به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ امروز 23مرداد در تقویم رسمی ما بهعنوان «روز مقاومت اسلامی» نامگذاری شده است. مناسبت آنهم سالگرد جنگ 33روزه میان حزبالله لبنان و ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2006 است که اسرائیل در این جنگ نتوانست بهپیروزی برسد و حزبالله قدرت «مقاومت» را بهرخ یکی از مجهزترین ارتشهای دنیا کشاند.
معمولا یک مفهوم و یک حادثه باید خیلی مهم باشد که به تقویم رسمی یک کشور راه پیدا کند. مفهوم مقاومت که ما آن را به صفت اسلامی مضاف میکنیم، از پایهایترین مفاهیم گفتمان انقلاب اسلامی است و همواره در گفتار سیاستمداران جمهوری اسلامی پربسامد است. «گفتمان مقاومت»، «اقتصاد مقاومتی»، «محور مقاومت»، «مقاومت اسلامی»، «هستههای مقاومت»، «دیپلماسی مقاومت» و... ازجمله مفاهیمی است که ذیل این مفهوم ساخته شده و روزی نیست که در اخبار سخنی از آن بهمیان نیاید. بااینحال، طنین این مفهومسازی در ادبیات نظری حوزههای گوناگون دانش ایرانی کمتر شنیده میشود. دلیل این کمتوجهی بدنه رسمی نهاد دانش، بهویژه علوم انسانی ایران، به چنین مفهوم مهمی چیست؟ تاکنون چه فعالیتهایی برای صورتبندی این مفهوم و انطباق آن با تجربههای انقلاب اسلامی انجام شده است؟ در این گزارش، مروری تحلیلی بر مقالات و پژوهشهایی صورت گرفته است که بهنحوی مفهوم مقاومت را بهعنوان مایه اصلی کار خود انتخاب کردهاند.
کار علم و بهویژه علوم انسانی «مفهومپردازی» است. درباره اینکه مبدأ این مفهومپردازی چیست، اختلافنظر وجود دارد. عدهای بیشتر به این سمت متمایلاند که باید از بافتن مفاهیم و تجزیهوتحلیل آنها و غور در مبانی مفهومپردازی کرد و عدهای دیگر جانب واقعیت رخداده را میگیرند و معتقدند باید از تجربهها بهسمت مفهومپردازی حرکت کرد. از هر طرفی حساب کنیم، «مقاومت» شایسته کار علمی است. این مفهوم شبکه گستردهای از مفاهیم مرتبط دارد و در متون کهن و متون اسلامی (قرآن و روایات) اشتقاقات فراوانی از آن انجام شده است که میتوان درباره آن کار علمی کرد. از طرف دیگر، تاریخ ما، بهویژه انقلاب اسلامی، توانسته نمونههای آشکاری از این مفهوم را متجلی کند و تجربههای گوناگونی را در حول این مفهوم رقم بزند. بااینحال، ادبیات منسجمی ذیل مفهوم مقاومت شکل نگرفته است و امروز نمیتوانیم به چند نظریه متمایز با عنوان «نظریه مقاومت» اشاره کنیم. تلاشهایی شده است که در ادامه، گونهشناسی اجمالی از آن ارائه میشود.
دستهای از پژوهشها در دیسیپلین جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک) یا نگاه کلان به نظام و حقوق بینالملل جای میگیرند. بسیاری از این پژوهشها را مجلههایی منتشر کردهاند که وابسته به ارگانهای نظام هستند؛ ارگانهایی که برای وظیفه راهبردی و ذاتی خود باید نقشه راهی برای عمل پیدا کنند و این امر جز ازطریق پژوهش برایشان امکانپذیر نیست. نام یکی از این مقالات «نظریه مقاومت در روابط بینالملل؛ رویکرد اسلامی-ایرانی نفی سبیل و برخورد با سلطه» است که آقای روحالله قادری، استادیار دانشگاه امام حسین(ع) نوشته است. این مقاله تلاش میکند مدلی کلان برای رفتار جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل معرفی کند که نام آن را «تعاملگرایی ضد نظام سلطه» میگذارد. همین نویسنده مقالهای دیگر با عنوان «تحلیل تطبیقی مبانی نظری و عملی مقاومت و تروریسم» منتشر کرده است و در این مقاله، غیریتی برای مفهوم مقاومت ساخته که «تروریسم» نام دارد و مؤلفههای نظریه مقاومت و تروریسم را احصا کرده است. مقاله دیگری با عنوان «تأثیر انقلاب اسلامی بر هندسه قدرت مقاومت اسلامی در غرب آسیا» با نویسندگی آقایان محمد داوند، محسن اسلامی و حجت داوند، اینطور استدلال میکند: جمهوری اسلامی براساس اصول و سازههای اصلی انقلاب که مقاومت دربرابر نظام سلطه از مهمترین ارکان آن است، بر اساس حمایت مادی از جبهه مقاومت در لبنان و فلسطین، اتحاد و ائتلاف با تشکلهای غیردولتی و انتشار ادبیات و بنیانهای اعتقادی مقاومت توانسته است هندسه قدرت مقاومت در غرب آسیا را تحتتأثیر قرار دهد. مقالهای دیگر «واکاوی تهدیدات امنیتی داعش بر محور مقاومت و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی» را موضوع پژوهشش قرار داده است.
همانطورکه پیداست، چنین مقالاتی سویه امنیتی و ژئوپلتیک دارند و در مقیاس کلان، بهدنبال منطق تحولاتی میگردند که در منطقه و جهان اتفاق میافتد. دستهای دیگر از مقالات که تعدادشان بهواسطه گفتمان عمومی کشور و شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی و تأکیدات رهبر انقلاب کم نیست، دغدغه خود را بر مقاومت در عرصه اقتصاد قرار دادهاند؛ همان چیزی که با عنوان «اقتصاد مقاومتی» مشهور است. به عناوین برخی از این مقالات توجه کنید: مفهومشناسی اقتصاد مقاومتی، الزامات فرهنگی اقتصاد مقاومتی، مقاومت اقتصادی در پرتو اقتصاد مقاومتی، موانع تحقق اقتصاد مقاومتی، ریشههای هنجاری اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی راهبرد دفاع غیرعامل اقتصادی، اقتصاد مقاومتی از دیدگاه اسلام، سیاستهای مالی تحت راهبرد اقتصاد مقاومتی، خانواده و نقش آن در اقتصاد مقاومتی، تربیت دینی و تأثیر آن بر اقتصاد مقاومتی، مدل مفهومی اقتصاد مقاومتی با تأکید بر الگوی چابکی سازمانها و... . همه این مقالات که نامشان آمد، رده «علمیپژوهشی» دارند. سایت «نورمگز» 3185 مقاله با کلیدواژه اقتصاد مقاومتی به ما میدهد که تعداد نسبتا زیادی بهنظر میرسد. بیشتر این مقالات رنگوبوی اقتصادی دارند و در مجلات اقتصادی منتشر شدهاند؛ اما حوزههای گوناگونی اعم از تربیت، مدیریت، علوم سیاسی، جامعهشناسی و... مقالات اقتصاد مقاومتی را متناسب با حوزه خود منتشر کرده است.
گونه دیگری از مقالات هم در حوزه نقد ادبی قرار دارند و به ادبیات داستانی و شعر مقاومت پرداختهاند. ازآنجاکه تحولات یک ملت و قوم بسیار زودتر و آشکارتر در هنر و ادبیات و شعر آن ظاهر میشود، پژوهش در این عرصه میتواند حالوروز آن ملت را روشنتر به ما نشان دهد. ملت ایران و ملل مسلمان تجربههای فراوانی از مقاومت دربرابر ظلم داشتهاند که این تجربهها به ادبیات درآمده است. دراینبین، مقالات بسیار کمی این مضمون را بررسی کردهاند. مقالاتی پژوهشی دراینزمینه نگاشته شدهاند که برخی از آنها عبارتند از: «مبانی نظری ادبیات مقاومت در آثار غسان کنفانی»، «رمان مقاومت، منابع، مضامین و بایدها»، «مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب» و... .
مفهوم مقاومت خود را در حوزههای گوناگون دانش جای داده است؛ اما آنچه موردغفلت است، تأمل فلسفی درباره ذات مقاومت و سپس مطالعه اجتماعی آن است. البته نه تأمل انتزاعی، بلکه تأملی که به متن زندگی انسان ایرانی مسلمان ارجاع داشته باشد. جالب است که مفهوم مقاومت یکی از مفاهیم اصلی فیلسوف-جامعهشناسی مانند میشل فوکو است. فوکو که طرح اندیشهای خود با عنوان «اراده معطوف به قدرت» را از نیچه گرفته بود، پروژهاش را با پژوهش درباره روابط قدرت در جامعه مدرن و نحوه «مقاومت» دربرابر آن پیش برد. از این نظر، او مسیری را برای رهایی از انقیاد عالم مدرن طی کرد که حتی همجنسگرایی او را هم میتوان در همین مسیر فهم کرد.
سوال این است که مقاومت آنچنانکه مثلا برای یک بسیجی ایرانی معنا دارد، چه نسبتی با مقاومت به معنای فوکویی آن دارد؟ احیانا بتوان مشترکاتی پیدا کرد؛ اما تمایزات این مقاومت با آن مقاومت چیست؟ آیا مطالعاتی در همان گونهای که فوکو انجام داده است، پژوهشگران فلسفه و علوم اجتماعی ما درباره انسان ایرانی و نحوه مقاومت او دربرابر روابط قدرت استکباری انجام دادهاند؟ اگر چنین مطالعاتی انجام شود، قطعا میتواند از سرریز آن ادبیات برای حوزههای ژئوپلتیک، تربیت، مدیریت، اقتصاد و... تولید شود؛ چراکه فلسفه و علوم اجتماعی در دنیای جدید بهمثابه مادر علوم دیگر هستند. اگر چنین ملاحظهای در نظر گرفته نشود، مفهوم مقاومت همچنان درمعرض مصادره بهمطلوب یا شعارزدگی قرار خواهد داشت.
انتهای پیام/ منبع: صبح نو