به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه از مشهد، حجتالاسلام والمسلمین حسین شوپایی، استاد حوزه علمیه در درس خارج فقه پزشکی به موضوع «جراحی زیبایی» پرداخت که متن آن بدین شرح است؛
این نوع جراحیها رونق و مشتری زیادی پیدا کرده و در تعبیرات عربی از آن جراحت التجمیل یا عملیات التجمیل یا جراحه تجمیلیه یاد میشود. این موضوع بحث ماست. برای اینکه اطراف بحث روشن شود و مبانی مختلف موضوع تنقیح شود، بحث را در جهاتی مطرح میکنیم
مجموع مطالبی که در این موضوع قابل طرح هست را میتوان در هفت جهت خلاصه کرد. فهرست این جهات از این قرار است؛
در جهت اول که تبیین موضوع بحث و محل کلام و نزاع است، با توجه به اینکه عنوان فارسی آن عمل زیبایی و عنوان عربی عملیات تجمیلیه است، از این عنوان دو حیثیت استخراج میشود. جراحی و عمل انجام شده و حیثیت دیگر تجمیل و زیباسازی است. این دو خصوصیت وقتی که با هم جمع میشوند، جهت اطلاقی که در دو حیثیت هست، تخصیص پیدا میکند. یعنی مطلق عملیات جراحی مد نظر نیست بلکه عملیاتی است که منجر به تجمیل میشود و از طرف دیگر عمل مورد نظر مصداق تجمیل است، اما آنچه که ما در مورد آن بحث میکنیم، مطلق تجمیل نیست بلکه تجمیلی است که از راه جراحت پیدا میشود نه از راه غیر آن.
جراحت و جراحی به حسب آنچه در کلمات اطباء آمده و هم به حسب آن چه در طب قدیم و جدید هست، نوعی عمل درمانی است که در آن عمل از راه برش بافتها یا اعضای بدن با دستکاری آنها سعی میشود یک بیماری درمان شود، یا تشخیص داده شود، یا شکل و کارکرد یک قسمت از بدن و یک عضو بهبود پیدا کند، حالت حسن پیدا کند و از حالت قبلی که فیه خلل بود خارج شود.
چون در قدیم موارد جراحی کم بوده تعریف خاصی از آن ذکر شده که به عملی که به قصد رفع آفتی، یا چرک و عفونت و مایع دارای حالت بیماریگونه را از بین ببرند گفته میشده است. به حسب طب جدید جراحی هر نوع شکافتنی است که با پارهکردن بافتها و اعضای بدن یا نقصی از عضو برداشته شود، یا در حالت ظاهر و کارکرد آن عضو بهبودی ایجاد شود. حالت جدید حالت مستحسنی است که مطلوب بیمار است.
جراحی انواعی دارد که اجمالاً میتوان در شش نوع خلاصه کرد؛
آن چه که در این جلسات از آن بحث خواهد شد، جراحی نوع ششم است که خود بر دو قسم است. قسم اول آن جراحی زیبایی ترمیمی و قسم دوم آن جراحی زیبایی محض است.
زیبایی ترمیمی: وجود نقص چه عارضی(عوارض: سوختگی و...) باشد چه بخاطر مریضی ارثی یا مادرزادی باشد، جراحی زیبایی ترمیمی برای شکل ظاهری یا عملکرد این عضو که دارای نقص هست میباشد که برطرف شود. هدف رفع نقص است و بر آن زیبایی نیز مترتب میشود و عضو ناقص، زیباتر و طبیعیتر دیده میشود.
زیبایی محض: اما عمل زیبایی محض منجر به ارتقاء شکل ظاهری عضوی از اعضاء بدن است. ظاهر بدن و عضو در حالی که نقص موجب اختلالی ندارد، ظاهرش بهتر میشود و حالت مستحسنی پیدا میکند نسبت به حالت قبلی که ناموزون بوده است. هر دوی این اقسام مورد بحث است که جراحی پلاستیک، عبارتی است که برای نامبردن از هردوی این اقسام از آن استفاده میشود.
عمل زیبایی بر هر دوی این اقسام گفته میشود یعنی این عبارت اعم از آن است که جراحت به جهت رفع نقص و اختلال عضو بوده یا به جهت ارتقاء شکل ظاهری عضو بوده است. پس مقصود از عبارت جراحی مطلق جراحی نیست زیرا موصوف یا مضاف به زیبایی شده است و نیز مقصود از تجمیل، مطلق تجمیل نیست بلکه تجمیلی است که از طریق جراحی یعنی شکافتن عضو و بافتهای بدن به دست آمده است، مثل جراحی بینی، چانه و... و تجمیلهایی که از راههایی مثل آرایش مو یا آرایش صورت و... باشد، اینها مصادق تجمیل بغیر جراحه است.
زیباسازی و تجمیل را میتوان در چهار قسم خلاصه کرد؛
تجمیل مورد بحث ما قسم چهارم تجمیل است، یعنی تجمیلی که از طریق جراحی(عملیه جراحی) حاصل شود.
از باب اشاره هر چند از بحث خارج است، تجمیل از نوع اول، یعنی انواع آرایشهای متعارف بانوان فی حد نفسه لا اشکال لجوازه است، البته با حفظ شرایط و ضوابطی که برای حجاب مرد و زن در این قسمت بیان شده و با رعایت سایر احکام شریعت.
بهصورت واضحتر میشود گفت استفاده از مواد آرایشی در صورتی جایز است که اولاً این مادهای که به عنوان مادهی آرایشی استفاده میشود، حاجب محل غسل، وضو و تیمم نباشد. اصل این کار مانعی ندارد اما این ماده اگر مانع رسیدن آب وضو و غسل باشد یا مانع تیمم باشد، وضو و غسل و تیمم با آن ماده صحیح نیست. دوماً، این زینت نباید در برابر نامحرم باشد. بنا به نظر عدهای زینتی که در وجه و کفین جایز شده، زینت متعارف است و عدهای نیز قائل به استثنا نیستند.
ثالثاً، این موارد آرایشی از چه چیزی گرفته شده و اصل آن چیست؟ اگر اجزای حیوان نجسالعین استحاله نشده به عنوان مادهی آرایشی مورد استفاده قرار گیرد، بدن را نجس میکند و اگر از حیوان ما لا یوکل لحمه باشد، استفاده از مادهی آرایشی مشتق از آن مانع صحت صلات خواهد بود. به قسم اول، متصل است استفادهی زن از موی دیگری برای اضافه کردن به موی خودش که از لحاظ فقه امامیه جواز دارد و عامه قائل به جواز آن نیستند و مستند نظرشان آن روایتی از پیامبر اکرم(ص) است که در آن واصله و مستاصله هر دو را لعن کردهاند. اما این روایت ضعیفه است. موثقهی سعد ابن اسکاف مورد استناد فقه ماست که در آن امام صادق(ع)، منظور پیامبر(ص) مقصود از این اتصال را قیادت شمردهاند. پس نمیتوان وصل شعر را جایز نشمرد.
انتهای پیام/