به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، چهارم مهرماه در نشست علمی جایگاه علوم عقلی در گام دوم انقلاب در مجمع عالی حکمت اسلامی، گفت: سه دسته نظریه در طول یکدیگر داریم؛ دسته اول نظریات انتزاعی و فلسفه محض است، مانند نظریات هستیشناسی، انسانشناسی، دینشناسی و معرفتشناسی که از آن به نظریاتی میرسیم که به نظریات ایدئولوژیکی و انضمامی شهره هستند؛ مثلاً نظریه معنویت اسلامی، عدالت اسلامی، مالکیت اسلامی.
وی افزود: مرحله سوم نظریات ساختاری و کاربردی است که معمولاً از آن غفلت میشود؛ تاکنون فلسفه محض را میدانیم چیست و حتی فلسفه مضاف هم جای خود را پیدا کرده و به فلسفه عدالت، امنیت و ... پرداخته شده است، ولی به دسته سوم یعنی نظریات کاربردی کمتوجهی شده است؛ یعنی به مسائلی مانند ساختار بانک، بیمه، فضای مجازی، پوشاک.
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه زندگی مردم با نظریه رئالیسم معرفتی و حتی با نظریه عدالت، امنیت و مالکیت هم درگیر نیست بلکه با ساختار مالی بیمه و بانک درگیر هستند، تصریح کرد: گاهی نظریه تعلیم و تربیت داریم و گاهی نظریه ساختار تعلیم و تربیت که در میان مردم عینیت دارد که معمولاً از نظریات کاربردی غفلت شده است؛ بیانیه گام دوم مبتنی بر نظریه نظام انقلابی است که سه رکن دارد؛ خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی؛ در ذیل این سه رکن، نظریه معنویت، آزادی، عزت، مقاومت، پیشرفت، استقلال و ... است.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه عمده مباحث رهبری در بیانیه مبتنی بر نظریات دسته دوم است، تصریح کرد: بنده با شناختی که از منظومه فکری امام(ره) و رهبری و استادان دیگر دارم، حکمت اسلامی جایگاه خوبی در نظریات دسته اول یافته است.
وی با بیان اینکه نظریات پیشرفت ایشان کاملاً مبتنی بر مبانی حکمی است، افزود: آنچه بر زمین مانده و باید با کمک فقاهت و حکمت به آن برسیم این است که نظریات دسته اول و دوم را در تبیین ساختارها به کار بگیریم؛ یعنی رسیدن به بانکی که مبتنی بر اجیربودن و دولة بین الاغنیاء و ربوی نباشد.
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه ساختار اقتصادی لیبرالیسم معتقد به اجیرکردن افراد است، تصریح کرد: این تفکر معتقد است که باید ۹۵ درصد سرمایه جامعه در اختیار ۵ درصد باشد و مابقی مردم اجیر این چند درصد باشند که این روش در آمریکا و انگلیس در حال اجراست و محصول آن کارتنخوابی و فقر ۴۵ درصد مردم آمریکا است یا در مارکسیسم و سوسیالیسم هم ۹۵ درصد اجیر دولت هستند که در کشورهای اروپای شمالی در حال اجراست.
وی افزود: در کشور ما ساختار ترکیبی برگرفته از لیبرالیسم و سوسیالیسم است، در حالی که هیچ کدام از آنها هم نیست؛ لذا اگر لیبرالیسم به نئولیبرالیسم میرسد ناشی از تحول فلسفی آنهاست و این تحول در ساختارهای آنها هم رخ میدهد؛ اگر بخواهیم به پیشرفت و تمدن اسلامی برسیم و گام دوم انقلاب را طی کنیم باید بسیج نخبگانی در ایجاد ساختارهای مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی شکل دهیم نه اینکه ترکیبی از ایسمهای دیگر را بگیریم.
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه در فقه اجیر شدن حرام است و یا کراهت دارد و افراد باید مولد باشند تصریح کرد: ساختار سوسیالیستی و لیبرالیستی بر اساس اجیر شدن سرمایهداران و دولت است، ولی فقه میگوید اجیر نباش و مولد باش؛ البته ممکن است گفته شود که با این پیشرفت صنعتی آیا میتوان ساختار را تغییر داد؟ البته اگر مانند شورای نگهبان عمل کنیم در زمین بازی لیبرالیستها حکم میدهیم، ولی اگر مبانی انتزاعی، انضمامی و احکام فقهی و مقاصد شریعت را بگیریم میتوانیم با آن ساختار بسازیم.
وی افزود: مثلاً در خودروسازی دو شرکت داریم که ترکیبی از دولتی و سرمایهداری است؛ گفته میشود اگر واردات آزاد شود ۵ هزار کارگر این دو شرکت بیکار میشوند ولی از آن سمت قیمت هم دست خود آنان است؛ لذا مردم مجبورند ماشینی مثل پراید را ۵۰ میلیون بخرند، در حالی که براساس فقه، قیمتگذاری باید با دولت باشد؛ براساس احکام فقهی، باید مولد باشیم؛ بنابراین اگر تنها در ساختن لنت که دستگاهی با ۲۵ میلیون تومان هزینه نیاز دارد، دهها هزار کارگر در بحث تولید لنت مشغول شوند و اجیر این شرکتها نباشند، خودرو دقیقاً از سوی مردم و مبتنی بر فقه و عدالت اقتصادی تولید خواهد شد و پیوند دنیا و آخرت رقم میخورد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: گوهر مدرنیته اومانیسم است که در دو معنای سوبژکتیو و سکولاریسم تجلی یافته است و این دو در هم تنیده هستند. معرفت اومانیستی با عمل و اراده اومانیستی همراه و پیوسته هستند و به همین دلیل تقدم و تأخری ندارند و سر از نسبیتگرایی در آوردهاند.
حجتالاسلام خسروپناه اضافه کرد: اگر بخواهیم در گام دوم انقلاب کاری بکنیم باید فعالیت در دسته اول کمتر و بیشتر به بحث ساختارها بپردازیم، زیرا تا ساختارها شکل نگیرند تمدنی ایجاد نمیشود، البته مبنای ما عقلانیت اسلامی است و معرفت بر اراده و عمل مقدم است، ولی عمل مبتنی بر معرفت الهی در مرحله بعد تأثیرگذار بر معرفت هم هست، یعنی حکمت نظری بر عملی مؤثر است و حکمت عملی هم موجب تقویت حکمت نظری میشود.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا