخت جغرافیا در جنگ بسیار مهم است. یعنی جنگ در کوهستان باشد یا در دشت؟ در کدام محیط تلفات کمتری صورت می گیرد؟. نبی اکرم(ص) محل جنگ را جای انتخاب می کرده اند که زمین ناهموار باشد، یا برای این بود که خسارت جنگ کمتر شود و یا این که خود زمین در پیروزی نقش زیادی داشته است. چون فردی که در بالای تپه باشد راحت تر می تواند به پایین تپه حمله کند. حتی سید الشهدا(ع) نیز در کربلا همین کار را می کنند. این مسائل در کتب فقهی ما بحث نمی شود.
این استاد حوزه تأکید کرد: حضرت محمد(ص) و امیرمؤمنان(ع) آشنایی کاملی نسبت به زمین و محیط جنگ داشته اند. پیامبر(ص) بیشتر به سمت تبوک، روم و فلسطین جنگ می کرده اند نه به سمت شرق، هند، پاکستان. دلیلش یا این بوده که دشمن همواره از سمت روم، تبوک و... به ایشان حمله می کرده است، یا این که هندی ها افراد بی آزای بوده اند و یا این که حضرت(ص) آن منطقه را خوب می شناخته اند. اگر دقت کنیم مرقد حضرت هاشم جد نبی اکرم(ص) نیز در فلسطین است. حضرت(ص) خود نیز چند باری با حضرت ابوطالب به سمت شام می روند. آشنایی پیامبر با آن منطقه آیا دلیل این بود که ایشان به آن سمت جنگ می کرده اند یا مسائل الهی بود؟ این ها نشان می دهد که حضرت(ص) منطقه را خوب می شناخته اند.
وی یادآور شد: حتی پیامبر(ص) در جنگ ها به شخصه برای شناسایی دشمن می رفته اند. بحث از سرزمین در جهاد بسیار مهم است ولی در کتب فقهی چنین مباحثی مطرح نمی شود بلکه گفته می شود اگر زمین فتح شد برای چه کسی است. ولی بحث نمی کند که تعیین زمین در جهاد باید چگونه باشد. البته در میان علمای که کتب فقهی نوشته اند تنها حلبی ها(علمای اهل حلب سوریه) هستند که اشاره وار به این موضوعات پرداخته اند. در کتب فقهی چیزی به نام دور اندیشی و آینده نگری در جنگ وجود ندارد در حالی که علمای حلب و برخی از علمای حله این ها را جزو ضروریات جهاد بیان می کنند. علمای دیگر می گویند فردی که می خواهد در جهاد شرکت کند باید بالغ، عاقل و... باشد ولی علمای حله می گویند فرد باید آینده نگر باشد، یعنی بداند در آینده چه اتفاقی می افتد. علت این که مطالب در کتب حلبی ها آمده ولی در کتب دیگران نیست به سبب آن است که حلب راه ورود به قدس است و جنگ های صلیبی نیز در آن جا رخ داده است. علمای حلب همواره دستشان به کار بوده و این جنگ ها را می دیده اند به همین دلیل مطالب آن را نوشته اند.
وی سومین قاعده در جهاد را این دانست که در جنگ نیروی انسانی باید مهمتر باشد یا سلاح؟ و بیان داشت: این در فقه و مسائل فقهی تأثیر می گذارد. برای نمونه حفظ جان مهم تر است یا حفظ سلاحی مانند موشک؟ گرفتن سرزمین مهم تر است یا حفظ جان مجاهدین؟ برای نمونه یک تپه را به قیمت هزار شهید بگیریم یا این که تپه را رها کنیم و جان افراد را حفظ کنیم. این گونه قواعد را باید در فقه بحث کنیم.
آیت الله عابدی گفت: قاعده چهارم، الحرب خدعة به عنوان یک ضرب المثل و خبر از واقعیت خارجی است یا این که حکم شرعی است؟ این ها باید بحث شود چون تأثیرات فراوانی دارد. یعنی مشخص شود که در جنگ آیا می توان خدعه کرد یا نمی توان. قاعده پنجم، مقابله به مثل است. مقابله به مثل کجا جایز و کجا جایز نیست. اگر دشمن در آب سم ریخت ما می توانیم در آب دشمن سم بریزیم؟. قاعده ششم، ساخت، نگهداری و کاربرد سلاح های کشتار جمعی مانند اتمی، میکروبی، شیمیایی و... جایز است یا خیر؟ اگر فرض کنیم که کاربرد آن حرام است فرق می کند با این که ساخت و نگهداری آن حرام باشد. شاید ساخت و نگهداری آن لازم است چون به نوعی سلاح تدافعی بوده و بازدارنده است. این مسائل در برخی کتب مطرح شد.
وی ادامه داد: به طور کلی در جهاد باید بحث شود عوامل انسانی و عوامل غیر انسانی در جنگ چه تأثیری دارد. عوامل غیر انسانی شامل زمین، شرایط جوی، زمان، سلاح و... می شود. قرآن می فرماید «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ» این آیه مکان جنگ را بیان می کند. حتی در عوامل غیر انسانی بحث می شود آیا بر روی رودخانه در جهاد می توان پُل زد یا خیر؟ در فقه گفته می شود یکی از مصارف زکات، ساخت پُل است در حالی که خود پُل در مواقعی ایجاد خطر برای مسلمانان است. برای نمونه اگر رودخانه کرخه پُل داشت صدام تمام خوزستان را می گرفت. این نشان می دهد کجا جایز است پُل یا جاده ساخته شود. یا حتی نشان می دهد نباید اجازه دهیم کدام شهر یا روستا توسعه زیادی پیدا کند. یا کارخانه در کجای کشور باشد یا نباشد. این ها در مسائل جنگ بسیار تأثیر دارد. برای نمونه پالایشگاه آبادان چقدر برای صدام طمع ایجاد کرد. این ها عوامل غیر انسانی تأثیرگذار در جنگ است.
استاد برجسته حوزه علمیه قم تأکید کرد: قاعده هفتم، بین نیروی انسانی و غیر انسانی کدام مقدم است؟ یکی از اصول این است که جنگ را باید به گونه ای اداره کرد که خشونت کم باشد. البته اصل و ذات جنگ خشونت است ولی بنای شرع این است که در همه مسائل خشونت را کم کند. قاعده هشتم، آموزش برای نیرو مهم تر از ابزار و سلاح است. مباحث اعتقادی، توحید، شهادت طلبی و... از سلاح مهم تر است. فردی که روحیه داشته باشد اسلحه نداشته باشد از جنگ فرار نمی کند ولی فردی که روحیه نداشته باشد ولی اسلحه داشته باشد از جنگ فرار می کند. آیا باید بهترین نیرو را به عنوان نیروی عقیدتی قرار دهیم یا به عنوان نیروی رزمی؟
وی ادامه داد: اگر کسی بپذیرد که اصل در دین کارهای اعتقادی است بهترین نیرو را به عنوان نیروی عقیدتی قرار می دهد. پیامبر اکرم(ص) روز اول که پیامبر شدند جنگ را شروع نکردند 13 سال کار عقیدتی کردند. در چند جنگی که شکست خوردند به دلیل این بود که نیرو زیاد داشتند ولی کار عقیدتی انجام نشده بود. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مشکل همین بود. فرماندهان ارتش مصر مشغول لهو و لعب بودند و اسرائیل صحرای سینا را گرفت.
آیت الله عابدی تصریح کرد: قاعده نهم، تقسیم خسارت های جنگ است. پیامبر(ص) به گونه ای افراد را انتخاب و جنگ را اداره می کرده اند که وقتی جنگ تمام می شود تمامی شهدا برای یک شهر یا یک قبیله نبوده اند. همه مردم شهید می داده اند. با این کار خسارت های جنگ تقسیم می شود. در موضوع سرزمین نیز باید این تقسیم صورت گیرد. قاعده دهم، نبی اکرم(ص) قبل از جنگ، ایجاد وحدت، امت واحده و... می کرده اند یعنی اتحاد قبل از جنگ لازم است. قاعده یازدهم، وفایی به تعهدات است.
وی افزود: قاعده دوازدهم، جنگ برای امنیت است چون امنیت با قدرت تشکیل می شود. اگر قدرت باشد نظم است و اگر نظم باشد امنیت وجود دارد. امنیت برای دین مهم است. امنیت به این است که دشمن جنگ نکند؟ متأسفانه اکنون برخی از دولتی ها می گویند هنر ما این بود که جنگ نشد. حمله نکردن دشمن امنیت و آرامش برای مردم است یا این که در مردم اعتماد به نفس ایجاد کردن که این(حمله کردن) را از بین بردند؟ آیاتی مانند «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ.» اعتماد به نفس را بیان می کند. هیچ پیامبری نیامد مگر این که به مردم اعتماد به نفس داد. ایجاد اعتماد به نفس در مردم امنیت می آورد و کار پیامبران و امامان(ع) این بود. متأسفانه ما در حوزه چنین مباحثی را نداریم. از این اصول کلی تاکتیک ها و مسائل به دست می آید.
انتهای پیام/