تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, جامعه و فرهنگ
شماره : 12599
تاریخ : ۷ شهریور, ۱۳۹۸ :: ۱۱:۱۷
محمد منصورنژاد مسئولیت اجتماعی در اسلام فقر منابع در زمینه بحث مسئولیت اجتماعی در اسلام با جستجوی اینترنتی پیرامون موضوع مورد بحث، به سرعت این نکته رخ می نماید که تا کنون منبع جدی در باب مسئولیت اجتماعی در فرهنگ اسلامی و با اتکای به منابع اسلامی به نگارش در نیامده است.

به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ محمد منصورنژاد، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مسئول کمیته دین‌پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران در یادداشتی با عنوان فقر منابع در زمینه بحث مسئولیت اجتماعی در اسلام به موضوع این مسئله پرداخته است:

در ادبیات جهانی ظهور انواع شرکت های بزرگ در قرن بیستم و دستیابی به سودهای هنگفت، سرانجام در دهه 1950 به بحث هایی پیرامون این محور منجر شد که آیا این دسته از شرکتها افزون بر انجام فعالیت ها و فرآیندهای حرفه ای و دستیابی به هدف سود آوری، مسئولیتی دیگر در قبال جامعه دارند یا خیر؟ و با پاسخ مثبت بدین پرسش، بحث مسئولیت اجتماعی روز به روز از جایگاه مناسبتری برخوردار گردید.

در منابع مربوط به مدیریت و رفتار سازمانی مفهوم «مسئولیت» تعریف شده است. مثلا در یکی از منابع آمده: مسئولیت(Responsibility) عبارت است از اراده برای انجام کاری با این امید که اقدامی به عمل آید یا نتیجه ای از آن عاید گردد. مدیری که مسئولیت یک کار گروهی را به عهده دارد وظایف را به اعضای گروه می دهد. در این صورت هر یک از اعضای گروه مسئولیت انجام وظیفه مربوط به خود رادارد. لیکن مدیر کماکان مسئولیت وظایف هر یک از کارکنان و گروه کاری را به عنوان یک مدیر کل برعهده خواهد داشت. (مورهد، گریفین: 1374، صص 5-354)

و در تعریف «مسئولیت اجتماعی» (Social Responsibility ) گفته شده، یعنی انتظارات اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و اختیاری جامعه از سازمانها در زمان معین است (جمعی از مولفان: 1389, ص6). در نگاهی انضمامی تر این اصطلاح ویژگیهای شش گانه زیر را می پذیرد:

یک) داوطلبانه بودن؛ دو) درونی سازی با مدیریت عاملهای بیرونی؛ سه)جهتگیری به سوی ذینفعان چند گانه؛ چهار) منظور کردن مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی؛ پنج) روشها و ارزشها (مجموعه ارزشهایی که شالوده این روشها بر آن استوار است)؛ شش) فراتر از انسان دوستی. (جمعی از مولفان: 1389، ص صص 11-9)

1)با جستجوی اینترنتی پیرامون موضوع مورد بحث، به سرعت این نکته رخ می نماید که تاکنون منبع جدی در باب مسئولیت اجتماعی در فرهنگ اسلامی و با اتکای به منابع اسلامی به نگارش در نیامده است و آنچه در اختیار می باشد، همان ادبیات غیرخودی در زمینه مسئولیت کسب و کار به ویژه مرتبط با شرکت ها و سازمان هاست. این وضعیت حتی درباره دروس دانشگاهی نیز صادق است.  مثلا چرا باید در درسهایی مثل «اخلاق و مسئولیت اجتماعی کسب و کار شرکت ها» در رشته دانشگاهی MBA ، در کشورمان، بی کم و کاست سرفصل های غربی و مواد و محتوای غیر بومی تدریس شود؟ در برخی مراکز دانشگاهی ایران در درس مدیریت اخلاق کسب و کار متن زیر عینا تدریس می شود: Ghillyer Andrew)2008 ( Business Ethics: A Real World Approach, Tampa, Argosy University

اما اگر به ادبیات و فرهنگ غربی مراجعه شود، بحث مسئولیت اجتماعی (Social Responsibility) موضوعی جدی است و حتی متفکران آنها درباره آن دایره المعارف نوشته اند. به عنوان نمونه می توان به منبع زیر اشاره داشت: Idowu, Samuel O- Capaldi, Nicolas- Zu, Liangrong- Gupta, Ananda Das (2013) Encyclopedia of Social Responsibility, Berlin, Heidelberg, Electronic resource

امروزه بحث مسئولیت­ پذیری اجتماعی شرکت­ها، (Corporate Social Responsibility) با علامت اختصاری (CSR) مورد توجه کارشناسان رشته مورد بحث است و در رابطه با این مفهوم ادبیات موسعی موجود است که با جستجوی ساده اینترنتی نیز قابل بازیابی است. مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها موضوع حساسیت‌برانگیز و رو به توجه در سال‌های اخیر بوده است تا آنجا که سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا، استانداردهایی را در این زمینه ارائه کرده‌اند.

2)پرسشی که می توان طرح نمود آن است که آیا منابع دینی و شیعی ظرفیت ورود به چنین مباحثی را ندارند؟ پاسخم بدین پرسش مثبت است و حتی می خواهم فعلا در حد «فرضیه» ای ادعا شود که تنها  با تاکید و ارجاع بر «صحیفه سجادیه» (و نه همه منابع از کتاب و سنت تا....) می توان نوشته جدی در موضوع داشت.

در این نوشتار در حد طرح موضوع و طرح مساله تنها به چند نکته که می تواند آغاز راه مطالعه درباره مسئولیت اجتماعی باشد، اشاره می گردد:

3)در فرهنگ دینی بحث مسئولیت اجتماعی، یک بحث مبنایی دارد که در «علم­ کلام» مورد بررسی قرار می گیرد. خاستگاه کلامی «مسئولیت» به این نکته باز می گردد که انسان مجبور آفریده نشده است، بلکه آزاد است. به تعبیر «ابن عبّاد» (از معتزلیان) هر انسانی همچنان که مسئول اعتقاد خویش است، مسئول اعمال خود نیز هست. چون از روی اراده عمل می کند، نمی تواند به ناروا، به بهانه قدرت مطلقه خدا، فریب شیطان، اجبار دیگری یا حکم تقدیر، خود را از مسئولیت نتایج مترتب بر اختیار خود برهاند. نظریات جبریانه ای که سعی در حذف مسئولیت انسانی و آزادی عقیده دارد بی پایه است. (بوعمران:1382، ص 311) می دانیم که در این زمینه نگاه شیعی نیز آزاد بودن آدمیان و مخالفت با جیرگرایی است. پس در فرهنگ شیعی نیز انسان مسئول نظر و عمل خویش است.

4)با این وصف دامنه مسئولیت پذیری بشر وسیع است. می توان اقسام مسئولیت های آدمی را در چهار سطح مطرح نمود: مسئولیت در قبال خدا، مسئولیت در قبال خود، مسئولیت در قبال طبیعت و مسئولیت در قبال دیگران. بحث مسئولیت اجتماعی جوهره اصلیش به سطح چهارم یاد شده باز می گردد (مسئولیت در قبال دیگران) و البته با تفاسیری مسئولیت در قبال طبیعت نیز ذیل بحث مسئولیت اجتماعی افراد، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

5)نکته عجیب آنجاست که برخی متفکران غربی با الهام از ظرفیت های فرهنگ اسلامی سالها به تحقیق در مورد موضوعات مرتبط با مسئولیت اجتماعی (مثل امر به معروف که از زیر بناهای آن است) می پردازند و منتقدند که چرا فرهنگ غربی از چنین ذخایری بی بهره است. مثلا در بحث «امر به معروف» خاطره مقدماتی کتاب «مایکل کوک»، خواندنی است. او می نویسد: شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار گرفت. گزارش کوتاهی از این حادثه، بر اساس گفته های پلیس در روز جمعه در روزنامه نیویورک تایمز روز یکشنبه به چاپ رسید. نکته شایان توجه در آن گزارش، این بود که هیچ کس برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نکرد، با وجود آن که این تجاوز در ساعت‌های پر رفت و آمد روز انجام شد. فریادهای زن بی پاسخ ماند. به طوری که کارآگاه دیزی مارتین بیان کرده «چندین نفر به آن صحنه می ‌نگریستند و زن از آنها کمک خواست، اما هیچ کس پاسخی نداد.

مایکل کوک پس از آن مروری بر اخبار ارائه شده از این رویداد در برخی از نشریات آن روز کرده و از این که کسی برای دخالت در این رویداد زشت احساس «وظیفه» نکرده، و حتی خبر آن هم چندان اهمیتی نداشته، شروع به تحلیل مبانی اجتماعی و فرهنگی این بی احساسی می‌کند: «ما یا می فهمیم یا نمی فهمیم. البته ما به خوبی می فهمیم و مردم نیز می‌توانند در چنین موقعیتی موضوع را با شاخ و برگ بیشتری بیان کنند. اما فرهنگ ما تعریف خاصی برای این ادراک ندارد. درست است که حقوقدانان و فیلسوفان ما بحث هایی دارند که ما در چه مواردی وظیفه ای برای «امداد و نجات» داریم، اما این بحث مهجورتر از آن است که به عنوان فرهنگ ما به تفصیل توصیف شود.» وی در ادامه بحث بالا می‌نویسد:‌ اسلام، بر عکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه اخلاقی گسترده‌ای دارد. نام آن امر به معروف و نهی از منکر «سفارش به کار نیک و بازداشتن از کار زشت» ... است. (مایکل کوک:1384، ص15)

 این مسأله مایکل کوک را که روی فرهنگ اسلامی کار می کند، به فکر آن می اندازد که در حقوق اسلامی، چه تدارکی برای این مسأله دیده شده است. از اینجاست که به سراغ این بحث آمده و یک کتاب دو جلدی مجموعا 1100 صفحه تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر تألیف می‌کند. کاری که در فرهنگ خودی در این حد و اندازه با این روش تطبیقی در موضوع یاد شده، سابقه ندارد.

با این همه، اما جای تاسف است که در عمل وضعیت جامعه اسلامی ما برخلاف برداشت «کوک»، قابل قبول نبوده و برخی آلودگی ها در آن عمیقا ریشه دار بوده و روز به روز نیز وضعیت بدتری  یافته است. این نکته می رساند که امربه معروف و نهی از منکر در عمل در جامعه خودی تعطیل است و مسئولیت اجتماعی نسبت به مسایل پیرامونی احساس نمی گردد. به عنوان نمونه تنها که به یک مصداق از مشکلات اجتماعی، اشاره می گردد. عجیب اینجاست که با همه سنگینی جرمی چون «رشوه»، رشوه از معضلات جدی جامعه و نظام اداری ما بوده و هست و متأسفانه تاریخ ایران، به ویژه در قرون اخیر، از این بعد آلوده گزارش شده است. مثلا در عصر قاجاریه و حکومت ناصرالدین شاه، نخست وزیر و اطرافیانش (سپهسالار، محسن خان معین الملک و ملکم خان)، ذیل امضای قرارداد رویتر رشوه گرفته اند. و از اوصاف محمدعلی میرزا (پسر مظفرالدین شاه) نقل شده که: کودن و طماع است و شرم آورترین رشوه ها را می گیرد.

در عصر احمدشاه، وثوق الدوله و دو تن از وزیرانش با دریافت پول نقد به عنوان رشوه، قراردادی را امضا کرده بودند که به موجب آن، ادارات و ارتش ایران در کنترل انگلیسی ها قرار می گرفت و... .

رشوه در ایران امروز و در ذیل حکومت دینی نیز از دردهایی است که برای تایید وجود این آسیب، نیاز به ارایه شاهدی نیست و روزانه مردم به نحوی آن را تجربه می نمایند. عجیب آنجاست که هیج حرکت جدی سازماندهی شده ای حتی از سوی نهادهای مردمی مثلا تحت عنوان «کمپین مبارزه با ارتشاء» در فضای مجازی هم شکل نمی گیرد. دقیقا همین جریان را به سایر مفاسد نیز می توان تعمیم داد. این نکته حکایت از آن دارد که جدای از دولتمردان، در میان نهادهای مردمی نیز در قبال مفاسد به حد لازم احساس مسئولیت اجتماعی وجود ندارد. گرچه در فرهنگ شیعی معتقدیم که امر به معروف و نهی از منکر دو مورد، از فروع دینی اند.

5) گفته شد که مسئولیت اجتماعی با توضیحاتی، به بحث ارتباط با طبیعت نیز پیوند دارد. در این زمینه نیز متاسفانه مسایل زیست محیطی از منظر دینی و اسلامی مورد اقبال متفکران داخلی نبوده است. اما یکی از نخبگان جریان «سنت گرایی دینی»( مستقر در غرب)، «ایتن» در مقاله «شکوای زمین» تا حدودی حق مطلب را ادا نموده است. او از جمله می نویسد: هنگامی که با طبیعت همچون شی رفتار می کنیم که باید تسخیر شود و استثمار شود به خود آسیب می رسانیم. قرآن دستور می دهد که بعد از اصلاح در زمین  در آن فساد نکنید. همچنین هنگامی که قرآن می فرماید زمین و هر چه در آن است برای بهره برداری ما آفریده شده، معنای آن انتقال مالکیت نیست، بلکه زمین امانتی است که به ما سپرده شده و ما نسبت به نحوه  امانت داری خود در پیشگاه مالک همه چیز، مسئول هستیم. هنگامی که طبیعت غریبه و بیگانه می شود، فهم کامل دین آنگونه که هست، یا درک اسطوره های بزرگی که بر وحدت جهان گواهی می دهند تقریبا ناممکن می شود. (ایتن:1384، ص 231 و ص235)

در راستای نکته یاد شده می توان افزود، اگر مفاهیم فاسد و فساد، در مقابل واژه «سالم»، قابل فهم است، محیط فاسد، از سلامت دور است  و زیست محیط ناسالم، فاسد است. در سوره بقره /30 گفتگوی خداوند با فرشتگان بیان شده است که وقتی خداوند گفت که انسان را در زمین به عنوان جانشین برگزیده است، فرشتگان معترض بودند که اینان بر روی زمین فساد می کنند (مَن یُفسِدُ فیها) و خداوند پاسخ داد من چیزهایی از اینان می دانم که شما نمی دانید (انی اعلم ما لا تعلمون). کمترین نتیجه آن است که در فرهنگ دینی مومنان نباید بر روی زمین فساد نموده و متناسب با رسالت این نوشتار به محیط زیست و طبیعت آسیب وارد آورند. در قرآن مجید به صراحت در بیت مصادیق فساد در ارض به از بین بردن زراعت، باغ و درختان (یهلک الحرث : بقره/205)  تاکید دارد و در نهایت می گوید خداوند مفسدان را دوست ندارد.

در نهج البلاغه نیز بارها به حفظ طبیعت اشاره شده و در جایی به مسلمانان تذکر داده شده: شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان خدا، شهرها، خانه ها و حیوانات هستید (فانکم مسئولون حتی عن البقاع والبهایم: خطبه/167 ).

با این مواد و محتوای فراوان و عمیق در فرهنگ خودی، لازم است عالمان اسلامی دست به توصیف بحث، سپس تبیین موضوع زده و متناسب باشرایط عصر برای رفع مشکلات ارایه طریق نمایند. خاستگاه بحث هم می تواند بازخوانی مباحث کلامی، فقهی و اخلاقی باشد. به عنوان شاهد گرچه از اخلاق اسلامی در طول تاریخ اسلام زیاد سخن گفته شده و ادبیات نیرومندی در اختیار می باشد (مثل احیاء علوم الدین و شرح و نقدهایش)، اما جوهره عمده این مباحث به «اخلاق فردی» (مورال) باز می گردد و نه «اخلاق اجتماعی» (اتیک). به عبارت دیگر بیشتر تلاش شده تا تکلیف فرد را با افراد دیگر به شکل محدود و مقطعی تعیین شود و نگاهی نهادی، سازمانی، دستگاهی و ... به اخلاق نداریم. اگر اخلاق اجتماعی متناسب با فرهنگ اسلامی تئوریزه شود، آنگاه یکی از سرفصل ها بحث «مسئولیت اجتماعی» است.

6) جدای از نظریه پردازی، در راهبردها و راهکارهای تقویت و درونی سازی مسئولیت اجتماعی در افراد نقش تعلیم و تربیت بی بدیل است. آیا مسلمانان، بدون تلاش، برنامه، داشتن راهکار، تمرین و تکرار و... و به عبارت دیگر، بدون مقدّمه می‏توانند به واجباتی از قبیل تعاون، برادری و... که از مولفه های مسئولیت اجتماعی اند، عمل کنند؟ آیا بدون آموزش و تربیت، می‏توان به این اهداف دینی دست‏یافت؟ آیا دلیل این‏همه تفرقه، دشمنی و... بخشی به آن بازنمی‏گردد که مسلمان‏ها، تربیت مناسب فرهنگ دینی را ندارند؟ اگر آموزش، تمرین تعاون  و برادری به عنوان مقدّمه رسیدن به جامعه‏یی همگرا و هم‏دل ضرورت دارد، آیا نمی‏توان از باب «مقدّمه واجب، واجب است»، به وجوب بحث تربیت در زمینه مسئولیت اجتماعی از نگاه دینی رسید؟ در بحث تعلیم و تربیت و تزکیه در کنار اموزش دولتی، لازم است نهادهای مدنی به صورت فعالتری ایفای نقش نمایند. بهترین مراکز تمرین حقوق اجتماعی، تشکّل‏هایی هستند که با استفاده از متخصّصین، به صورت برنامه‏ریزی‏شده، افراد را نسبت به حقوق و وظایفشان  آشنا نموده و راه‏های حصول به آن‏ها را نیز می‏آموزانند. این نهادها باید به قدری فراوان باشند که افراد به راحتی بدان‏ها دسترسی داشته باشند. در این زمینه تلاشهای نهادهای زیست محیطی مثال زدنی است. این فعالیت ها در ابعاد مختلف از طریق گوناگون و به وسیله نهاد های مدنی «سنتی» (تشکل های مربوط به امور خیریه، نهادهای وقفی و.... ) و «مدرن»، باید گسترش یابد.

انتهای پیام/ منبع: مهر

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.