تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, جامعه و فرهنگ
شماره : 10561
تاریخ : ۲۳ اسفند, ۱۳۹۷ :: ۱۵:۴۲
آیت الله علیرضا اعرافی آیت الله علیرضا اعرافی بر اساس روایات حتی اگر کار ناصحیحی از افراد دیدیم باید محمل خیری برای آن پیدا کنیم روایت می‌فرماید وقتی می‌بینی کاری از طرف مقابلت صادر شده است که ظاهری ناصحیح دارد یک محمل صحیحی برای او پیدا کن و این حرکت آن‌قدر اهمیت دارد که حضرت بلافاصله می‌فرماید اگر دیدی که این محمل تو منطبق با رفتار وی نیست، باز تلاش کن و یک راه دیگری را پیدا کن و سعی کن که از حمل بر سوء فاصله بگیری فلذا یک محمل خیری برای آن پیدا کن.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه های علمیه در جلسه سی ام درس خارج «فقه روابط اجتماعی» گفت: روایت نخست می فرماید «اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً» وقتی می‌بینی کاری از طرف مقابلت صادر شده است که ظاهری ناصحیح دارد یک محمل صحیحی برای او پیدا کن و این حرکت آن‌قدر اهمیت دارد که حضرت بلافاصله می‌فرماید «فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً» اگر دیدی که این محمل تو منطبق با رفتار وی نیست، باز تلاش کن و یک راه دیگری را پیدا کن و سعی کن که از حمل بر سوء فاصله بگیری فلذا یک محمل خیری برای آن پیدا کن.

این جمله هم فراز دومی است که در حدیث اربعمائه آمده است و طبعاً با بحث ما هم در ارتباط است و در اینجا هم چند نکته وجود دارد؛

نکته اول: استفاده تکلیف الزامی از ظاهر «امر» در روایت

امری که در اینجا وجود دارد این است که «اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً» یعنی برای کارهای -ولو به‌ظاهر ناصواب- او عذر و محمل خیری را پیدا کن، هرچند در ابتدا آن کاری که از وی صادرشده است، به ذهنت بد و سوء جلوه می‌کند ولی درعین‌حال انسان قادر است که یک محمل خیری هم برایش پیدا کند و روایت با این جمله «اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً» می‌گوید برو آن محمل را پیدا کن؛ یعنی تکلیف می‌کند که نگاهت نسبت به آن فعل، نگاه بدبینانه نباشد و یک محمل خیری برایش پیدا کن و ذهنت را از سوء ظن به سمت حسن ظن منتقل کن. این نکته اول بود که ثابت ظاهر امر در فراز «اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً» تکلیف الزامی است.

نکته دوم: ارتباط روایت با حسن ظن و سوءظن

نکته دوم این است که روایت با سوء ظن ارتباط دارد یا با حسن ظن؟ نسبت حسن ظن و سوء ظن چه نسبتی است؟ این نسبت، تابع این است که حسن ظن را چگونه معنا کنیم؛ حسن ظن دارای دو معناست؛ یک معنای عام است و دیگری معنای خاص.

1) یک معنا این است که حسن ظن یعنی کار شخص مقابل را جایز بداند و جواز به معنای مطلق، یعنی عدم سوءظن؛ اگر به این معنا باشد، بین این سوء ظن و حسن ظن واسطه‌ای نیست. وقتی می‌گوید سوء ظن یعنی آن کار را ناشایست می‌داند به نحو حرام یا مکروه، ولی حسن ظن یعنی آن کار را ناشایست نمی‌داند و این معنای عام حسن ظن است.

2) اما حسن ظن، دارای یک معنای خاصی هم هست که تفسیر اعتقاد و تفسیرِ خوب، به معنای مستحسن بودن کار است، نه جواز مطلق، به معنای متسحسن بودن، که حمل کار بر واجب یا لااقل مستحب که این کار حسنی به معنای خاص در آن است چنانچه حسن ظن به این معنا باشد، بین حسن و سوء ظن فاصله و واسطه می‌افتد، به این نحو که سوء ظن این است که آن کار، مکروه یا حرام است و حسن ظن هم یعنی واجب و مستحب است؛ اینجا واسطه‌ای پیدا می‌کند که همان جواز باشد و آنجاهایی که می‌گوید حسن ظن و امثالهم، باید توجه کرد که آیا حسن خاص مراد است و یا حسن ظن عام را می‌گوید؟

سؤال دومی که اینجا مطرح بود این است که آیا این روایت، با حسن ظن و سوء ظن عام ارتباط دارد یا آن معنای خاص مراد است؟ ظاهر مسئله این است که بامعنای عام ارتباط دارد؛ یعنی موضوع نفی آن قبح از کار او، تفسیر قبیحانه و ناروا از کار او نداشته باش و برو محملی برای کار او پیدا کن و این محملی نیاز دارد و این محمل و عذر، اعم است از عذری که کار او را واجب و مستحب نشان دهد یا لااقل جایز نشان بدهد «اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً» معنایش این نیست که وجه محسنی پیدا کنی بلکه همان وجهی را پیدا بکن که معنای حسن مطلق در آن باشد، یعنی قبح در آن نباشد که بامعنای جواز هم سازگار است.

لذا این روایت و روایاتی از این قبیل که گویای این نکته‌اند: وقتی انسان کاری را می‌بیند که دارای چند محمل است، باید برود محمل خیری و عذری را پیدا کند؛ لیکن این در مورد جایی است که حرام نیست و لااقل آن کار مکروه نیست؛ مثلاً مردی باخانمی دست می‌دهد و رفت‌وآمد دارد و این رفتار، محمل خیر دارد می‌گوید یک عذری را پیدا کن یعنی محملی پیدا کن که این مرد گناهکار نباشد؛ دیگر لازم نیست که آن کار واجب و مستحب باشد، بلکه همین‌که گناهکار نبود، عذر می‌شود و در اینجا لااقل حسن ظن به معنای عدم سوء ظن و حسن ظن به معنای عام است و کلمه «عذر» هم، با همین احتمال سازگار است.

بنابراین، اولاً و بالذات روایت مربوط به سوء ظن است که می‌گوید: سوء ظن نداشته باشد و حسن هم به همین معنای عام است یعنی عذر است به معنای عام است یعنی فقط این تفسیر ناروا از این کار در بین نباشد ولی لازم نیست تفسیر ثواب به معنای واجب و مستحب در کار باشد. فلذا روایت، سوء ظن را نفی می‌کند و حسن ظن به معنای مطلق را می‌آورد که درواقع روی دیگر سکه همین نفی سوء ظن است و بار اضافه‌ای از نفی سوءظن در اینجا نیست برای اینکه روایت می‌گوید: حسن ظن، عذر است و عذر هم به معنای حسن مطلق است و این هم عبارت اخرای نفی سوء ظن است؛ چراکه معنای خاص از آن استفاده نمی‌شود.

نکته سوم: ظهور قوی روایت در نگرش درونی

این روایت ظهور قوی‌تری یا اقوی یا لااقل ظاهری دارد که مقصود، همان نگرش درونی است؛ یعنی امر باطنی و درونی را می‌گوید بنابراین بحث ترتیب آثار در اینجا نیست، آنجایی که می‌گوید «اطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ بَيْنَكُمْ» ممکن است بگوییم بافت جمله این است که می‌گوید: در عمل ترتیب اثر ندهید ولی اینجا می‌گوید: «اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً» مقصود این است که عذری برای او پیدا کن برای آن کاری که می‌توانی دو گونه تفسیر کنی که بنا بر یکی، آن شخص خطاکار است و بنا بر دیگری وی خطاکار نیست؛ پس راهی را که او را خطاکار نمی‌داند و او را از خطا بریء می‌کند، آن راه را پیدا کن این همان تفسیر انسان از آن شخص است و آن نگرشی است که نسبت به شخص دارد؛ البته ممکن است این نگرش‌ها، در ظاهر هم اثر کند ولی به نظر می‌رسد این روایت هم مثل روایات دیگر - شاید هم با وضوح بیشتر - شامل آن نگرش درونی به‌عنوان یک امر جوانحی و باطنی بشود و این امر باطنی، جزء مدلول روایت است و قائل است به این‌که وقتی خواستی فعل او را تحلیل و تفسیر کنی، برای خطای او یک عذری پیدا کن تا تفسیر تو نسبت به او، تفسیر خوب و درستی باشد.

روایت دوم

روایت هشتم در این باب که از قرب الاسناد نقل‌شده است که می‌فرماید «قرب الإسناد هَارُونُ عَنِ ابْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ النَّبِيُّ (ص)‏: «إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْكَذِبِ ...» در ابتدا با فقره «إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ» از ظن نهی می‌کند و بعد می‌فرماید «فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْكَذِبِ) این روایت اولاً: مشتمل برنهی است یعنی همین جمله «إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ» همان نتیجه نهی را می‌دهد و حرمت را افاده می‌کند و ثانیاً: «إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ» مطلقی است که بحث ما – یعنی سوءظن – را شامل می‌شود و ممکن است که ظنونِ در امارات را هم در بربگیرد و بعید نیست که بحث ما هم مشمول دلالت روایت بشود.

روایت سوم: از امالی شیخ صدوق(ره) نقل می‌کند «الأمالي للصدوق الْعَطَّارُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا...»

بررسی سند روایت

این روایت از نظر سند، باوجود (مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ) در سلسله سند اشکال دارد؛ لیکن برخی از علماء مثل مرحوم مامقانی(مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ) را توثیق و تصحیح کرده‌اند و مرحوم خویی هم وثاقت وی را نمی‌پذیرند و ما هم با بحث‌هایی که داشتیم نتوانستیم وی را توثیق کنیم.

بررسی محتوای روایت

محتوای روایت: این روایت، ازنظر متن بسیار قوی است و می‌فرماید: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ» تا می‌توانی کار برادر خودت را بر بهترین وجه، حمل کن تا به‌جایی برسد که برهان و حجت داشته باشید و جمله دوم این است که می‌فرماید «وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا» مفهومش این است که یک‌جمله‌ای را که از کسی شنیدی، بر بدی حمل نکن درحالی‌که یک‌راه صحتی دارد و حمل بر صحت بکن و این همان قانون حمل بر صحت است که در اصول، موردبحث قرار می‌گیرد.

نکته‌های دلالی روایت

در اینجا نکاتی که وجود دارد عبارت‌اند از:

1) امرونهی هر دو الزامی است و درواقع یک الزام در اینجا است که ظاهرش این است که واجب است و«وَ لَا تَظُنَّنَّ» یعنی حرام است.

2) آن واجب که می‌گوییم در جمله اول است «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ» دو احتمال در بابش است اینکه آیا احسن در «عَلَى أَحْسَنِهِ» درواقع حسن به معنای مطلق را می‌گوید یا حسن به معنای خاص را می‌گوید؟ اگر به معنای خاص باشد بار اضافه‌ایی بر عدم سوءظن دارد ولی اگر حسن ظن به معنای عام بگوید -یعنی عدم سوءظن- اینجا هم باید مثل جاهای دیگر، بر معنای عام حمل کنیم حسن در (عَلَى أَحْسَنِهِ) درواقع مقابل شر است؛ وقتی می‌گوید: بر بهترین حمل بکن یعنی سوء نباشد این احسن و حُسنی که در اینجا آمده است، نسبی است و معنای عام دارد یعنی عدم شر و عدم سوء ولذا با توجه به این توضیح و در روایت قبل هم گفتیم این دو جمله دو حکم نیست و حکم «وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً» است منتها برای دور کردن ظن سوء، باید یک محمل خیر به معنای مطلق داشته باشد. مفهوم «خیر» در اینجا یعنی محمل عدم شر داشته باشد تا از سوءظن خارج شود. بنابراین بر اساس این نکته اینجا، یک حکم است و آن‌هم حکم الزامی است و نهی از سوءظن است و حمل بر «خیر» هم یعنی عدم شر.

احتمالات در حُسن مستفاد از «عَلَى أَحْسَنِهِ»

لااقل این است که اینجا دو احتمال وجود دارد:

1) یکی این‌که مقصود از حُسنی که از این فقره «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ» استفاده می‌شود، حسن خاص باشد و یا حتی در حسن خاص هم مقصود، مراتب آن حسن خاص باشد.

2) دیگر اینکه مقصود، عدم سوء باشد فلذا وقتی تردید داشته باشیم و نتوانیم از بین آن‌ها یکی را انتخاب کنیم باز باید قدر متیقن را بگیریم و بگوییم مقصود، حسن مقابل سوء است؛ گرچه به خاطر «حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ» بیشتر به ذهن انسان متبادر می‌شود که منظور سوء است به این نحو که حمل بر سوء نکن تا دلیل پیدا کنی و حجت، یعنی قطع، اطمینان و یا اماره بیرونی پیدا کنید که این کار خطا است درواقع می‌خواهد بگوید که زمانی می‌تواند تفسیر شما از دیگران، سوء باشد که دلیل داشته باشی و دلیل هم یا قطع است و یا اطمینان و یا اماره خارجیه - که معتبر است - ولذا بدون آن، ظن، وهم و شک ایجاد می‌شود که نباید شما با آن، دیگران را بد تفسیر کنید.

روایت سوم

در مصباح الشریعه نقل‌شده - هم محل بحث است و روایاتش مشکل سندی دارد - «قَالَ الصَّادِقُ (ع)‏: حُسْنُ‏ الظَّنِ‏ أَصْلُهُ‏ مِنْ حُسْنِ إِيمَانِ الْمَرْءِ وَ سَلَامَةِ صَدْرِهِ وَ عَلَامَتُهُ أَنْ يَرَى كُلَّ مَا نَظَرَ إِلَيْهِ بِعَيْنِ الطَّهَارَةِ وَ الْفَضْلِ مِنْ حَيْثُ مَا رَكِبَ فِيهِ وَ قَذَفَ مِنَ الْحَيَاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ الصِّيَانَةِ وَ الصِّدْقِ.قَالَ النَّبِيُّ (ص) أَحْسِنُوا ظُنُونَكُمْ بِإِخْوَانِكُمْ تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ وَ نَقَاءَ الطَّبْعِ؛ حسن ظن از حسن ایمان و سلامت قلب یک انسان است به این جهت که هر چیزی را می‌بیند، آن‌ها را خوب می‌بیند، لیکن این روایت هم سند ندارد.»

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.