به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین احمدرضا صفا، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و کارشناس اقتصاد اسلامی، در گفتوگویی، به بیان نکاتی درباره چگونگی اثبات وجود اقتصاد اسلامی پرداخت و اظهار کرد: ابتدا باید ببینیم منظور از اقتصاد چیست و چه سطوحی دارد. سپس بررسی کنیم که اسلام کدام یک از این سطوح را داراست. منظور از آنچه به عنوان علم اقتصاد تعریف میشود بررسی رفتارهای اقتصادی در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف و به تعبیر برخی دیگر تخصیص بهینه منابع به نیازهای تولیدی، توزیعی و مصرفی افراد است. این تعریف متعارف در میان اقتصاددانان است. حال سؤال این است که طبق این تعریف آیا اقتصاد، اسلامی یا غیراسلامی میپذیرد؟
وی ادامه داد: در سه سطح، اقتصاد اسلامی داریم؛ سطح اول، مکتب اقتصادی است. منظور از مکتب اقتصادی همان بایدها و نبایدهای اقتصادی است که شریعت برای انسان در نظر گرفته است. در اینجا لازم است عرض کنم که متأسفانه یکی از دلایل این شبههای که مطرح میشود مبنی بر اینکه اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ این است که اقتصاد را با علوم تجربی همانند فیزیک، شیمی، طب و ریاضی که جزء بدیهیات هستند مقایسه میکنند. در حالی که درست است که اقتصاد علم است اما هر علمی تجربی نیست بلکه برخی از علوم، انسانی و مربوط به رفتارهای انسان هستند.
حجتالاسلام صفا اظهار کرد: همه اقتصاددانان هم واقف هستند که منظور از علم اقتصاد، تخصیص منابع بهینه کمیاب به نیازهای نامحدود انسانی است که تماماً مربوط به رفتارهای انسان است. لذا اقتصاد یک علم انسانی محسوب میشود و چون دین داعیه تربیت انسان و رسیدن او به سعادت کامل دنیا را دارد، بنابراین نمیتواند در برابر مباحث با اهمیتی همانند اقتصاد و معیشت او بیتفاوت باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تأکید کرد: نکته دیگر اینکه هم در سطح مکتب، هم نظام و هم علم میتوانیم قید اسلامی را به اقتصاد اضافه کنیم، اما در سطح مکتب بایدها و نبایدهایی داریم که اسلام برای یک اقتصاد در نظر میگیرد؛ مثلاً یکی از دستورات اسلام که در قرآن تأکید زیادی در مورد آن شده ممنوعیت رباست. این ممنوعیت باعث میشود چیزی به نام نظام بهره نداشته باشیم، در حالی که اگر از هر اقتصاددانی سؤال کنید به شما میگوید که پایه بیشتر مدلهای اقتصادی همین بهره است. لذا اگر بهره را از مدل اقتصادی حذف کنیم تفاوت بسیاری با مدل اقتصاد اسلامی خواهد داشت.
حجتالاسلام صفا بیان کرد: علاوه بر این مسائل دیگری همانند مالکیت در اقتصاد وجود دارد که در آن به مالکیت دولتی، خصوصی و عمومی اجازه داده میشود. نبایستگی قمار نیز مربوط به مکتب اقتصادی اسلام است و در اقتصادهای دیگر قابل مشاهده نیست. مجموع این گزارهها مکتب اقتصادی اسلام را تشکیل میدهد. بحث دیگر به قول شهید صدر، مذهب یا نظام اقتصادی اسلام است؛ بدین معنا که کلیه حرکات شما از مبانی اقتصادی به سمت اهداف اسلامی باشد؛ یعنی اجزای اقتصاد به صورت نظاموار در راستای آن راهبردها از مبادی به سمت اهداف حرکت کنند.
عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه ادامه داد: در این سطح هم نظام اقتصادی داریم؛ مثلاً اهدافی همانند رفاه اقتصادی، عدالت یا پیشرفت اقتصادی به کرات در آیات و روایات ذکر شده است. این مبانی، ما را به سمت وضعیت مطلوب یعنی اهداف اسلامی به صورت نظاموار حرکت میدهند. در همین جا به وظایف دولت اسلامی در قبال تحقق عدالت یا رفاه اقتصادی اشاره شده است.
وی یادآور شد: یک سطح پایینتر علم اقتصاد اسلامی است. منظور از علم اقتصاد اسلامی، گزارههایی هستند که از نظام اقتصادی اسلام گرفته شده که قابلیت تجربه یا قیاس علمی را دارند؛ مثلاً در نظام اقتصادی اسلام گفته شده باید سود مشارکت حاکم باشد لذا میگوییم با حاکمیت سود مشارکت در جامعه اسلامی، پیشرفت اقتصادی محقق میکند یا شاخصهای پیشرفت بهبود خواهد یافت. در واقع در علم اقتصاد اسلامی است که بررسی میشود سود مشارکت به چه میزان محقق شده است. بنابراین در سه سطح اقتصاد اسلامی داریم.
این کارشناس اقتصاد اسلامی در پایان اظهار کرد: در هر سه سطح نیاز به کار علمی و تلاش فراوانی داریم مثلاً سطح اول یعنی مکتب اقتصادی اسلامی نیازمند کار اجتهادی دقیق بر روی منابع اسلامی و به صورت سیستمی است که تمام اجزاء را در کنار هم ببیند تا در نهایت آن گزارهها به مبنایی برای نظام اقتصادی اسلام تبدیل شود و بر اساس اهدافی که اسلام برای یک جامعه سالم در نظر گرفته است راهبردهایی استخراج کنیم که ما را به وضعیت مطلوب برساند سپس این راهبردها را در خارج به صورت تجربی یا قیاسی مورد بررسی علمی و اجرا قرار دهیم. بنابراین در هر سه سطحی که اشاره شد میتوانیم اقتصاد اسلامی داشته باشیم.
انتهای پیام/