به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» به بررسی موضوع حب و بغض پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه میکنید؛
انواع اخوت
تفاوت معانی و تعدد معانی اخوت برمیگردد به آن مبنا و اصلی که بهعنوان پایه اشتراک دو نفر یا بیشتر اتخاذ میشود، اینکه چیزی را مبنا بگیریم، موجب تعدد معانی اخوت میشود. با توجه به نکته کلی که قبلاً هم عرض کرده بودیم، اخوت میشود تقسیم بشود از یک منظر به اخوت طبیعی و تکوینی و امثالهم و اخوتهایی که جنبه فکری و اعتقادی و امثالهم دارد.
اخوت تکوینی و طبیعی
یک بار است که مبنا و اصل موجب مشارکت عدهای شده و درواقع نخ تسبیح مشارکت شده است، یک امر طبیعی و تکوینی است و خارج از اراده و اختیار است، این اخوتهای طبیعی و قهری و غیر اختیاری است. یک نوع اخوتهای انتخابی و اختیاری و تحت تأثیر یک عوامل در حوزه اختیار و انتخاب بشر است.
اخوتهای قهری و طبیعی همین اخوت زاده شدن از یک پدر و مادر یا از یک پدر و یا از یک مادر است، پدر و مادری که قریب یا بعید هستند، پدر و مادر یا جدّ هستند یا اخوتی که در اثر مشارکت چند نفر در شیر خوردن از یک زن باشد و امثالهم، اینها اخوتهای به معنای تکوینی و قهری و طبیعی است.
اخوت فرهنگی
نوع دوم؛ اخوتهای فرهنگی است، مثل اخوتی که در این آیه ذکر شده است و اقسام دیگری که بیان خواهیم کرد، مبنای اخوت در معنای دوم این است که اینها به یک اصل مشترکی پای بند هستند و اعتقاد دارند و پیرامون آن اجتماع دارند. البته ممکن است در یک مواردی، حتی این اخوتهای فکری، فرهنگی و اعتقادی، بر اساس یک تحلیلهای دقیق یا پیچیده یا باطنی به یک نوعی از آن مشارکتهای تکوینی و طبیعی درنهایت منتهی بشو.
اما در هرصورت این اخوتها متفاوت است، اخوت نوع اول؛ اخوت طبیعی، قهری، تکوینی است که در همین عالم با همه محاسبات روشن است، اما آن اخوت فرهنگی و اعتقادی نوع دوم، یک اخوتی است که در حقیقت فرهنگی است و متفاوت با نوع اول است.
معنای اخوت فرهنگی که بین مسلمانان و مؤمنان این نیست که هر کسی با یک انتخاب کامل اسلام یا ایمان را پذیرفته است، بلکه گاهی در اثر تولد در محیط ایمانی و اسلامی است که اخوت به یک شکلی قهراً به او منتقل میشود و او هم در زمره و دائره آن اخوت قرار میگیرد، بلکه انتخاب به معنای عام است که اگر میخواست میتوانست تغییر بدهد، لازم نیست انتخابهای دقیق باشد یا آگاهانه کامل باشد.
اقسام اخوت طبیعی و قهری و تکوینی
طبعاً هر یک از این دوشاخه، زیرشاخههایی دارند و تقسیمات ثانوی وجود دارد، بهعنوانمثال در اخوت قهری و تکوینی و طبیعی، انواع و اقسامی میتواند داشته باشد که مهمترین آنها ولادت و رضاع و امثالهم بود، اما چیزهای دیگری هم میتواند باشد، اینکه اینها در یک محیط از لحاظ جغرافیایی باهم بودهاند.
در قسم اول طبعاً، اخوت در حوزه ولادت و امثالهم مراتب دارد، از اخوت خواهر و برادری که در یک خانواده کوچک قرار دارند و مبنای اخوتشان تولد از پدر و مادری است که مستقیم از او متولدشدهاند، شروع میشود تا بنی اخوال و امثالهم را در بر میگیرد تا اخوت عام و طبیعی که میشود گفت در همه بشر یک اخوت عامهای هست. همه بشر با قطعنظر از اعتقاد و اخلاق و رفتار و امثالهم، تعبیر میشوند که همه بشر خواهر و برادر هستند، برای اینکه یک نسل هستند و به یک اصل از لحاظ میلاد و تولد برمیگردند.
وقتی نگاه ارزشی میآید، در آن صورت میگوید: «أخٌ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق»، اما وقتی نگاه فرهنگی و ارزشی را نداشته باشیم و مفهوم اخوت را به معنای طبیعی و قهری و تکوینی بخواهیم به کار ببریم، این مراتب تشکیکی قابل اطلاق است، حتی در آن مرتبه عالیه که همه اینها اخوت دارند، ولو هیچ نسبت اعتقادی و فکری هم ندارند، حتی گاهی دشمنی هم دارند، آیات متعدد قرآن که میگوید: ﴿وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً﴾
اقسام اخوت فرهنگی
در قسم دومی که اخوتهای فرهنگی باشد، از منظر قرآنی به اخوت ارزشی و غیر ارزشی تقسیم میشود، برای اینکه قرآن دو کاربرد در اخوان دارد، یک کاربردی مثل ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ دارد، یک کاربرد دیگر هم مثل آیه ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطين﴾ دارد، حدود 10 مورد استعمال اخوت در قرآن هست، اخوت فرهنگی است.
اخوت تکوینی و فرهنگی در قرآن
در قرآن هم اخوت به معنای طبیعی به کار رفته است، مثل اخ و اخت که در آیات مختلف ذکر شده است، مثلاً در مورد برادران حضرت یوسف علیهالسلام آمده است. البته اخوتها و پیوندهای دنیایی، وقتی ریشه در اعتقاد پیدا نکند، قطع میشود و بیارزش میشود، ﴿فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذ﴾
قسم دوم؛ اخوتهای بر مبنای فکر و اعتقاد و اخلاق و سبک زندگی و امثالهم است، اخوت اول انواعی دارد که به بعضی اشاره شد، همینطور در اخوتهای ولادی، مراتب دارد که از اخوتهای خیلی نزدیک خانواده کوچک شروع میشود تا اخوت بشری که همه بشر یک اخوت به معنای عام دارند، این در تعدد کاربردهای اخوت در قسم اول و مراتب داشتن است. در قسم دوم هم از دیدگاههای مختلف تعدد دارد که مثبت و منفی دارد، قرآن هم مثبت و هم منفی را ذکر کرده است، همچنین در قسم دوم هم دنیوی و هم اخروی داریم که آن شکل تجلی پیدا می کند.
اخوت در لغتشناسی
بهعبارتدیگر؛ تعدد معانی که در این تقسیم نشان دادیم، ازنظر لغتشناسی سه تفسیر برای آن میتوان ذکر کرد:
1 - یک معنای حقیقی اصلی داریم که عبارت است از اخوت ولادی، بقیه همه مجاز هستند.
2 - بگوییم: اینها به نحو مشترک لفظی چندمعنا است، اخوت ولادی، اخوت رضاعی، اخوت ایمانی، اخوت شیطانی و امثالهم.
3 - اخوت مشترک معنوی است، یک معنای واحد جامعی دارد که مشارکت أشخاصٍ فی أصلٍ و مبنیً واحد، این معنای عام مشترک تطبیق داده میشود.
اخوت فرهنگی و مثبت
نکته ششم این است که اخوت فرهنگی و مثبت آن، میتواند در مقام تئوری، درجات و مراتبی داشته باشد که بعضی از آن ممکن است بگوییم: کاربرد اسلامی و دینی ندارد، اما تعدادی از آنها هم دارد، وقتی اخوت را بر مبنای عقیده و اخلاق و امور دینی مثبت تفسیر میکنیم، در تصویر میشود حداقل این مراتب تشکیکی که عرض میکنم، برایش فرض کرد؛
1 - اخوت دینی فراتر از اسلام قائل بشویم، بگوییم: صاحبان ادیان یا حداقل ادیان توحیدی و ابراهیمی یک نوع اصل مشترک دارند که یک نوع اخوتی میشود برای آن فرض کرد، این کاربرد قرآنی ندارد، قرآن تأکید دارد که مرز اسلام از غیر اسلام جدا بماند، حتی با آنهایی که نوعی اعتقادات هم دارند، اما در مقام استعمال و تأثیر لغوی امکان دارد، آنهایی که به یک اصول اعتقادی کلان و مشترک ادیان دارند، یک نوع اخوت دینی فرامذهبی قائل هستند، این مقصود ما نیست، مراتب دیگری هست که اینها کاربرد دارد.
2 - اخوت اسلامی به معنای عام، همه آنهایی که تحت پوشش اسلام هستند، یک نوع اخوت دارند، این نوع کموبیش کاربرد روایی دارد، در روایات گاهی اخوت به مفهوم تقریبی و فرامذهبی اسلامی به کار رفته است، ممکن است «إنّما المؤمنون إخوه» را کسی اینطور معنا بکند.
3 - در همان نگاه اسلامی، بدون اینکه نگاه مذهبی و شیعی و غیر شیعی را دخالت بدهیم، میگوییم: خود مسلمانان با قطعنظر از اعتقادات مذهبی به معنای شیعه و غیر شیعه، بگوییم: منافق و غیر منافقشان و پای بند و غیر پای بندشان فرق می کند، آن مسلمانانی که یک نوعی از پای بندی و تقید دارند و از یک اعتقاد اصیلی برخوردار هستند - یعنی نفاق ندارند - آنها یک درجه قویتر از اخوت دارند که بین آنها و مسلمانان ضعیف العقیده اخوتی نیست.
4 - اخوت ایمانی به معنای اخوت شیعی هست، اخوت مؤمنان به اهلبیت علیهمالسلام که اخوت به این معنا در روایات زیاد به کار رفته است.
5 - اخوت کسانی که پای بندی بیشتری دارند و مقید به آداب و اصول هستند، گاهی روایات به این نوع اشاره دارد.
6 - خوت یعنی صداقت، دوستیهای نزدیک به هم اینکه چند نفر رفیق هستند، مصاحبان در امور زیادی ازنظر فکری، سلیقهای، عاطفی و امثالهم مشارکت بیشتر دارند، گاهی هم اخوت در این دائره به کار میرود، البته بیشتر صداقت و امثالهم در روایات ذکر شده است، گاهی هم واژه اخوت در همین دائره رفقا به کار میرود.
7 - خوت به معنای عقد الأخوه است، آنهم یک پایگاه اعتقادی و اخلاقی مهمی دارد.
طبق بعضی از روایاتی که در شأن نزول آمده است، ذکر شده که وقتی ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ نازل شد، پیامبر عقد اخوت را رایج کرد و بین اصحاب عقد اخوت منعقدشده، ازجمله اینکه بین خودشان و امیرالمؤمنین علیهالسلام عقد اخوت جاری کردند، این اخوت خاص الخاص است.
در قرآن تزاحم اخوتهای طبیعی و تکوینی و قهری با اخوتهای انتخابی و ایمانی یک اصل مهم است، اخوتی ایمانی بایستی چنان استحکام پیدا بکند که اگر جایی تزاحم پیدا کرد، بر آن اخوتهای طبیعی غلبه داشته باشد، در شرایطی که تزاحم ندارد، اسلام اخوتهای طبیعی نهتنها قبول دارد، بلکه بر آنها تأکید دارد، آنهمه حق برای اخوه و اخوات طبیعی و تکوینی ذکر کرده است، اما اگر اخوت طبیعی با اخوت ایمانی تزاحم پیدا کرد، تزاحم ایمانی مقدم است، این از نشانههای ایمان است، علی علیهالسلام میفرمایند: «کنّا فی أهل رسول الله نقتل آبائنا و أبنائنا و إخواننا» ، ما چنان ایمانی داشتیم که در عهد رسول خدا بر روی اقربا و اخوان و آباء برای رضای خدا شمشیر میکشیدیم.
پیوندهای اخوت نسبت به تکریمی که قسم اول بود، با پیوندهای اخوت ایمانی و اسلامی مثبت که در قسم دوم بود، گاهی هماهنگ در یک خط است، اسلام آنها را تأکید می کند، اما گاهی زاویه پیدا می کند، اسلام بر حسب شرایط مختلف میگوید: باید شما ایمانی و اسلامی را بر طبیعی مقدم بدارید.
انتهای پیام/