به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محمدمهدی شبزندهدار از اساتید برجسته حوزه در درس خارج فقه معاصر به بررسی سیره متشرعه پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه میکنید؛
«تنبیهٌ فی الغاء الخصوصیة عند العرف الخاص» ابحاثی که تا حالا گذشت الغاء خصوصیتی بود که به لحاظ فهم عرفی عام برای ادله پیدا میشد. اما ما یک نوع الغاء خصوصیت دیگر هم داریم که همگانی نیست، مال عرف عام نیست بلکه برای عرف خاص است یعنی مثلاً خصوص فقهاء، در اثر انسی که با کلمات شارع، احکام شارع دارند این انس باعث شده یک درک ویژهای پیدا کردند، یک ذهنیت پیدا کردند که در اثر آن درک ویژه و انس ویژه میفهمند و این مطلبی که شارع دارد میگوید خصوصیتی ندارد.
عرف این را نمیفهمد چون آن انس خاص و ویژه برای آنها نبوده اما فقیه در اثر مزاولهای که با احکام شرعیه، با ادله شرعیه و با اینها داشته، این باعث شده که توی زندگیهای انسان هم همین جور است، مثلاً انسان وقتی که یک عمری با یک نفری زندگی کرده از اقوامش مثلاً؛ پدرش، مادرش، مثلاً بستگان نزدیکش، این گاهی یک لفظی یک کسی میگوید در یک مقامی، ممکن است یک عده به آنها بربخورد، این آقا میگوید نه من یک عمر با این زندگی کردم میدانم این حرفی که این میزند این غرضی ندارد، این ادبیاتش این جوری است، نه اینکه غرضی دارد.
این در اثر چی فهمیده؟ ممکن است بله این واژه را به دیگران بدهی، آدمهای اجنبی بدهی میگوید آره این جسارت کرده ولی وقتی به این شخصی که آشنا هست با این، ذوق این را فهمیده، مذاق این را فهمیده، یک عمری با او بوده، میبیند نه این ادبیات این است، نه اینکه واقعاً قصد جسارت دارد، توهین دارد، میخواهد دیگری را کوچک بشمارد، این جوری نیست.
به اینها میگوییم الغاء خصوصیتهایی که در اثر آشنایی یک صنف خاصی، یک عده خاصی پیدا میشود به این میگوییم الغاء الخصوصیة عند العرف الخاص که در فقه این چنین هست که نام دیگر آن شاید شم الفقاهه باشد. یعنی به واسطه آن فقاهتی که پیدا کرده یک مطلب خاصی را میگوید که برای دیگران قابل بوییدن و استشمام نیست اما این، این مسأله را درک میکند به خاطر آن آشنایی که با مذاق شارع دارد.
فلذا بارها در این جا عرض کردم که صاحب وسائل یک توصیه درستی فرموده و متأسفانه ما طلبهها یک مقداری دور شدیم از روایات اهلبیت(علیهمالسلام)، این علوم رسمی که میخوانیم صاحب وسائل میفرماید که کرر النظر در روایات وسائل، یعنی مطالعه کن تا آخر، دو باره مطالعه کن، هی تکرار کن این مطالعه را، برای خاطر همین است که وقتی انسان هی تکرار کرد تکرار کرد، آن مذاق برای او پیدا میشود که بله امام علیهالسلام اگر این جمله را میگویند مقصودشان چیست، هی اشباه و نظائر و اینهایی که میبیند کم کم رسوب میکند در ذهنش که بله این سخن از امام معنایش این است، این سخن از این است.
این توصیه را ان شاءالله عمل کنید، خود وسائل را مباحثه کنید و مثلاً هر بابی را... باب الوضوء چند تا فصل دارد، چند تا باب دارد، عناوین بابها چیست؟ چند تا روایت در آن هست؟ اگر اینها را شما یادتان باشد وقتی که به فروع فقهیه برمیخورید فوری به ذهنتان منتقل میشود به ادله، به روایات، به اینکه جواب چیست؟ ان شاءلله این کمبودی که در نظام دراسی ما هست که حدیث خودش بما أنّه حدیث مورد بحث ما واقع نمیشود خیلی، اگر ان شاء الله این کاستی جبران بشود خیلی مفید است.
»تنبیهٌ فی الغاء الخصوصیة عند العرف الخاص إنّما تقدم من القاء کان علی مستوی فهم العرف العالم من النص» آن در مستوای فهم عرف عام از نصوص شرعیه بود ولی «قد یکون علی مستوی فهم العرف الخاص» گاهی این الغاء خصوصیت بر مستوی و سطح یک عرف ویژه و خاص است نه عموم همگانی باشد.
«و له اسبابٌ أخری منها ما یعبر عنه بشمّ الفقاهة» یکی از آن اسباب مطلبی است که تعبیر میشود از آن در لسان فقهاء به شمّ الفقاهة «الحاصل» این شمی که حاصل میشود و به دست میآید «بممارسة الفقه و مزاولته» به اینکه با فقه ممارست داشته باشید و مزاوله و همراهی پیوسته داشته باشید.
انتهای پیام/