تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 18954
تاریخ : ۲۸ مرداد, ۱۳۹۹ :: ۱۴:۳۰
تفسیر و اسلامی‌سازی علوم انسانی/ از قرآن برای علوم انسانی می‌توان استفاده کرد در نشست علمی عنوان شد: تفسیر و اسلامی‌سازی علوم انسانی/ از قرآن برای علوم انسانی می‌توان استفاده کرد در تفسیر ممکن است تعارضاتی میان عقل، روایت، آیات و... ایجاد شود که باید تکلیف آن را روشن کنیم. باید حد و مرزی مثلاً برای استفاده از نظریات غربی در علوم مختلف انسانی و برداشت از آیه قرآن داشته باشیم تا دچار التقاط نشویم. این مرزبندی ضروری است، به خصوص وقتی بحث اسلامی‌سازی علوم انسانی در میان است.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر بابایی، ۲۷ مردادماه در نشست علمی «روش تفسیر اجتهادی جامع» که به صورت مجازی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار شد، در تعریف تفسیر اجتهادی گفت: به کارگیری همه توان علمی مفسر برای روشن شدن مراد جدی آیات، تفسیر اجتهادی نامیده می‌شود؛ یعنی اگر مفسر همه توان علمی خود را به کار بگیرد و از همه منابع در حد امکان برای توضیح و تبیین آیات، بهره ببرد؛ در واقع به تفسیر اجتهادی جامع روی آورده است.

وی با بیان اینکه به نظر ما «جامع» در اینجا نسبی است که نمونه‌های آن را در تفاسیر مجمع البیان، تبیان، تفسیر فخر رازی و آلوسی می‌بینیم، اضافه کرد: یکی از انواع تفاسیر آن است که برخی به نقل روایات در ذیل آیات اکتفا کرده‌اند که به آنان تفاسیر روایی محض می‌گوییم. البرهان سیدهاشم بحرانی، درّ المنثور سیوطی و تفسیر قرآن العظیم در زمره این نوع از تفاسیر هستند.

حجت‌الاسلام بابایی با بیان اینکه دسته دیگر تفاسیر به نقل معانی باطنی آیات اکتفا کرده و کمتر به تفسیر ظاهری پرداخته‌اند که به آنان تفسیر باطنی محض گفته می‌شود، افزود: مطلب اصلی این افراد آن است که مغز قرآن، باطن است و ما باید به باطن برسیم؛ حقائق التفسیر سلمی، عرائض البیان ابن روزبهان و تفسیر القرآن الکریم منسوب به محی‌الدین عربی در زمره این نوع تفاسیر هستند.

نویسنده کتاب مکاتب تفسیری با بیان اینکه از نگاه بنده، غیر از این دو دسته تفسیر، تمامی انواع دیگر تفاسیر را در زمره تفسیر اجتهادی می‌دانم، تصریح کرد: برخی مفسران مبنای خود را در تفسیر براساس روایات البته با نگاهی اجتهادی گرفته‌اند که طبری این کار را انجام داده است؛ همچنین اهل صوفیه و متصوفه نیز این کار را بر مبنای عرفان انجام داده‌اند.

حجت‌الاسلام بابایی بیان کرد: برخی تفاسیر اجتهادی به صورت تفسیر قرآن به قرآن است که نمونه بارز آن، در المیزان و اضواءالبیان دیده می‌شود؛ البته چنین نیست که در این نوع تفسیر فقط به ذکر آیات اکتفا شود؛ بلکه از آیات در تفسیر دیگر آیات قرآن بهره زیادی برده می‌شود و فضای غالب را تشکیل می‌دهند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه عنوان کرد: تفسیر اجتهادی روایی نیز مدل دیگری از تفسیر اجتهادی است که در تفسیر طبری و ابن کثیر این مدل دیده می‌شود. دسته دیگری از روایات نیز مانند کشاف زمخشری و جوامع الجامع ضمن بهره از آیات و روایات، به مباحث ادبی پرداخته‌اند؛ دسته دیگر نیز به فراوانی از دستاورد‌های علوم تجربی بهره برده‌اند که اجتهادی علمی می‌نامیم؛ دسته سومی نیز از مباحث فلسفی بهره می‌برند که اجتهادی فلسفی است.

نویسنده کتاب مکاتب تفسیری اظهار کرد: ویژگی بارز تفسیر اجتهادی جامع این است که در آن از همه منابع یعنی آیات، روایات، ادبیات، علوم تجربی و مباحث عقلی بهره برده می‌شود، از این رو روش تفسیر اجتهادی جامع را مناسب‌ترین روش در انواع تفاسیر می‌دانم.

غیرممکن بودن تفسیر اجتهادی جامع

 در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بستان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان ناقد به طرح سؤالاتی در این زمینه پرداخت و گفت: برداشت بنده از سخنان ایشان آن است که تفسیر اجتهادی جامع روشی در کنار سایر روش‌ها مانند تفسیر ادبی، عرفانی و ... است، لذا جای این سؤال وجود دارد که آیا با این نگاه عملاً می‌توانیم تفسیر را به یک علم میان‌رشته‌ای تبدیل کنیم یا خیر؟

وی افزود: شاید تأکید علمای گذشته بر روی برخی روش‌ها که براساس آن تفسیر خود را نوشته‌اند، به معنای نفی رویکرد شما به صورت مبنایی نباشد، ولی شاید در عمل نمی‌شده همه چیز را در تفسیر بیاورند، یعنی امکان این مسئله زیر سؤال است که یک فردی فقیه، حدیث‌شناس، ادیب، آشنا به معانی بیان و در همه رشته‌ها استاد باشد.

حجت‌الاسلام بستان تصریح کرد: مشکل دیگر اینکه در تفسیر ممکن است تعارضاتی میان عقل، روایت، آیات و ... ایجاد شود که باید تکلیف آن را روشن کنیم، لذا باید حد و مرزی مثلاً برای استفاده از نظریات غربی در علوم مختلف انسانی و برداشت از آیه قرآن داشته باشیم تا دچار التقاط نشویم؛ این مرزبندی ضروری است، به خصوص وقتی بحث اسلامی‌سازی علوم انسانی در میان است.

وی افزود: علوم مختلف می‌توانند فهم و تفسیر ما را از قرآن دقیق‌تر و جامع‌تر بکنند، ولی جای این سؤال وجود دارد که تفسیر چه کمکی می‌تواند در اینجا برای ما داشته باشد؟ زیرا براساس برخی نظرات، اینکه علوم انسانی قرآن‌بنیان به چه نحو قابل تحقق است، آیا می‌خواهیم از قرآن، مبانی استخراج کنیم یا نظریه؟

تولید علم بومی با مبنای علوم انسانی غربی، امکان‌پذیر نیست

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، با اشاره به استفاده تفسیر از علوم جدید، گفت: عنوان بحث «روش» است، لذا اگر ما حتی بر کلمه روش هم اصرار نداشته باشیم و رویکرد مدنظرمان باشد، باید قاعده برای استفاده از علوم جدید در بحث تفسیر داشته باشیم.

وی افزود: مثلاً برای اینکه بخواهیم از آیات قرآن در زمینه بهداشت معنوی و سلامت روانی نظریه داشته باشیم نمی‌توانیم از تعریف بهداشت معنوی از منظر اندیشمندان جدید این علم کمک بگیریم؛ زیرا مکاتب رفتارگرایی، روان‌تحلیل‌گری و انسان‌گرایی مبانی متفاوت دارند؛ بنابراین در استفاده از قرآن و کشف مراد واقعی خدا در بحث سلامت معنوی باید «روش» خودمان را داشته باشیم.

اقدام دیرهنگام برای اسلامی‌سازی

همچنین حجت‌الاسلام حسین کاویانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه، گفت: به نظر می‌آید برای  اسلامی‌سازی علوم انسانی کمی دیر شده است؛ الان نظام اسلامی وجود دارد و علوم انسانی دانشگاه‌ها هم، مبنای زندگی فعلی ما شده است.

حجت‌الاسلام کاویانی اضافه کرد: تا زمانی که آقا نفرمودند باید علوم انسانی قرآن‌بنیان شود، حساسیت چندانی از سوی اندیشمندان علوم انسانی وجود نداشت؛ به تعبیر دیگر ما شاید فرصتمان برای مباحث علمی لذتبخش فراوان در همه حیطه‌ها برای اینکه بخواهیم برخی از این مباحث را به نیازهای روز منتهی کنیم، ضیق است.

وی افزود: ما تفسیر قرآن را برای این می‌خواهیم که بتوانیم نظریات قابل ارائه و راهبردهایی برای جامعه داشته باشد تا زندگی مردم را اداره کند و ناظر به تکنیک‌هایی باشد که در علوم انسانی جای خود را دارد؛ نیاز ما به گونه‌ای است که شاید نقطه شروع، مسئله‌گزینی از زندگی امروزی است و تفسیر هم اگر بخواهد در خدمت علوم انسانی باشد، باید از تک‌رشته‌ای خارج و بین‌رشته‌ای باشد.

وی با تأکید مجدد بر مسئله‌گزینی برای تفسیر، تصریح کرد: مسئله‌گزینی در تفسیر هم بسیار تعیین‌کننده است، زیرا زحمات استادان در علوم قرآنی و تفسیر قابل دفاع و محکم و زیاد بوده است، اما قدم اولیه نسبت به ده‌ها قدمی است که باید برداشته شود.

فهم قاعده‌مند در برداشت از قرآن

حجت‌الاسلام بابایی در سخنان مجدد خود با تأکید بر اینکه من معتقدم باید در تطبیق یافته‌های علمی بر آیات، احتیاط لازم را داشته باشیم، عنوان کرد: باید میان فرضیات و قوانین علمی تفاوت قائل شویم؛ ضمن اینکه استفاده از مباحث علمی تنها در آیاتی ممکن است که موضوع آن علوم تجربی باشد و امکان برداشت علمی از همه آیات وجود ندارد.

حجت‌الاسلام بابایی در مورد بحث روش و رویکرد هم، گفت: روش و رویکرد اصطلاح است و ممکن است هر کسی برداشتی از این دو واژه داشته باشد؛ ما معتقدیم که نوع استفاده از منابع و مستندات برای روشن شدن متن، به معنای روش است و مباحثی چون؛ قرائت صحیح، ادبیات شامل منابع لغت و ...، نحوه ورود به بحث و خروج از آن هم مهم است؛ مثلاً برخی استادان، ابتدا نظرات دیگران را می‌گویند و بعد نظر خودشان را، ولی برخی هم مانند آقای مصباح اول نظر خود را می‌گفتند و بعد نظر دیگران را؛ یعنی هر کدام اسلوب خودشان را دارند؛ مثلاً زمخشری اسلوبش این است که ابتدا سؤال مطرح می‌کند و بعد جواب می‌دهد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در مورد اینکه برداشت از قرآن محدودیت‌های خاص خود را دارد، اظهار کرد: ما در بحث، قید استفاده از همه منابع در حد امکان را بیان کردیم؛ ما معتقدیم نیستیم که همه مطالب قرآن را می‌توانیم بفهمیم؛ بنده بحث امکان تفسیر را برای غیرمعصوم بیان کرده‌ام و معتقدم ما به کلی از فهم قرآن ممنوع نیستیم، ولی همه مطالب قرآن را نمی‌توانیم بفهمیم، بلکه پرتویی از قرآن را درک می‌کنیم.

وی تأکید کرد: از قرآن برای علوم انسانی هم می‌توانیم استفاده کنیم، ولی مدعی نیستیم که همه دلالت‌ها را می‌فهمیم؛ ما یک آیه را مورد توجه قرار می‌دهیم، ولی ممکن است با دلالت مطابقی نتوان فهم کرد، اما با دلالت اشاری می‌توانیم به آن برسیم یا با دلالت اقتضاء و تنبیه.

حجت‌الاسلام بابایی همچنین در مورد تعارض میان عقل، نقل و علوم در روش اجتهادی جامع، تصریح کرد: وقتی سخن از اجتهاد به میان می‌آید، تعارضات بدیهی است، اما فقیه باید بداند چگونه با آن مواجهه شود؛ مثلاً اگر برهان عقلی، روشن و قطعی باشد، مسلماً ارجح است، ولی اگر در مقدمه آن دچار اشکال باشیم، نمی‌توانیم حکم بدهیم و این چیزی است که فقیه باید در تعامل میان این مباحث آن را روشن کند.

وی افزود: ما معتقدیم که اگر با رعایت قواعد اجتهاد صحیح سراغ قرآن برویم و آن را بفهمیم، آن را می‌پذیریم، ولی اگر نفهمیدیم، باید سکوت کنیم و نباید دچار سلیقه و ذوق بشویم.

حجت‌الاسلام بابایی در مورد علوم انسانی قرآن‌بنیان نیز تصریح کرد: ما می‌توانیم علمی مانند روان‌شناسی اسلامی را خودمان تأسیس کنیم؛ غربی‌ها براساس عقل و تجربه، علومی را تأسیس کرده‌اند؛ ما عقل و تجربه آنها را می‌توانیم به کار بگیریم و علاوه بر آن، منبع وحیانیِ قرآن و روایات را هم داریم؛ یعنی یک دانشمند اسلامی با فهم دقیق آیات قرآن، احادیث و عقل و تجربه می‌تواند علم روان‌شناسی اسلامی را ایجاد کند که در برخی موارد با غرب مشترک است. البته همه را از قرآن به تنهایی نمی‌توان به دست آورد.

انتهای پیام/

منبع: ایکنا

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.