به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله هادی عباسی خراسانی از اساتید برجسته حوزه علمیه درس خارج مسائل مستحدثه خود را با موضوع «مسأله کرونا» آغاز کرده که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان میگردد؛
خلاصه جلسه گذشته
گفتیم در دو مقام اثبات و ثبوت باید بحث کنیم. در مقام ثبوت هر کجا شرط یا جزء داشتیم اصل اولیه رعایت شرطیت و شطریت است. انتفاء مشروط یا کل با انتفا جزء یا شرط.
در مقام اثبات سه مقام داشتیم: اطلاقات، ادله فقهی و اجتهادی و نسبت به اصول عملیه.
در اطلاقات و ادله گفتیم دلیل گاهی نفس مأمور به یعنی نماز است مثلا و یا اینکه در اطلاق شرط است. گفتیم چهار قسم است: هر دو مطلق، مأمور به مطلق و دلیل شطر یا شرط مقید، عکس آن، هر دو مقید.
عرض ما این شد که در صورتی که جزئیت ما اطلاق داشته باشد، یعنی چه با عذر یا اضطرار باید به شرط عمل کنیم. وقتی به شرط عمل کردیم لا صلاة الّا بطهور شرط طهارت که نبود با عذر یا اختیار نماز نیست. اینجا بیمار فاقد طهورین نماز اداء ساقط میشود.
مفاد ادله اجتهادی
1 - قاعده میسور
لا یترک المأمور به علی کلّ حال یا بحال. مأمور به را به قدر میسور باید انجام دهیم. میسور ما نماز بیطهارت است. عرض ما این است که قاعده میسور فرع بر موضوع میسور است. باید میسور مطلوب مولا باشد تا در صورت عجز و اضطرار ببینیم انجام بدهیم یا خیر؟ قاعده میسور جز بر صلات با طهارت بر چیز دیگری صادق نیست. در صورتی که صلات با طهارت ممکن نبود اصلا قاعده میسور بر آن صدق نمیکند.
اگر هر دو مقید بودند تساقط است که باید سراغ ادله اجتهای دیگر برویم یا به سراغ اصول عملیه برویم.
آیه 43 نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا.»[1] اختصاص به حالت اختیار دارد مگر مؤید باشد.
مفاد اصول عملیه
1 - برائت
آیا انحلال شک ما به شک بدوی است؟ اصل برائت جاری نمیشود. اینجا باید سراغ اصل استصحاب برویم.
2 – استصحاب
در این اصل هم باید بقاء ما کان باشد یا ابقاء ما کان که اختلاف نظر است. بگوییم شک دارد نماز بدون طهارت بر او واجب است یا خیر قبل از این واجب بود الان چطور؟
نظر استاد در اداء
اولا شاید موضوع یکی نیست و جای جریان استصحاب نیست. یکی صلات با طهارت است و دیگری بدون طهارت.
ثانیا الاصل دلیل من لا دلیل له. آخرین کار رفتن سراغ اصول عملیه است. بهترین دلیل وضعی ما لا صلاة الا بطهور است. اگر نماز با طهارت را توانستیم میآوریم و اگر نه بدون آن مطلوب مولا نیست. در داخل وقت ادا لازم نیست. چرا که طهارت در ماهیت نماز دخیل است. اگر نتوانست تکلیفش ساقط است.
نظر استاد در قضای خارج وقت
چند مبنا در اینجا داریم:
1 - در وقت مکلف به تکلیفی نبوده است و صلات با طهارت مأمور به است نه بدون آن؛ چرا که گفتیم طهارت داخل در ماهیت نماز است. در نتیجه بنا بر این مبنا چیزی از او فوت نشده تا قضا کند. القضاء فرع الأداء. چون مکلف به ادا نیست قضا هم ساقط است.
2 - دیگر اینکه بگوییم ملاک در این است که قدرت بر طهارت ندارد، ملاک از او ساقط است. طهارت که باشد ملاک مطلوبیت صلات تأمین است وقتی طهارت نباشد ملاک مطلوبیت تأمین نشده است. نمازش قضا هم ندارد.
برخی گفتند اصلا ادا و قضا ندارد مطلقا و برخی مانند عدهای از اهل سنت گفتند آن زمان مشغول به ذکر شود. مانند زنهایی که معذور هستند به حیض یا نفاس یا مغمی علیه یا مجنون.
3 - میتوان گفت در جایی که عاجز از طهارت است نگوییم انتفاء ملاک محبوبیت مولا است، بلکه بگوییم از باب تحصیل ملاک است. در نتیجه قضا دارد. این غیر از نفس ملاک مطلوبیت است. مانند نائم و ساهی که نمازش وقتش گذشته است اداء ندارد ولی قضاء دارد چرا که ملاک را تحصیل نکرده است.
به نظر ما تعلق قضا به تحصیل ملاک است نه نفس ملاک در نتیجه صدق ما فات میکند. نمازی که بدون طهارت در وقت از دست رفت قضا دارد. مانند نائم و ساهی است. پس قضا تابع ادا نیست. مولی مأمور به را با طهارت خواسته است آن در وقت حاصل نشد پس در خارج وقت باید انجام شود که جبران ما فات است. اقض ما فات کما فات.
نظر نهایی استاد
خداوند رحمت کند صاحب عروه و برخی بزرگان دیگر قائل به این هستند که جمع احوط است. هم نماز را در وقت بدون طهارت بخواند و هم در خارج وقت با طهارت بخواند. ما با کمال معذرت از همه بزرگان و اعزّه که برای همهشان طلب تعالی درجات داریم که دقتهای خوبی داشتند ما عرضمان این است که در ما نحن فیه در داخل وقت ساقط است ولی احتیاطا بیاورد ولی در خارج وقت بدون هیچ شبههای بیاورد.
نتیجه و نظر ما یکی است با مرحوم سید ولی مبنایمان فرق میکند. در اداء احتیاط مستحب است ولی در قضا واجب است. با توجه به مطالبی که گفتیم شاید شکی برایمان عارض شود که دایره علم اجمالی هست یا خیر لذا الاحتیاط سبیل النجاة. یک دلیل پویایی فقه همین احتیاطات است که بن بست ندارد.
پس بیمار حاد تنفسی و مانند آن در داخل وقت واجب نیست ولی احتیاطا بدون طهارت نماز را بخواند ولی بعد از مرخصی و بهبودی قضایش را با طهارت انجام دهد.
عرض ما این است که احتیاط به عنوان بیدلیلی در مسأله است ولی ما این را قبول نداریم و از باب اینکه احتیاط سبیل النجاة است گفتهایم.
در بحث فرق بین اقسام طهارات و حدث اصغر و اکبر هم کسی فرق نگذاشته است. ما فعلا کلی را بحث کردیم.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
1 - نساء/سوره4، آیه43.