تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, حقوق, مشروح خبرها
شماره : 20842
تاریخ : ۱۵ مهر, ۱۳۹۹ :: ۱۶:۰۵
شخصیت حقوقی در فقه سنتی و علم حقوق سابقه چندانی ندارد استاد واعظی/ حقوق2: اقسام شخصیت‌های حقوقی دولتی/ شخصیت‌های اعتباری عام و خاص حقوقدان‌‌ها عناوین اعتباری که منطبق بر عنوان خارجی هم نمی‌شوند، را به دو قسم تقسیم کرد‌ه‌اند: یک قسم شخصیت اعتباری عام و قسم دیگر شخصیت اعتباری خاص.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدسعید واعظی از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، موضوع امسال درس خارج خود را بررسی «ماهیت شخص حقوقی و احکام آن» قرار داده که در ادامه متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

خلاصه مطالب قبل

در مورد شخصیت حقوقی در جلسه قبل توضیحاتی ارائه شد. در ابتدا خلاصه‌ای از صحبت‌‌های جلسه قبل ذکر می‌شود. عرض کردیم آن حقوق و تکالیف و مجازات‌‌ها که عمده احکام قانونی و شرعی این‌‌ها هستند، موضوعشان در ابتدا افراد حقیقی انسان مثل زید و بکر بود. اما با توسعه جوامع انسانی و توسعه ارتباطات و نیاز‌ها، این موضوع توسعه پیدا کرد واز افراد انسان به امور دیگری گسترش پیدا کرد.

3 قسم از این توسعه را گفتیم. قسم اول از قبیل اعیان خارجیه غیر انسان مثل جمادات و نباتات بود.

قسم دوم عناوین اعتباری که مصادیق خارجی داشتند که بنابر نظر مشهور فقهاء در اینجا عنوان مالک است که مصادیق عینی خارجی دارد مثل فقهاء یا ذریه؛ مثلاً کسی خانه‌ای را برای ذریه خود وقف کند که این ذریه در طول زمان ادامه دارد و تمام فرزندان در طول تاریخ مصداق ذریه قرار می‌گیرند.

قسم سوم عناوین اعتباری که مصداق خارجی در اعیان ندارند مثل عنوان دولت که اعتباری است که نخست وزیر و رئیس جمهور مصداق آن نیستند بلکه متولی آن هستند و امور دولت را نمایندگی می‌کنند و یا بر اموال و املاک دولتی ولایت دارند و تصرف می‌کنند. یا خیریه‌‌ها مثل صندوق قرض الحسنه که دارای اموالی است که اشخاص مسئول صندوق متولی این اموال هستند و نه اینکه مصداق قرض الحسنه یا خیریه باشند. در تمام این 3 قسم از جانب عقلاء برای آن‌‌ها حقوق و تکالیفی تعیین و اعتبار شده است.

مطلب دیگری که عرض کردیم این بود که حقوقدان‌‌ها شخصیت را به دو قسم شخصیت حقیقی و حقوقی تقسیم کرد‌ه‌اندکه گاهی تعبیر می‌کنند شخصیت طبیعی و اعتباری. البته در تعریف این عناوین اختلاف دارند و لکن در این اتفاق نظر دارند که انسان مصداق شخصیت حقیقی است ولی در 3 قسم دیگری که بیان کردیم به خاطر اختلاف در تعریف شخصیت حقوقی اختلاف است که آیا همه این‌‌ها داخل در شخصیت حقوقی است یا بعضی اقسام داخل می‌شوند؟

برای ما اهمیت ندارد که وارد بحث از این تعاریف شویم که ببینیم کدام تعریف درست است. جلسه قبل عرض کردیم در فقه و روایات و آیات ما این عناوین نیامده است و صرفا این اصطلاحی است که حقوقدان‌های متاخر اختراع کرد‌ه‌اند. آن‌چه مهم است این است که آن‌چه عقلاء و جوامع انسانی موضوع حق پذیرفته‌اند آیا شارع هم این‌‌ها را می‌پذیرد یا نه؟ شارع برای این عنناوین حقوق و تکالیفی و مجازاتی قرار داده است یا نه؟ این قسمت آخر برای ما مهم است و فرقی نمی‌کند که اسم آن را شخصیت حقوقی بگذاریم یا نه.

البته برخی از عناوین مصادیق آن در شرع هست اگر چه به اسم شخصیت حقوقی نیست. مثلا عنوان دولت در شرع وجود دارد. یا مثلا وقف بر کعبه و مساجد و... در وقف وجود دارد. یا مثلا عنوان امام که مالک خمس یا زکات است که می‌تواند در آن تصرف بکند. بعض این مصادیق مسلماً در شرع وجود دارد لکن مسئله اصلی این است که آیا عقلاء هر آن‌چه را به عنوان شخصیت حقوقی اعتبار کردند شرع هم امضاء کرده و می‌پذیرد یا باید اکتفاء کنیم به همان موارد خاصه‌ای که در شرع وارد شده است؟

مسأله دوم که مهم و مطرح است این است که آیا حقوق و مزایایی که برای افراد حقیقی انسان قائل شد‌ه‌اند آیا تمامی آن‌‌ها برای شخصیت حقوقی ثابت است یا خیر بلکه مثلا بعضی از حقوق برای آن‌‌ها ثابت است مثلا عنوان فقراء در شرع مالک زکات هستند اما دیگر حقوق دیگر برای انسان مثل قرض برای این‌‌ها هم ثابت است؟

منظور ما از این مزایایی که در شخصیت حقوقی مطرح می‌کنیم مزایا و حقوقی است که تصور دارد که عمدتا مباحث مالی مثل حق مالکیت، فسخ، شفعه و ... است. قطعا تمامی آن برای شخصیت حقوقی ثابت نیست بلکه بعضی از آن‌‌ها قابل تصور نیست مثلا زید یک سری حقوق خانوادگی مثل حق ازدواج و طلاق دارد که در اشخاص اعتباری و حقوقی معنا ندارد.

اقسام قسم سوم

نسبت به قسم سوم که عناوین اعتباری است که منطبق بر عنوان خارجی هم نمی‌شوند، حقوقدآن‌‌ها آن‌‌ها را به دو قسم تقسیم کرد‌ه‌اند: یک قسم شخصیت اعتباری عام و قسم دیگر شخصیت اعتباری خاص.

قسم اول: شخصیت اعتباری عام

به شخصیت‌‌های اعتباری مرتبط با دولت که مربوط به دولت است یا زیر مجموعه دولت می‌باشد، شخصبت اعتباری عام گفته می‌شود مثل شهرداری‌ها، استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و... .

قسم اول: شخصیت اعتباری خاص

قسم دوم که اشخاص اعتباری خاص است مربوط به عناوینی است که جنبه ی دولتی ندارند مثل جمعیت‌‌ها و انجمن‌‌هایی که مردم تاسیس می‌کنند اگر چه بسیاری از این‌‌ها خدمات عمومی دارند مثل دولت ولی به این‌‌ها شخصیت عام نمی‌گویند.

اقسام شخصیت اعتباری خاص

این قسم دوم خود به 9 قسم تقسیم می‌شود:

1 - جمعیت‌‌ها

2 –موسسات

3 - شرکت‌‌ها

جمعیت‌‌ها

جمعیت‌‌ها سازمآن‌‌هایی هستند که از اعضایی مشخص تشکیل می‌شود که هدف معینی دارند به عبارت دیگر اجتماع افراد در راستای مصلحت خاص یا عام هستند. البته هدف اصلی این جمعیت، کسب درآمد و سود نمی‌تواند باشد و این را شرط برای جمعیت کرد‌ه‌اند، مثل انجمن‌‌های علمی، ادبی، فرهنگی یا اتحادیه‌‌ها یا هیئات. در مثل این انجمن‌‌ها و هیئات، به دنبال کسب درآمد نیستند و به دنبال عرضه خدمتی به گروه‌‌هایی هستند مثل افزایش فرهنگ یا معرفت دینی یا ترویج ادبیات فارسی و .... احزاب از همین قسم هستند که کسب درآمد هدف آن‌‌ها نیست بلکه به دنبال اهداف سیاسی خاصی هستند که از طریق اعتبار این حزب هدف خود را دنبال می‌کنند. دقت شود که مثلا احزاب دارای اعضاء هستند ولی مصداق حزب نیستند.

موسسات

موسسات و بنیاد‌‌ها که قائم به اشخاص نیست بلکه جمع شدن اموال باعث تشکیل آن است مثل صندوق قرض الحسنه که عده ای اموالی را در میان می‌گذارند تا در امور خیر مثل مدرسه سازی یا تالیف کتب مصرف شود. یا مثل موسسه نوبل که معروف است و برای اشخاصی که برای صلح یا مباحث ادبی ابتکاری را به خرج می‌دهند، اموالی گذاشته شده است تا به آن‌‌ها هدیه داده شود.

البته با بازی‌‌ها سیاسی کار نداریم که مثلا ترامپ برنده ی جایزه صلح نوبل می‌شود بلکه مقصود توضیح چنین عناوینی است. خیریه‌ها از همین قسم‌اندکه از جمع اموال تشکیل می‌شود.

شرکت‌‌ها

شرکت‌‌ها به مراکزی گفته می‌شود که افرادی، به هدف کسب درآمد، مالی را جمع می‌کنند. بر خلاف جمعیت‌‌ها و موسسات که در اینجا هدف اصلی این‌‌ها کار‌های اقتصادی و کسب درآمد است. خود این شرکت‌ها دو قسم هستند:

قسم اول

شرکت‌‌های عادی

مجموعه ای از شرکاء که با هم پولی را روی هم می‌گذارند تا با آن کسب درآمد کرده و بین خود تقسیم کنند. در این قسم شرکتی که تشکیل داد‌ه‌اند شخصیت و حقوقی جدای از افراد ندارد لذا این شرکت‌ها در حقیقت جزء شخصیت حقیقی می‌شوند. مثل اینکه دو نفر با هم پولی روی هم می‌گذارند و هر چه از طریق این مال درآمد حاصل می‌شود بین خود نصف می‌کنند.

قسم دوم

شرکت‌‌های حقوقی و اعتباری

این شرکت‌‌ها حقوق و اهدافی جدای از اعضا و افراد خود دارد و ذمه ای غیر از ذمه افراد خود دارد. نسبت به موسسات و جمعیت‌‌ها واضح است شخصیت حقوقی به حساب می‌آیند چرا که اهداف آن با اهداف اعضای آن متفاوت است مثلا در قرض الحسنه وقتی که شخصی مالی را وقف می‌کند تا برای هدف خیری مصرف شود، هدف قرض الحسنه این است که به مردم خدمت رسانی کند و در راستای خیررسانی عمل می‌کند ولکن هدف متبرع یا متولی اهداف دیگری مثل تجارت یا خرید مسکن و ... دارد که نمی‌تواند از این مال قرض الحسنه استفاده کند. یا مثلا خیرین مدرسه ساز، اعضای آن نمی‌توانند مبالغ خیریه را در مصارف شخصی خودشان مصرف کنند. بر خلاف شرکت‌‌ها که این گونه نیستند و در هر دو قسم شرکت عادی و حقوقی، هدف شرکت و اعضاء سود بردن است.

حال این سوال پیش می‌آید که اگر هدف هر دو قسم از شرکت‌‌ها سود بردن است، چرا به دو قسم تقسیم کرد‌ه‌اند؟ فرق این‌‌ها چیست؟ان شالله در جلسه آینده فرق این‌‌ها را خواهیم گفت.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.