به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، بسیاری از جوانان به علت گرایشهای فطری خود به دنبال یافتن همسر مناسب و تشکیل خانواده هستند، ولی متأسفانه گاهی شرایط در این برهه حساس و مهم زندگی برای آنها فراهم نمیشود؛ شرایطی که باید توسط حاکمیت، مردم و خانوادهها فراهم شود.
بدین منظور به مناسبت روز ازدواج در گفتوگو با خانم زهرا آیتاللهی، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره وظایف حاکمیت نسبت به ازدواج جوانان و همچنین علل کاهش آمار تشکیل خانواده پرداختیم که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
پرسش: از دیدگاه حضرتعالی که عضو حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستید، چرا شاهد کاهش آمار ازدواج در میان جوانان و بالا رفتن سن ازدواج هستیم؟ وظیفه حاکمیت در این باره چیست؟
پاسخ: یک موقع این مسئله را از منظر خود جوان میبینید و یک موقعی هم از نظر کل جامعه میبینید. واقعیت این است که هر جوانی نیاز به ازدواج دارد و امری غیر قابل انکار است. اگر ازدواج آسان باشد و همراه با زحمت زیادی نباشد، همه از آن استقبال میکنند.
حکومت اسلامی برای تحقق چیزی که خدا در قرآن میفرماید یا راهنماییهایی که اهلبیت(علیهمالسلام) دارند، ایجاد میشود. در مورد ازدواج، آیه «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» وارد شده است. در روایات هم تأکید بر ازدواج شده و میفرماید ازدواج را در زمان مناسب انجام بدهید. آن را خیلی به تأخیر نیندازید. در ازدواج، سختگیری بی جا نداشته باشید.
بنابراین نظام اسلامی باید از توانمندیها و ظرفیتهایی که دارد استفاده کرده و تلاش کند این ازدواجها در زمان مناسب اتفاق بیفتد. مسألهای که وجود دارد این است که متأسفانه عزم جدی در دستگاههای اجرایی برای تحقق ازدواج آسان و به هنگام جوانان دیده نمیشود.
بنده رئیس شواری فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم. دستگاهی که مسئول سیاستگذاری امور زنان و خانواده است. هرچه که در این شورا تصویب شود پس از تصویب در شورایعالی لازم الاجراست. وظیفه دیگر آن ایجاد هماهنگی بین دستگاهها برای اینکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش زن و خانواده به خوبی محقق شود، است. یعنی باید نظارت شود که سیاستها درست انجام شود.
در تعداد بسیار زیادی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بر این تأکید شده که امکان ازدواج آسان و پایدار جوانان فراهم شود. خیلی هم جزیی مسأله دیده شده است. به عنوان مثال؛ در راهبرد کلان سه نقشه مهندسی فرهنگی، بندهای زیادی به این مسأله پرداخته است.
جایگاه ما چون جایگاه گزارشگیری از بقیه دستگاهها برای تحقق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است، برای دستگاهها نامه زدیم که گزارش دهند در این زمینه چه انجام دادهاند. به طور ویژه هم بندهایی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی برای نماینده دستگاهها ذکر شده است.
متأسفانه دستگاهها در وظایف برون دستگاهی در این زمینه درست عمل نمیکنند. معمولا دستگاهها در ارتباط با درون دستگاهشان اقدامات مثبتی را انجام میدهند. مثلا سالنهایی را که در اختیار وزارتخانه یا دستگاه است برای تسهیل ازدواج کارمندانشان یا فرزندان آنها قرار میدهند، ولی وظایف بیرون از دستگاه را به خوبی انجام نمیدهند. مثلا وزارت مسکن باید مسکن ارزان در اختیار زوجهای جوان قرار دهد، ولی متأسفانه انجام نمیدهد.
یا اگر مادهی 102 قانون برنامه ششم توسعه که برای همهی دستگاههای کشور قانون لازم الاجراست، مکلف میکند آنها را به اینکه در طول پنج سال برنامه ششم توسعه باید میانگین سن ازدواج پایین بیاید و کار نظارت و هماهنگی دستگاهها را به دبیرخانه ستاد ملی زن و خانواده میدهد ولی متأسفانه ما اقدام جدی از سمت دبیرخانه ستاد ملی زن و خانواده نمیبینیم.
حتی ستاد ملی زن و خانواده در طول هفت سال اخیر فقط دو بار تشکیل جلسه داده است که در مجموع سه ساعت و نیم میشود و کل امور خانواده مملکت به ستاد ملی زن و خانواده سپرده شده است که دبیرخانه باید پیگیری کند. ستاد ملی زن و خانواده هر شش ماه یکبار باید گزارشی به مجلس میداده که در ارتباط با کاهش میانگین سن ازدواج چه کرده است.
در طول این چند سالی که برنامه ششم توسعه تصویب شده، حتی یک گزارش دقیق هم در این زمینه به مجلس نداده است. متأسفانه وزارت ورزش و جوانان که یکی از مسئولین اصلی امور جوانان است، در ارتباط با ازدواج جوانان اصلا کار جدی انجام نداده است.
تنها اتفاق مبارکی که افتاده است، افزایش میزان وام ازدواج است وگرنه اقدام مؤثر جدی در کشور انجام نشده است، چه در بخش فرهنگ سازی، چه در بخش آموزش، چه در بخش فراهم کردن تسهیلات و چه در بخش هماهنگ کردن دستگاهها که در کنار هم قرار بگیرند و هم افزایی داشته باشند و هر کدام بتوانند گوشهای از امکانات را فراهم کنند که جوانان بهتر بتوانند ازدواج کنند.
طبیعی است که با این اوصاف هر ساله شاهد کاهش آمار ازدواج هستیم و به طرز وحشتناکی سال 98 نسبت به سال 97 کاهش ازدواج داشتیم و در سه چهار سال اخیر دائما این میزانِ کاهش رو به افزایش است.
پرسش: این عدم توجه نهادهای مختلف نسبت به امر ازدواج به مسائل بودجهای برمیگردد یا اساسا ازدواج و خانواده را به عنوان یک موضوع اولویتدار کشور نمیبینند؟
پاسخ: دقیقا مسأله این است که ازدواج را به عنوان یک مسأله اولویتدار برای مملکت نمیبینند. چون میبینیم که برای بعضی بخشها، بودجهها خیلی خوب خرج میشود. در حالی که اولویت چندانی در آن بخش وجود ندارد ولی نوبت به بحث ازدواج که برسد، متأسفانه بودجهی چندانی هزینه نمیشود و حتی بعضی از برنامههایی که میتوانند اجرا بکنند چندان هزینه بردار نیست ولی میبینید در همان زمینهها هم اقدامی نمیشود. مثلا ایجاد هماهنگی بین دستگاهها که بنشینند دور هم و ببینند از امکانات موجود چگونه میتوانند استفاده کنند. اینکه هزینهی چندانی برای آنها ندارد ولی همین نشستها هم برگزار نمیشود.
مثلا اگر قانون تسهیل ازدواج جوانان که از حدود سال 84 مکلف کرده است به اینکه در تمام استانها باید کمیتهی ازدواج استانی تشکیل شود و این کمیتهها با همکاری چند بخش در همهی استانها برای اینکه ازدواج جوانان در آن استان رونق پیدا کند برنامه ریزی و اقدام داشته باشند و شش ماه یکبار هم باید به مجلس گزارش دهند ولی دیده میشود این کمیتهها اصلا گزارشی نداشتهاند، چون یا این کمیتهها تشکیل نشده است و یا صوری تشکیل شده است.
پرسش: راهکار چیست؟ چگونه میتوان به این دستورالعملها الزام اجرایی داد و صرف دستورالعمل باقی نماند؟
پاسخ: نیاز به یک مطالبه گری عمومی وجود دارد. یعنی هر بخش از جامعه؛ مردم، روحانیت، بسیج، خود خانوادهها و دختر و پسرها چند تا کار باید انجام دهند. یکی اینکه از مجلس بخواهند که از ظرفیت نظارتی خود استفاده کند و پیگیری کند که چرا ماده 102 قانون برنامه ششم توسعه بند الف آن که پایین آمدن میانگین سن ازدواج است، این عددها اعمال نشده است و ستاد ملی زن و خانواده که باید برای پایین آوردن میانگین سن ازدواج بین دستگاهها هماهنگی انجام میداد، چرا این کار را انجام نداده است.
این مطالبه گری باید اتفاق بیفتد. باید از مجلس مطالبه گری شود که پیگیر تمام دستگاههایی شود که در قانون تسهیل ازدواج جوانان بر آن تأکید شده است که موظف هستند گزارش دهند.
همچنین باید یک مطالبه گری دیگری از شورای عالی انقلاب فرهنگی شود که از دبیرخانه این شورا بپرسند چرا برای تحقق بندهای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی که مربوط به تسهیل ازدواج است، اقدامی انجام نشده است.
پرسش: شما به عنوان یک کارشناس مسائل خانواده، نقش خانوادهها را در بالا رفتن سن ازدواج و کاهش تشکیل خانواده چه میبینید؟
پاسخ: در ارتباط با بحث معضل ازدواج که امروزه اتفاق افتاده است و واقعا ازدواجها سخت شده است و میزان آن به شکل غیر منطقی در حال کاهش است، چند عامل مؤثر است. یکی از عوامل این است که متأسفانه خانوادهها، کم کاریهایی دارند و یا اشتباه عمل میکنند.
چند مسأله در این رابطه مطرح است. یکی اینکه اساسا تحمل خانوادهها نسبت به تجرد فرزندانشان بالا رفته است و این خوب نیست. مثلا الان خانوادهها این را عادی میدانند که پسر و دخترشان سی سال دارد و هنوز ازدواج نکرده است. گاهی خانواده دختر را تشویق میکند به اینکه درس را بخوان و مدرک را بگیر و سعی کن شغلی داشته باشی و سر فرصت ازدواج میکنی، در حالی که با بالا رفتن سن دختر فرصت ازدواج از بین میرود. با بالا رفتن سن پسر وسواس در انتخاب شدید میشود.
بنابراین همین که خانواده یک امنیت خاطری به فرزند جوانش میدهد، این یک مسأله است. علاوه بر این در معیارهای انتخاب همسر، خانوادهها دخالتهای غیر منطقی دارند و به همین جهت امکان ازدواج را سخت میکنند. سطح توقع از ازدواج بالا رفته و هر پسری را برای دخترشان نمیپسندند. توقعات مالی و اقتصادی بالا باعث میشود موردهای خوب برای ازدواج از بین برود.
علاوه بر این توقعاتی که خودشان دارند به فرزندانشان القا میکنند. مثلا راجع به میزان جهیزیه، راجع به مراسم جشن عروسی، راجع به خانهای که قرار است در آن زندگی کنند. بنابراین گاهی توقعات از جانب خانواده بالاست و به فرزند هم سرایت میکند و به همین دلیل وقتی این امکانات فراهم نباشد، دختر و پسر با هم ازدواج نمیکنند یا والدین مانع ازدواج آسان میشوند. خانوادهها نقش بازدارنده نسبت به ازدواج جوان خود پیدا میکنند.
پرسش: برخی از کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند که برخی از ساختارهای علوم اجتماعی و سیاسی مدرنی که الان در جوامع حاکم شده، سبب افزایش سن ازدواج بصورت یک امر طبیعی میشود. نظر شما چیست؟ و اگر این موضوع را قبول دارید، راهکارها برای تأمین نیازهای جوانان تا پیش از ازدواج چیست؟
پاسخ: حیطه تخصصی علم جامعه شناس، شناخت وضعیت موجود جامعه است. جامعه شناس نمیتواند درباره وضعیت مطلوب صحبت کند. بنابراین اگر جامعه شناس میبیند در این جامعه امکان ازدواج سخت شده است، ازدواجها دیر اتفاق میافتد، سن ازدواج بالا رفته است، میتواند این واقعیت اجتماعی را به مردم و مسئولین انتقال دهد. ولی اینکه جامعه چه باید انجام دهد، این را قاعدتا دیگران باید بگویند.
دیگران بر چه اساسی باید بگویند؟ ببینید در هر جامعهای، هر کشوری، هر حکومتی یک سری اهداف مطلوب برای خودش دارد و سعی میکند وضعیت موجود را به آن وضعیت مطلوب نزدیک کند. اهداف مطلوب نظام حکومتی ما در بحث ازدواج جوانان، تحکیم ازدواج و ازدواج به هنگام است. و البته این ازدواج باید به گونهای اتفاق بیفتد که انتخابها احساساتی نباشد و وقتی ازدواج اتفاق افتاد، کمک شود به این خانواده نوپا که با مشکلات زندگی درست برخورد کند، مسائل زندگیاش را حل کند و خانواده، خانوادهای مستحکم باشد.
بنابراین اگر در جامعه ما، واقعیت این است که سن ازدواج بالا رفته است، آن چیزی که مطلوب ماست، سیاستهای نظام آنرا مشخص کرده است و حکومت بر این اساس باید برنامه ریزی کند چون اسناد بالادستی این را بیان میکند که میانگین سن ازدواج باید پایین بیاید، باید آسان شود، باید جوانان به ازدواج تشویق شوند و امکانات ازدواج آسان هم برای آنها فراهم شود. این ابعاد مختلفی دارد، نگرشها باید تغییر کند.
امروزه، خیلیها مانع اصلی ازدواج را مسأله اقتصادی میبینند. بله یکی از موانع ازدواج مشکل اقتصادی است ولی آمارها نشان میدهد که در خانوادههای بسیار مرفه سن ازدواج خیلی بالاست. یعنی علاوه بر اینکه رفاه بالاست، دختر و پسر ازدواج نمیکنند. این نشان دهندهی آن است که باورها تغییر کرده است.
حتی نسبت به مسائل اقتصادی؛ بخشی از آن واقعیت اقتصادی جامعه است و بخشی از آن باورهای اقتصادی غلط است. یعنی وقتی برای دختر خواستگار میآید که این خواستگار توانایی کار دارد، ولی دختر فکر میکند که حتما این پسر باید یک خانه مستقل داشته باشد و یک ماشین داشته باشد. این طبیعی است که از نظر او شرایط اقتصادی فراهم نیست. خود پسر هم همینگونه است و فکر میکند تا وقتی که نتوانسته یک خانه مستقلی فراهم کند نباید به خواستگاری برود.
حال اگر نگرشش عوض شود که میتواند با امکانات اولیه در مسکن خیلی ابتدایی زندگی را شروع کند و با تلاش بیشتر و با همکاری همسرش، به زندگیاش رونق بدهد. اگر نگاهش به مسأله اقتصادی اینگونه باشد، مشکل ازدواج در بسیاری از جوانان ما رفع میشود، ولی اینگونه نیست.
این باور مشکلزاست. البته قبول دارم که بعضیها هم باورهایشان درست است ولی امکانات برایشان فراهم نیست. این مسئولیت دولت است که این امکانات را برای آنها فراهم آورد. اگر بخواهیم میشود. اگر دستگاههای حکومتی و فرهنگ ساز، یک عزم جدی برای مردم ایجاد کنند، خیرینِ ازدواج را در جامعه داشته باشیم، مطمئن باشیم با حمایتهای مردمی و جهتدهی به بودجههایی که در این زمینه وجود دارد، ازدواج تسهیل میشود.
در یک حساب سرانگشتی، تجرد جوانان آسیبهای اقتصادی درازمدت برای جامعه دارد. یعنی اگر دولت بخواهد هزینه فایده را هم ببیند، اگر الان هزینه اندک بکند فایده خیلی عظیم در امر ازدواج جوانان برای آینده خواهد داشت. مشکل اساسی همین نبود عزم جدی برای دستگاههاست.
انتهای پیام/