به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ آیتالله محمدحسین ملکزاده، استاد حوزه علمیه، روز گذشته، اول آبان ماه، در سلسله جلسات علمی بررسی هرمنوتیک و هرمنوتیستها در قم گفت: در دوره مدرنیته و پسامدرن برداشتهای متفاوتی به گذشته در فهم متون به صورت کلی و به خصوص در فهم متون مقدس ارائه شد و تأثیرات آن را در داخل کشور و به خصوص در فهم قرآن کریم شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه در غرب اندیشمندانی به این مسئله پرداختند که ویلهلم دیلتای از جمله آنان است، افزود: کاری که دیلتای انجام داد توجه به روح تاریخی ماجرا بود؛ کسانی مانند شلایرماخر اصلاً به آن توجه نکرده و یا کمتر متوجه آن شده بود؛ دیلتای میگوید که برای فهم یک متن که در دورهای ایجاد شده باید سراغ همان دوره تاریخی برویم و در همان قالب متن را فهم کنیم.
این پژوهشگر با بیان اینکه یکی از اصول دیگر دیلتای فلسفه حیات بود، ادامه داد: وی معتقد بود «فیالجمله» میتوانیم به مفاد یک متن پی ببریم. او معتقد است که باید خود را در تاریخ نویسنده قرار دهیم؛ همچنین تأثیرگذاری شرایط اجتماعی بر متن از دیگر نکات مورد توجه در هرمنوتیک دیلتای است.
این استاد حوزه با بیان اینکه شلایرماخر از دیلتای معتدلتر است، زیرا دیلتای گاهی معتقد میشود که متن جدا از شرایط تاریخی قابل فهم نیست، اظهار کرد: از دیدگاه دیلتای دانش روششناسی علوم انسانی همان هرمنوتیک است؛ در علوم انسانی هم بحث از شناخت افراد است که منجر به شناخت جامعه میشود.
وی با بیان اینکه از شخصیتهای دیگر هرمنوتیک یعنی «مارتین هایدگر» که مشهورترین فیلسوف هم شاید باشد و در فلسفه غرب اروپا مؤثرترین فرد است، اظهار کرد: او سه سال قبل از انقلاب ایران از دنیا رفت؛ وی فیلسوف هیتلر و مؤید او و امضاءکننده حرکت او بود. انتظار میرفت که بعد از نابودی آلمان در پایان جنگ جهانی دوم هایدگر هم برای همیشه از بین برود، ولی به مدد دیگرانی که او را مطرح کردند، نمرد و زندهتر هم شد و افرادی مانند گادامر و هانری کربن و ... هم در این قصه مؤثر بودند.
استاد ملکزاده ادامه داد: وی هرمنوتیک را به عنوان روش برای تفسیر و تاویل متن و روش علمی برای شناخت مطرح نکرد، بلکه آن را تجلی و حقیقت شناخت میدانست. او برای اولین بار پدیدارشناسی را با هرمنوتیک درآمیخت؛ وی هرمنوتیک را تحلیل ساختار وجودی انسان میدانست؛ یعنی هرمنوتیک جنبه هستیشناسانه هم به خود میگیرد.
وی در تبیین این موضوع افزود: بر اساس این نگاه، جهان از طریق پیشساختها مانند مفروضات، مفاهیم و انتظاراتی که پیش از هر تفکری داریم، ایجاد میشود؛ لذا تبیینهای علوم طبیعی هم مبتنی بر پیشفرضهاست و کلمات دارای معانی پیشینی، واحد، ثابت و مستقل از استعمال نیستند.
این استاد حوزه اضافه کرد: هایدگر معتقد است که برای فهم متن باید از مفهوم لغات در دوره او فراتر برویم و جهان مؤلف و امکانات او را بازسازی کنیم که البته یکی از غبارآلودگیهای وی در همین دیدگاه است؛ یعنی وی روشن نکرده که در هر شرایطی فهم انسانی نتیجه پیشفرضهای اوست.
وی با اشاره به بازتابهای اندیشههای هرمنوتیکی در کشور بیان کرد: در نقد دیدگاههای غربی که در تعارض با دیدگاههای اسلامی قرار میگیرد لازم نیست که خیلی به خودمان فشار بیاوریم، زیرا این نقدها در خود غرب هم موجود است.
این پژوهشگر تصریح کرد: برخی روشنفکران بیانصاف در غرب جستجو میکنند و هر چه را که ضداسلام و سنت تعلیمی اسلامی و حوزوی است، مییابند و آن را غنیسازی کرده و صیقل میدهند تا بزعم خودشان حوزه را زیر سؤال ببرند و بگویند حوزه با این مسائل آشنا نیست و از آن گریزان است، در حالی که پاسخ آنها در همان غرب وجود دارد؛ ضمن اینکه گاهی خود نظریهپرداز به تندی این افراد این نظریات را مطرح نکردهاند.
این استاد حوزه با بیان اینکه مدرنیسم و پست مدرنیسم هر دو روی یک سکه هستند و در نقد آن نقطه عزیمت ما سنت اسلامی است، اضافه کرد: برای کسانی که در حوزه میخواهند با این مباحث آشنایی پیدا کنند، نباید با غموض و پیچیدگی این مطالب بیان شود، بلکه باید با زبانی ساده مطرح شود.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا