به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام حیدر همتی، مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) در گفتوگویی، به توضیح در خصوص ضرورت و جایگاه فقه نظامساز در گام دوم انقلاب اسلامی پرداخت و اظهار کرد: انقلاب اسلامی در ایران که اساسا انقلابی فکری و فرهنگی است در تقابل با دو جبهه غرب و شرق به وقوع پیوست. این انقلاب همچنان توانست در روند تاریخی خود، در چالش هستیشناسی و معرفتشناختی در مواجه با مارکسیسم هویت خود را حفظ کرده و به ارائه مبنای هستیشناسی و معرفتشناسی مطابق با اقتضای خود بپردازد که اوج این مواجه هویتساز در اندیشههای علامه طباطبایی و شهید صدر و شاگردان علامه طباطبایی تحقق یافت. آنچه در تقابل هویتی میان مارکسیسم و اسلام اتفاق افتاد چالش در زیرساختهای معرفتی دین بود. مارکسیسم به نوعی در تقابل ذاتی با امور ماوراء الطبیعه و اصل دین قرار داشت که تلاشهای جریان علامه طباطبایی و شاگردان ایشان توانست هویت دین را حفظ کند؛ اما بعد از سقوط مارکسیسم جبهه جدیدی در تقابل با دین شکل گرفت که از ویژگیهای متفاوتی برخوردار است، از جمله اینکه تقابل صریح با دین در بعد ماوراء الطبیعه ندارد. آنچه در این جبهه دیده میشود ایجاد ساختارها و نظامهای اجتماعی است که از طریق ایجاد نظامات و سبک و سلوک زندگی به مقابله با هستیشناسی و معرفتشناسی دینی میپردازد؛ یعنی برخلاف مارکسیسم که مقابله سخت و عریان داشت، لیبرالیسم کاملا نرم و درونی است و از طریق ساختارسازی اجتماعی وسبک زندگی ورود میکند؛ یعنی اولاً ورود نظامی کمتر اتفاق میافتد، ثانیاً مواجه سخت و مستقیم ندارد بلکه از طریق سبک زندگی است
وی افزود: بیشک هر نظام هستیشناختی و معرفتشناختی سبک زندگی و نظام مختص به خود را دارد که اگر نتواند مبانی هستیشناختی و معرفتی خود را به ساختار و نظام تبدیل کند، عملاً دچار یک سلسله مفاهیم و عقاید خنثی خواهد شد. انقلاب اسلامی در ایران که بر پایه قدرت تئوری هستیشناسی و انسانشناسی و معرفتشناسی به پیروزی رسید و در گام بعدی نیازمند ایجاد ساختار اجتماعی و سیاسی و بنیان سبک و نظامهای اجتماعی است. درست است که در دوره قانونگذاری بر پایه فقه و تجربه روزآمد جهانی بنیانی گذاشته شد، اما آنچه جای خالیش احساس میشود طراحی نظام زندگی در حیطههای مختلف اقتصادی و آموزشی و خانواده است.
پژوهشگر فقه نظام تصریح کرد: تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی نشان میدهد نهادهای اثرگذار و برآمده از فقه که در قالب نهادهای اقتدار و قدرت شکل گرفته، بیشتر جنبه سختافزاری را به عهده داشته است و از مسلمات و بدیهیات فقهی و شرعی دفاع کرده و آنها را اجرا کرده است. به طور مثال قوه قضائیه که تجلی فقه است بیشتر محلی برای دفع مرافعات و ناهنجاریها است و شورای نگهبان به تطبیق و رفع بدیهیات و مسلمات رابطه دین و قانون پرداخته است، اما تاکنون دین در راستای ایجاد نظامات اجتماعی و به عنوان موتور حرکت و پیشران نظام اقتصادی و فرهنگی و رسانه و آموزشی و هنری مورد استفاده قرار نگرفته است؛ از این رو جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی دچار پارادوکس در حرکت شده است. از طرف نهادهای فرهنگی توان خود را متمرکز در تقویت ابعاد معرفتی و اعتقادی کردند در حالی که جنس مواجه در این مبارزه متفاوت است. نهایت اینکه انسانهایی تربیت یافتند که با وجود اعتقاد به دین، اما سلوک و سبک زندگی متفاوتی دارند. از طرف دیگر فعالیتهای فرهنگی تاکنون معطوف به عینیتها و بدیهیات، آن هم به صورت تجزیهای بوده است، نه در یک ساختار و نظام کلان و نه معطوف به عینیت سبک زندگی.
همتی تاکید کرد: لازمه ساخت تمدن نوین اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی ایجاد هماهنگی میان «آنگونه که میاندیشم» و «آنگونه که عمل میکنم» هست که در این میان ایجاد نظامات اجتماعی و هماهنگی میان این نظامها ضروری است؛ یعنی هماهنگی نظام اعتقادی و عملی ضرورت دارد. همچنین هماهنگی میان اجزای نظامهای سیاسی و اجتماعی ضروری است. اصل عدالت به عنوان عنصر محوری دین تنها در نظام اجتماعی محقق میشود. «وضع شی فی موضعه» و نیز «اعطا کل ذی حق حقه» تنها در نگاه نظاممند قابل تحقق است، آن هم نگاه نظاممندی که در آن هر کدام از اجزای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و تربیتی در تعامل با یکدیگر هدف واحدی را پیگیری کنند. در این میان فقه به عنوان بعد هنجاری دین باید از نگاه مسئلهمحور و خردمحور به سمت نگاه نظامساز حرکت کند.
وی درباره راهکار عملی تبدیل مبانی فقهی به الگوریتمهای اجرایی توضیح داد: برای رسیدن به الگوریتم اجرایی ابتدا باید نگاه و بینش سیستمی در طلاب ایجاد شود. مرحله اول ایجاد نگاه نظاممند به دین است؛ یعنی نگاه به فقه در کنار اخلاق و عقاید. گام بعدی تولید نظامهای عملی و اجرایی است. بدیهی است که این نظامها بشری است لذا آزمون وخطا در آن راه دارد؛ اما نزدیکترین نظام برای تحقق اهداف دین است.
همتی در پایان درباره ضرورت گفتمانسازی فقه نظام در حوزههای عملیه و مراجع و علمای عظام نیز گفت: امروزه چالش دین در اثبات حقانیت خود در کارآمدی مدیریت اجتماعی است. امروز حوزه رقابت دین، در برابر مکاتب علوم انسانی است که منشأ باید و نبایدها در حوزهای مختلف زندگی به شمار میآیند. قطعاً عدم کارآمدی دین در حوزه مدیریت اجتماعی و طراحی و تحقق نظام عادلانه، حقانیت آن را با چالش مواجه خواهد کرد.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا