تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 20658
تاریخ : ۱۰ مهر, ۱۳۹۹ :: ۹:۵۳
اطاعت از حکومت در قرنطینه آیت‌الله عباسی خراسانی/ مسأله کرونا16: اطاعت از حکومت در قرنطینه اگر کادر درمانی یا دولتی دستور داد که فلان جا، منطقه ممنوعه بیماری است چقدر باید اطاعت شود؟ برخی از فقها نظرشان این است که حاکم باید عادل باشد و لحاظ خصوصیات دینی را انجام دهد. ولی ما این را عقلی می‌دانیم.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله هادی عباسی خراسانی از اساتید حوزه علمیه، درس خارج مسائل مستحدثه خود را با موضوع «مسأله کرونا» آغاز کرده که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان می‌گردد؛

خلاصه مطالب گذشته

در مسائل مستحدثه و بیماری‌های خاص و کلا در تمام احکام الهی هر کجا که موضوعی مسجل شود، احکام آن هم باید مسجل شود. در بحث بیماری‌های حاد و مسری گفتیم موضوع این مرض، که می‌گویند کرونا یا کویید 19 احکامی بر آن مترتب است. تکلیفی و وضعی. چندین حکم را با مبانی عرض کردیم. بحث مراقبت‌های ویژه و به اصطلاح آقایان قرنطینه لازم است. گفتیم هم قرنطینه خانگی و هم شهری و هم کشوری و یا قاره‌ای واجب است.

شمول خطابات برای همه

در اجتهاد و تقلید عرض کردیم وجوب تقلید عقلی است. در بحث اصول و خطابات شرعیه، خطابات عام است. شامل عاقل بالغ می‌شود چه کافر و چه مؤمن. مؤمن پاسخ‌گوی به خطابات است ولی کافر پاسخ‌گو نیست. نتیجه‌اش این است که هر کجا وقت تکلیفی بشود کافر هم مخاطب است. مثلا در ماه مبارک برای روزه. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(1). خطاب مؤمنین به خاطر این است که آن‌ها انجام می‌دهند. لیست قبولی‌ها را می‌نویسند تا مردودی‌ها از آن معلوم شود.

خطابات و اوامر هم فرقی بین مؤمن و کافر نیست. هر وقت زمان نماز برسد هر دو مخاطب به خطاب الهی هستند. در بحث مراقبت‌ها و حکم سرایت هم خطابات عام است. وقتی گفتیم «لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة»(2) اگر کافری هم خواست خطا کند مشمول آیه شریفه می‌شود. خطابات به عقلا است نه عاقل مؤمن. آن‌ها هم نیاز به مراقبت دارند. در بیماران مسری همه مکلفین مأمور به مراقبت هستند.

احتمال را هم منجز می‌دانستیم صوم، طهارت، سرایت، زکات و خمس و مانند آن را گفتیم.

اطاعت از حکومت در قرنطینه

اگر کادر درمانی یا دولتی دستوری داد که فلان جا منطقه ممنوعه بیماری است و کسی حق ورود و خروج ندارد چقدر باید اطاعت شود؟ برخی از فقها نظر مبارکشان این است که حاکم باید عادل باشد و لحاظ خصوصیات دینی را انجام دهد.

ولی ما این را هم عقلی می‌دانیم. اهل‌بیت ما علیهم‌السلام هم تایید کردند. شارع هم در این جهت مؤسس نیست،‌ ممضی است. این‌که گفتند اگر سه نفر سفر رفتید یک نفر کارها را به عهده گیرد و مسئول شود. ما این را عقلی عرفی می‌دانیم. از آنجا که حاکمیت عرفی و تایید شده شرعی است، اگر حاکمی دستوری صادر کرد ما مأمور به اطاعت هستیم الا ما خرج بالدلیل.

حاکم جور اگر در مسائل اجتماعی است قائل به تفصیل هستیم حکمش اعتبار دارد. اگر حکمی دارد با اصل مسائل شرعی درگیر می‌شود ما مأمور به اطاعت نیستیم.

بررسی چند روایت در این باب

گاهی به خاطر نظام‌مندی باید اطاعت کنیم. اگر حرفی منافاتی با مسائل شرعی نداشت باید اطاعت کنیم یا خیر؟ اگر امری بود که مسائل جمعی و اجتماعی را تعیین و تایید می‌کرد و اوامر حکومتی به صلاح جامعه و افراد بود باید چه کرد؟

صاحب وسائل در باب 27 باب وجوب طاعة السلطان للتقیة روایاتی می‌آورد که در ذیل ملاحظه می‌فرمایید: وعن محمد بن علي بن بشار ، عن علي بن إبراهيم القطان ، عن محمد بن عبدالله الحضرمي ، عن أحمد بن بكر ، عن محمد بن مصعب ، عن حماد بن سلمة ، عن ثابت ، عن أنس قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : طاعة السلطان واجبة ، ومن ترك طاعة السلطان فقد ترك طاعة الله عزّ وجلّ ، ودخل في نهيه ، ان الله عزّ وجلّ يقول «ولا تلقوا بأيديكم إلى التهلكة.»(3)

البته این حاکم اسلامی است. اگر کسی طاعت سلطان را ترک کند وارد حریم الهی شده است. استدلال را هم فرمودند. اگر اطاعت نکنید تنبیه می‌شوید توسط سلطان و خود را به هلاکت نیندازید.

ما وارد یک کشور غیر اسلامی شدیم و مواجه شدیم با حصر و قرنطینه خاص. اگر مخالفت بشود جرایمی دارد. اسلام می‌گوید خود مریضی هم تهلکه است و اطاعت نکردن از کسانی که درگیر کارها هستند هم تخلفی است و در معرض تهلکه.

محمد بن علي بن الحسين في( المجالس ) عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني ، عن علي بن إبراهيم ، عن موسى بن إسماعيل ، عن أبيه ، عن جده موسى بن جعفر عليه‌السلام أنه قال لشيعته : لا تذلوا رقابكم بترك طاعة سلطانكم ، فإن كان عادلا فاسألوا الله بقاه ، وإن كان جائرا فاسألوا الله إصلاحه ، فإنّ صلاحكم في صلاح سلطانكم ، وإن السلطان العادل بمنزلة الوالد الرحيم، فاحبوا له ما تحبون لانفسكم ، واكرهوا له ما تكرهون لانفسكم.(4)

وفي( عيون الاخبار ) عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني ، عن علي بن إبراهيم ، عن محمد بن الحسن المدني ، عن عبدالله بن الفضل ، عن أبيه ، عن موسى بن جعفر عليه‌السلام ـ في حديث طويل ـ قال : لولا أنّي سمعت في خبر عن جدي رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله ان طاعة السلطان للتقية واجبة إذا ما أجبت.(5)

احکام پزشک و کادر درمان

وجوب کفایی درمان: یکی از احکام آن‌ها مراقبت و مداوا است. اگر من به الکفایة باشد واجب کفایی است و اگر نبود واجب عینی است. کسی که دارو و درمان در اختیارش هست اگر جبهه سلامت تأمین شد، واجب کفایی است و اگر نه واجب عینی است. مانند تجهیز میت. این امر هم وجوب عقلی است. اگر ترک کنند واجبی را ترک کرده و مرتکب حرام شده‌اند.

این‌که آیا می‌شود پزشکی یا تکنسینی از باب این‌که در معرض بیماری هستند می‌توانند ترک کنند محل را؟ خیر نمی‌توانند. در بحث علم هم اگر روزی رشته‌ای و فقاهتی گرچه از رشته‌های تخصصی غیر حوزوی اگر منحصر شد وجوب عینی می‌شود نه کفایی. مانند جبهه دفاع.

اگر کسی دیگر نمی‌تواند از کادر ادامه دهد، آن‌ها که در مرخصی هستند گاه واجب می‌شود حضور پیدا کنند.

حکم ضمان: حکم دیگری که مترتب می‌شود این است که اگر مراقبت درست نکنند ضمانت هم می‌آید. اگر طبیب چه مباشر باشد و چه غیر آن و در ضرری دخیل باشد ضامن است.

اسلام حد و حدودی دارد که اجازه نمی‌دهد از آن تجاوز کند. من اتلف مال الغیر فهو ضامن.(6) جان هم بالاتر از مال است.

مرحوم سید در مسأله پنجم عروه

(مسألة ٥): الطبيب المباشر للعلاج إذا أفسد ضامن.(7) این مباشر آیا قید تغلیبی است مدارا می‌کنیم ولی اگر قید تخصیصی است یعنی غیر مباشر ضامن نیست، قبول نداریم. فرقی بین مباشر و غیر آن نیست. آنی که سبب تلف و اتلاف بشود و باعث ضرر و اضرار شود ولو مباشر نباشد ضامن است.

از حاکم تا وزیر تا سرکشیک تا خود مباشر همه ضامن هستند به شرطی که قصور و تقصیر داشته باشند. سبب باعث ضمان است نه سبب اقوی یا تغلیبی است. همین قدر که سبب صدق کند ضمانت می‌آید. ادامه عبارت را دقت بفرمایید:

الطبيب المباشر للعلاج إذا أفسد ضامن، وإن كان حاذقا، وأما إذا لم يكن مباشرا بل كان آمرا ففي ضمانه إشكال ، إلا أن يكون سببا وكان أقوى من المباشر وأشكل منه إذا كان واصفا للدواء من دون أن يكون آمرا، كأن يقول: إن دوائك كذا وكذا، بل الأقوى فيه عدم الضمان وإن قال: الدواء الفلاني نافع للمرض الفلاني، فلا ينبغي الإشكال في عدم ضمانه ، فلا وجه لما عن بعضهم من التأمل فيه، وكذا لو قال: لو كنت مريضا بمثل هذا المرض لشربت الدواء الفلاني.(8)

متطبب به طریق اولی ضامن است. چون اضرار صدق می‌کند. این ضمان فقط مختص طبیب نیست. اگر درست انجام وظیفه نکرد مجازات هم دارد. در یک صورت ضمانت طبیب نیست و آن وقتی است که برائت بجوید. قرارداد ببندد بین خودش و مریض یا همراهان او.

اگر روزی بیماری طوری بود که کار از دست دولت‌مردان خارج شد، چطور باید وارد درمان شویم؟ اسلام برای دوران بحران هم مدیریت دارد. «و انفقوا فی سبیل الله»(9) باید انفاق صدق کند. ایثار بالاترین مصداق انفاق است. «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة.»(10)

بحث ضمانت و حاکمیت ارتباط با یکدیگر دارد. واجبات و محرماتی است که با توجه به موضوع صورت می‌گیرد و باید در حکم، تابع آن موضوع باشیم.

سرایت مانند بیماری مراتبی دارد. برخی مراقبتشان تام است و برخی نیست. به صرف سرایت نباید بگوییم حتما باید مراقبت تام صورت گیرد. مثلا سرماخوردگی طبیعی است و حاد نیست. بله اگر ضرر معتنا به باشد مورد نظر است.

انتهای پیام/

پی نوشت؛

1 - بقره/سوره2، آیه183.

2 - بقره/سوره2، آیه195.

3 - وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج16، ص220، أبواب الأمر والنهي، باب27، ح2، ط آل البيت.

4 - وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج16، ص220، أبواب الامر و النهی، باب27، ح1، ط آل البيت.

5 - وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج16، ص221، أبواب الامر و النهی، باب27، ح3، ط آل البيت.

6 - المكاسب المحرمة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص98.

7 - العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج5، ص67.

8 - العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج5، ص67.

9 - بقره/سوره2، آیه195.

10 - حشر/سوره59، آیه9.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.