به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله علی اکبر رشاد، رییس شورای حوزههای علمیه استان تهران در جلسه دهم «درس خارج فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک» که به صورت مجازی برگزار شد، به تأثیر عرصههای جدید مهندسی ژنتیک بر ابواب فقه پرداخت که متن آن بدین شرح است؛
نخستین فصل از فصول اصلی
پس از بحث از قواعد نظری و معرفتی و قواعد اخلاقی و ارزشی و قواعد فقهی و حکمی، نخستین نکتهای که در بحث فروع فقهی مهندسی ژنتیک مطرح میشود و به اصطلاح فقه فروعی در آن آغاز میشود، میدان علم، عرصه و ابعاد علمی مهندسی ژنتیک است.
باید مشخص کنیم کار علمی در مهندس ژنتیک چه حکمی دارد؟ یعنی اولاً باید انواع عرضی و مصداقی عرصه را مشخص کرد، سپس فروع و اجزای طولی آن را مشخص کرد. همچنین باید اجزاء، فروع، مراتب و لایههای کارهای علمی که میشود در حوزه مهندسی ژنتیک انجام گیرد و نیازمند بررسی فقهی است را مشخص کنیم.
بنابراین نخست باید بگوییم چند نوع کار علمی در مهندسی ژنتیک صورت میپذیرد که احیاناً سوال فقهی درباره آنها مطرح است و باید در قالب فروعی پاسخ این سوالها را داد. در مرحله دوم بگوییم این انواع کار علمی که در زمینه مهندسی ژنتیک انجام میگیرد، مراتب و اجزاش به صورت طولی کدام هستند که درباره آنها پرسش فقهی و شرعی مطرح میشود که باید پاسخ فنی به آنها داد.
نکته دوم، ما وقتی میگوییم انواع فعالیتها و کار علمی در زمینه مهندسی ژنتیک و نیز اجزاء و فروع هر یک از این انواع، قهراً باید بگوییم این انواع، فروع و اجزا دارای چه حکمی از احکام خمسه و نیز از احکام وضعیه هستند.
مثلا در زمینه مهندسی ژنتیک به لحاظ کار علمی ممکن است کسی در حوزه گیاهی کار کند، دیگری در حوزه حیوانی کار کند و فرد دیگری در حوزه انسانی. باید مشخص شود کدام کار علمی مدنظر است. همچنین گونهها، لایهها و سطح این کار علمی مشخص شود.
کار مهندسی ژنتیک میتواند از کمترین دخالت تا بالاترین دخالت را دربرگیرد، یعنی از یک اختلاط عادی دو شی و موجود زنده شروع و به ظاهر اختلاق و آفرینش یک موجود زنده بینجامد. طبعاً اینها با یکدیگر متفاوت بوده و لایههای گوناگونی کار علمی در عرصه مهندسی ژنتیک به حساب میآیند.
باید ببینیم این انواع، اجزا، مراتب و لایهها از احکام خمسه تکلیفیه مشمول کدام میشوند. همچنین از نظر احکام وضعی مصداق چه نوع حکم وضعی خواهند شد. این موضوع قهراً باید با نگاه به مراتب یک مبنای که حکم براساس آن صادر میشود، صورت گیرد. برای نمونه بگوییم اگر فلان حکم خمسه تکلیفیه در این جا مطرح است، به اقتضائی چه حالت و وضعیتی میباشد.
در این مرحله باید بگوییم به لحاظ اولی و ذاتاً این فعل علمی آیا جائز، مباح، مستحب، مکروه، حرام و یا واجب است. یعنی یکبار حکم اولی و ذاتی فعالیت را بگوییم. بار دیگر بگوییم عرضیاً و حکم ثانویه هر یک از این انواع و مراتب فعلی علمی که در این قلمرو صورت میپذیرد، چیست. بدین ترتیب ما در حقیقت احکام خمسه تکلیفیه را ناظر به انواع و مراتب کار علمی در زمینه مهندسی ژنتیک بیان میکنیم.
روشن است که بیان احکام تکلیفیه و وضعیه باید براساس قواعد نظری و اخلاقی، فقهی و حکمی و ادله سمعیه و عقلیه مورد بررسی قرار گیرد و بسته به اقتضاء، سه دسته از قواعد و این دو گروه ادله یعنی عقلیه و نقلیهِ حکم متناسب و مربوط به آن نوع و مرتبه مشخص شود. این اجمال روشی است که ما باید در دستیابی به حکم هرگونه فعالیت علمی طی کرده و به کار ببندیم.
فروع
نخستین فرع و فرضی که در ذیل این فصل قابل طرح است، عبارت از اینکه اصولاً آیا غوررسی در خلقت برای کشف قوانین و سنن حاکم بر خلقت، یا نوعی از مخلوق و یا اسراری که در خلقت و آفرینش آن نوع از مخلوق زنده وجود دارد، جایز است یا خیر؟ آیا ما حق داریم وارد مطالعه شویم به نحوی که قوانین حاکم بر حیات یک موجود حی مشخصی را کشف کنیم؟ و یا انسان حق ندارد در حریم قوانین حیوی و زیستی کائنات و موجودات زنده ورود کند؟
همچنین اگر وارد به کشف سنن و قواعد حاکم بر حیات به طور کلی و یا در خصوص یک موجود زنده مشخص شویم یا نشویم جائز باشد، آیا مطلقاً جایز است؟ یعنی هر گونه ورود علمی برای کشف سنن و اسرار در هر حدی وجود دارد یا اینکه تا مراتبهی مجاز است.
به تعبیر دیگر اگر طرفدار جواز شدیم، آیا جواز مطلق است و یا جواز مشروط و محدود. جواز محدود بدین معنا که تا جایی میتوانیم وارد حریم حیات شده و سنن و اسرار را کشف کنیم. نمیتوانیم تا نهایت پیش برویم.
مثلاً آیا تنها میتوانیم برای نمونه درباره پیوند گیاهان وارد شویم یا اینکه میتوانیم عمیقتر پیش رفته و فرض کنید به لحاظ صوری درختی را بیآفرینیم.(البته این خلق کردن نیست، بلکه کاربست قوانین و سنن الهی است که دانشمند به مثابه ابزار خداوند متعال در اعمال فرآیند زیست فناورانه نقش آفرینی میکند.) و یا حتی اینکه مثلا از سلول بنیادی انسان همآنند آوری کنیم و مشابه سازی کنیم و یک انسان دیگری به عرصه وجود بیاید. اگر اصلش جایز است تا کجا جایز است؟ مطلقاً جایز است یا تا حدودی جایز است؟
همچنین چون به نحوی دخالت در کار خداست و به نحوی تصرف در خلقت و ورود در حریم خالق قلمداد میشود، اصلاً جایز نیست و یا اینکه مراحل و مراتبی از این کار علمی جایز نیست. این به عنوان پرسش نخست مطرح میشود و شاید زیرساختترین پرسش قلمداد شود.
طبق روال فنی در بحثهای فقهی ما نخست باید به سراغ ادله نقلی برویم. در میان ادله نقلی نخست باید به سراغ کتاب و سپس به سراغ اخبار و بعد از آن احیاناً طبق مسیری که در حوزه استنباط سیر میکنند، سراغ اجماع و بعد از آن ادله عقلی برویم.
قرآن
یک دسته از آیات، عموماتی هستند که به طور کلی و به نحو فراگیر و مطلق انسان را به تحصیل علم در حوزه محسوسات و مادیات(نه تنها الهیات) تشویق و ترغیب میکند. هر چند گاه غایت چنین تحصیل علمی نیز مورد تحسین قرار میگیرد، برای اینکه ما به اسرار خلقت، عظمت خلق، عظمت خالق و... پی ببریم. اینها خطاباتی است که انسان را به کشف سنن حاکم بر عالم مادی تشویق میکند.
قرآن میفرماید «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ به زودی نشانههای خود را در کرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی نیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.]»(فصلت/53)
این آیه به چه معناست؟ آیا نشان دادن سنن، اسرار و... برای انسان با خواب نما شدن میشود و در خواب به او ارائه میشود، یا صرفاً به صورت وحیانی به آحاد الهام میشود، یا احیاناً به صورت فطری به آنها القاء میکنیم و یا اینکه به نحو عقلی و علمی و تجربی با مشاهده این آیات و علایم به اسرار و سنن در آفاق پی میبرند؟ قهراً نکته اخیر مدنظر است.
این یعنی همان مطالعه علمی؛ بنابراین خداوند متعال به طور کلی و به لسان اطلاق میفرماید ما چنین میکنیم که انسان به سنن و اسرار، ظرایف و طرایف حیات در بیرون هستی خود و هستی درون خود پی ببرد.
از این آیه میتوان استفاده کرد که انسان حق دارد و بلکه بسا بتوان گفت تکلیف دارد که بسته به غایت، مطالعات علمی داشته باشد. بسا بتوان از این آیه وجوب پارهای از مطالعات علمی آفاقی و انفسی را به دست آورد. ولی دست کم جواز در این جا به دست میآید که خود خداوند متعال مشوق است برای مطالعه سنن، اسرار، ظرایف و طرایف آفاقی و انفسی.
آیه دیگر که امری است آیه 3 سوره ملک است که خداوند متعال میفرماید «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ؛ آن خدایی که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید و هیچ در نظم خلقت خدای رحمان بینظمیو نقصان نخواهی یافت، باز بارها به دیده عقل بنگر تا هیچ نقص و خلل هرگز در آن توانی یافت؟»
این آیه میتواند اشاره به این باشد که انسان باید نوعی مطالعه تجربی داشته باشد. این آیه صریحاً اشاره به قواعد و سننی در خلقت کیهان و عالم ماده دارد و سپس میفرماید مجموعه عالم قانون مند است، دارای انسجام و فاقد خلل و فشل است و به انسان خطاب میکند که برو اینها را مطالعه کن. از آیه این مقدار میتوان فهمید که جایز است ما به مطالعه هستی محسوس بپردازیم. این اصل جواز به طور کل که ما میتوانیم مطالعه کنیم میتواند شامل زیست فناوری هم بشود. زیست فناوری نوع فعالیت علمی قلمداد میشود.
آیه دیگر که میتواند مورد تمسک قرار گیرد، آیه 20 سوره عنکبوت است «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ بگو که در زمین سیر کنید و ببینید که خدا چگونه خلق را ایجاد کرده (تا از مشاهده اسرار خلقت نخست بر شما به خوبی روشن شود که) سپس خدا نشأه آخرت را ایجاد خواهد کرد، همانا خدا بر هر چیز تواناست.» سیر تنها حرکت کردن نیست بلکه حرکت توأم با تعمل است.
آیا منظور آیه از سیر در زمین بدین معناست که همانند یک عکاس تنها به صورت خلقت نگاه کنیم و یا اینکه همانند یک عطار تنها در حد خواص موجودات مواجه شویم، یا اینکه عمیقتر از آن است وقتی بناست ما بفهمیم خلقت چگونه به وجود آمده یعنی به قوانین، اسرار و سنن آن پی ببریم. این جواز بلکه یک دستور و امر است.
این نمونههایی از آیات است که به نحو عام میشود گفت که جواز کار علمی و دقت در حیات و هستی را صادر میکند و میشود به این عمومات برای تمسک جواز فعالیت در قلمرو مهندسی ژنتیک استناد کرد. البته این دست آیات در قرآن فراوان است.
انتهای پیام/