تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 10713
تاریخ : ۱۷ فروردین, ۱۳۹۸ :: ۱۸:۰۲
احمدرضا اخوت-رجوع به قران شناسی صحیح تولید علم دینی پی بردن به ضرورت رجوع به قرآن مهم‌ترین مسئله امروز ماست احمدرضا اخوت مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت گفت: رجوع به قرآن مهم‌ترین کاری است که همه باید بکنند و بحث تولید علم و دیگر مباحث فرع بر آن است. همه باید خود را نیازمند به قرآن بدانند.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، یکی از مباحث مهم این روزها در فضای نخبگان کشور بحث تولید علم دینی است. دلایل و ضرورت رجوع به قرآن، روش شناسی صحیح تولید علم دینی و … از مسائل مطرح در این موضوع است که در گفتگو با «احمدرضا اخوت» مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت به ابعاد و زوایای این بحث پرداخته شده است. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید؛

* این روزها بحث تولید علوم انسانی بر مبنای قرآن و علوم انسانی اسلامی خیلی رایج است. اولین و مهم‌ترین نکته در باب تولید علم بر مبنای قرآن که در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد را چه می‌دانید؟

اولین نکته‌ای که خیلی مهم است این است که ما به این ضرورت پی ببریم که بایستی برای علوم انسانی به ویژه علومی که هدایت انسان‌ها را به عهده دارد از جمله روانشناسی که می‌تواند موجب هدایت یا گمراهی انسان شود به قرآن مراجعه کنیم. این را به عنوان یک اصل و مبنا بپذیریم و بعد در مورد بقیه موضوعات مثل چگونگی آن صحبت کنیم. چون به نظر می‌رسد هنوز این اصل مورد وفاق اندیشمندان یا نیست و یا مورد بی توجهی است. اگر این اصل پذیرفته شده باشد که در علومی که به نوعی به هدایت انسان منجر می‌شود باید به قرآن مراجعه کنیم و اگر به این باید رسیدیم بعد از آن می‌توان در مورد روش‌ها صحبت کرد و بهترین روش را اخذ می‌کنیم و فعالیت‌هایمان را در جهت چگونگی آن معطوف می‌کنیم. اما وقتی روی خود این اصل هنوز وفاقی نیست یا اثبات نشده و عمده افراد معتقد به این نیستند صحبت کردن از مراحل بعدی کار مثل روش شناسی و … بیهوده است. به دلیل اینکه اصل آن ثابت نشده پس نمی‌توان در مورد روش‌های فهم قرآن و چگونگی استفاده از آن برای تولید علم صحبت کرد. در این جریان افراد نقطه نظرات مختلفی دارند. به نظرم اول باید این گفتمان واضح شود تا وارد بقیه بحث شویم.

*برای جا انداختن ضرورت این نکته چه مؤلفه‌هایی به نظر شما مهم‌تر است که باید گفته شود؟

خیلی‌ها قرآن را به عنوان کتابی مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش می‌دانند. برخی قرآن را برای این امر کافی نمی‌دانند یا عقل را بر قرآن رجحان می‌دهند یا مطالبی که در مورد مسائل مختلف در قرآن بحث شده را احکامی می‌دانند و این گونه صحبت می‌کنند که دلالت‌هایی که در قرآن آمده دلالت‌های واضح یا حجیت‌داری نیست. به هر حال هر کدام از این افراد نظراتی پیدا می‌کنند و تقریباً می‌توان گفت به جز تعداد کمی، اکثراً اعتقادشان بر این نیست که قرآن کتابی است که در علوم هدایت باید منبع ما قرار گیرد. در واقع اول باید آدم‌ها خودشان و فکرشان را طیف‌بندی کنند که جزو کدام یک از این گروه‌ها هستند.

اگر جزو کسانی بودند که اعتقاد راسخ به این داشتند که قرآن باید در علوم هدایتی مطالعه شود و تبیان امور هدایتی برای انسان است و خودش دلالت کافی و وافی دارد، حالا باید به سراغ صحبت کردن پیرامون روش فهم قرآن بیایم. اما اگر نه باید بایستیم و در مورد این مذاکره کنیم. وقتی این را اثبات نکنیم مخاطب ما بی جهت به روش ایراد می‌گیرد در صورتی که مشکل او در روش نیست. انسان‌ها وقتی درباره چیزی متقاعد شوند خودشان راهش را پیدا می‌کنند اما اگر متقاعد نشوند اگر هزاران دلیل هم برایشان بیاوریم قانع نمی‌شوند. این اولین بحثی است که باید در این حوزه درباره آن به نتیجه برسیم و بین کسانی که این فکر مشترک را دارند در مورد روش‌ها بحث کنیم. وگرنه کسی که این فکر را قبول ندارد با او راجع به چیز دیگری باید بحث کرد.

*چه دلیل منطقی و عقلانی ای وجود دارد که قرآن کتاب هدایت است و باید در علوم انسانی و علومی که مربوط به هدایت انسان است مبنا باشد؟

دلیل منطقی آن اولاً ادعای خود قرآن است و بعد روایات مکرری که از طرف پیامبر و اهل بیت در مورد قرآن مطرح شده که فراوان است. خود قرآن که در حد تواتر است و روایات هم همین طور و اگر کسی بخواهد فراوان است.

*بعد از پذیرش لزوم رجوع به قرآن به مبحث روش شناسی می رسیم. اصول اصلی روش‌شناسی تولید علم بر مبنای قرآن از نظر شما چیست؟

طبیعتاً وقتی می‌خواهید از یک متن استفاده کنید شناخت کلیات متن و خصوصیات آن متن اولین گام استفاده از آن است. این می‌شود شناخت کتاب و تنزیل کتاب یعنی چگونگی نازل شدن کتاب و قوانین کتاب که اول باید واضح و بعد استخراج شود. این که خداوند در حوزه تنزیل کتاب چه حقایقی را به انسان عرضه داشته باید استخراج شود. به نظر می‌رسد که سوره‌هایی که با حروف مقطعه شروع شده‌اند، اینها در تدوین این موضوع مخاطب را یاری می‌کند. در این آیات قرآن و کتاب، خودش را معرفی کرده به عنوان این که چه متنی است و چگونه می‌شود از آن استفاده کرد و فرهنگ عمومی حاکم بر آیات و منطق کلی آن به چه صورت است.

نکته دومی که باید در حوزه روش مورد توجه قرار گیرد شیوه‌های احکام به تفصیل کتاب و نتایجی که برای مخاطب خود دارد یکی از مهمترین موضوعات است. کسی که می‌خواهد به قرآن رجوع کند باید ببیند که خدا چه چیزی را از محکم‌ترین و بنیادی‌ترین حالت به تفصیلی‌ترین بستر نازل می‌کند و همچنین چگونه کسی را که در زندگی دنیایی است از این بستر تکثرات و تفصیلات به آن احکام‌های اصلی خودش که به مباحث توحیدی باز می‌گردد، هدایت می‌کند که به آن روش احکام به تفصیل و تفصیل به احکام می‌گوئیم. احکام به تفصیل به تعبیری دیگر یعنی حقایق احکامی را چگونه در نازل‌ترین حالت خودش تبیین کرده و چگونه انسان را در بسترهای متکثر و مواجهه با آن حقایق تفصیل شده به حقایق احکامی ارجاع می‌دهد.

نکته سوم بحث مفهوم و مصداق است. یعنی ببینیم مفهوم چگونه کشف می‌شود و چگونه مصداق یابی می‌شود و هر مصداقی چگونه می‌تواند به مفاهیم اصلی بازگردانده شود. پس سومین کاری که باید در این حوزه کرد مفهوم به مصداق و مصداق به مفهوم نام دارد.

چهارمین کار این است که از موضوع یعنی چیزی که خدا وضع کرده به مسأله و نیازهای انسان ارجاع داده شود. در این جریان اصلی، خواندن آیات، فهم آیات، کلمات و لوازم کلمات و آیات، بستر شناسی و فضای نزول سوره و آیه، تاریخ نزول آن، شأن نزول و شیوه استخراج گزاره جزو مسائل فرعی است که کسی که وارد این حوزه می‌شود باید اینها را بلد باشد. این فقط مربوط به متن قرآن نیست بلکه هر متن دیگری را هم که انسان می‌خواهد بفهمد و متعهد به آن باشد باید به ظاهر آن متوسل شود و بعد در کلمه وارد شود و فضای نزول و شأن نزول آن را در نظر بگیرد تا بتواند گزاره‌های اصلی را دریابد.

*به تفصیل این ۴ مرحله در مجموعه ۱۰ جلدی «تدبر در قرآن» پرداخته اید؟

بله. این مجموعه کتاب توسط انتشارات قرآن و حدیث مستقر در دانشگاه تهران و زیر نظر مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران منتشر شد و قابل استفاده است.

*قرآن آخرین معجزه پیامبران و از نوع اندیشه است. اگر بتوانیم از قرآن برای حل مشکلات جامعه تولید نظریه کنیم معجزه بودن این اندیشه نسبت به اندیشه‌های دیگر که صرفاً از ذهن بشر تولید شده باید خودش را نشان دهد. برای این که معجزه بودن این اندیشه خودش را نشان دهد چه باید کرد؟ آیا فقط بحث روش را پای بند باشیم کافیست یا باید به نکات دیگری توجه کنیم؟

رجوع به قرآن مهم‌ترین کاری است که همه باید بکنند و بحث تولید علم و دیگر مباحث فرع بر آن است. همه باید خود را نیازمند به قرآن بدانند و فرقی هم نمی‌کند زن و مرد و پیر و جوان و باید سعی کنند زندگی شان را با قرآن تطبیق دهند. حالا مثلاً یک نفر عالم است و روی مثلاً علم روانشناسی کار می‌کند وقتی رجوع به قرآن می‌کند مسائل علمی را در می‌آورد و یکی هم در سطح پایین‌تر است و زندگی معمولی می‌کند او هم می‌تواند برای زندگی خودش از قرآن حقایقی را در آورد.

رجوع به قرآن برای افراد خاص یا فضایی خاص نیست و هر که اسمش مسلمان است باید تشنه اسلام و خداوند باشد و تسلیم اوامر و نواهی خدا باشد. باید حرف خدا را بشنود تا بتواند آن را بفهمد. انحصار این مسأله در مسائل پژوهشی و محیط‌های خاص خودش یکی از اشکالاتی است که ممکن است جامعه را دور کند. این وظیفه همه ما مسلمانان است که در هر شأن و لباسی هستیم از قرآن استفاده کنیم و آن را منحصر به حوزه خاصی نکنیم. قرآن کلامی است که برای هر کاری انسان را راهنمایی می‌کند و چراغ راهنما است.

*خیلی‌ها به قرآن رجوع می‌کنند و سعی می‌کنند خروجی علمی هم از آن داشته باشند اما گاهی آن خروجی که می‌بینیم خیلی مشخص کننده عظمت این اندیشه نیست. گاهی در همین افراد معمولی که به قرآن رجوع می‌کنند گویی بهتر آن را می‌فهمند و از آن استفاده می‌کنند نسبت به کسانی که با یک رویکرد علمی و پژوهشی قرار است مثلاً یک مقاله یا کتاب یا نظریه تولید کنند. نسبت به این آسیب شناسی می‌توان داشت که مشکل از کجاست؟

باید اجازه دهیم این نوع کارهای علمی انجام بگیرد تا به تدریج افراد دست‌شان بیاید. اصل قرآن و رجوع به قرآن و همان مباحث اولیه که قبلاً گفتم را ترویج کنیم. آدم‌ها وقتی بفهمند یک گنجی وجود دارد به طور طبیعی دنبال راهش هم می‌گردند. به نظرم خیلی به این مسأله که برخی کارها ممکن است، ضعیف باشد یا نباشد نباید توجه کنیم. بلکه به تدریج قضیه درست می‌شود.

انتهای پیام/

منبع: مهر

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.