به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محسن اراکی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی موضوع «فقه نظام سیاسی» پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه میکنید؛
بحث امروز در نوع پنجم از نفی امتیازات مبتنی بر تفاوت طبقاتی در جامعه یعنی امتیازات تعلیمی و آموزشی است.
نفی امتیازات آموزشی مبتنی بر تفاوت اجتماعی
در بسیاری از جوامع مخصوصا جوامع قدیم، تعلیم و آموزش مخصوص طبقات خاصی بوده است. در خود ایران در گذشته تعلیم و آموزش مخصوص حاکمان و درباریان و موبدان زرتشتی بوده است و عامۀ مردم از تحصیل و آموزش محروم بودهاند. در بعضی از دورههای تاریخی در جوامع یونانی هم همینطور بوده است و تقریبا میتوان گفت در اغلب جوامع چنین تبعیضی وجود داشته است؛ اما اسلام این تبعیض را به طور کل لغو کرده و تعلیم را عمومی ساخته است و یکی از دست آوردهای عظیم انقلاب پیامبر(ص) همین عمومی ساختن تعلیم و ریشه کن سازی بی سوادی در کل جامعه بوده است.
ادلۀ قرآنی بر این مطلب ادلهای است که دلالت دارد انبیاء و نبی گرامی اسلام برای تعلیم عامۀ ناس مبعوث شدهاند. صرف نظر از آیات کریمۀ قرآن، روایات فراوانی از معصومین(ع) به ما رسیده که دال بر نفی هر گونه امتیاز تعلیمی و آموزشی در جامعۀ اسلامی است و اینکه نظام اسلامی، نظامی است که امتیاز طبقاتی را در عرصۀ آموزش نمیپذیرد و معتقد است آموزش باید عمومی باشد و این آموزش عمومی مخصوص امور دینی نیست بلکه مطلق علم باید در اختیار همگان باشد. روایات دالۀ بر الغای هر نوع امتیاز مبتنی بر طبقات در امور تعلیم و آموزش بر سه دسته است؛
دستۀ اول:
دستۀ اول، روایات داله بر وجوب طلب علم مطلقا بر همگان است. در اصول کافی روایات متعددی وجود دارد که از لحاظ سندی نیز صحیح و معتبر هستند که گاهی با عبارت «طلب العلم فریضة علی کل مسلم» و گاهی با عبارت «طلب العلم فریضة» مطلقا و نفرموده «علی کل مسلم» وارد شده است؛ البته «علی کل مسلم» نیز دال بر وجوب طلب العلم است مطلقا؛ یعنی اختصاص به مردان ندارد، گرچه فرموده «مسلم» اما مسلم از باب تغلیب آمده است.
دسته دوم:
روایاتی است که در خصوص وجوب تعلیم آمده است و بیان میدارد که بر عالمان واجب است به تعلیم مردم بپردازند که این روایات هم در باب بذل العلم کتاب شریف کافی آمده است. میفرماید خدای متعال دو عهد گرفته است؛ هم از جاهلان عهد گرفته است که در طلب علم بکوشند و هم از عالمان عهد گرفته که به جاهلان علم بیاموزند؛ لکن عهدی که از عالمان گرفته است، مقدم بر عهدی است که از جاهلان گرفته است و بعد تعلیل جالبی بیان میدارد «لان العلم کان قبل الجهل» که این مطلب مهمی است و مربوط به جهان بینی است که در اسلام وجود دارد؛ اما در جهانبینیهای مادی جهل قبل از علم است و بشر نمیدانسته و تلاش کرده است و کم کم آموخته است؛ اما در جهان بینی اسلامی همیشه بشر معلم داشته و هیچ وقت جاهل بدون معلم نداشتیم و علم همیشه قبل از جهل بوده است.
اگر حضرت آدم(ع) بوده که میفرماید «و علم آدم الاسماء» و ایشان معلم اول بشر بوده و در نگاه اسلام همیشه علم پیش از جهل بوده است و بنیاد هستی بر علم است. منشأ این سخن، جهانبینی است که شما اگر خدای کامل و عالم که معلم انسان است را آفریدگار ببینید، علم همیشه قبل از جهل میشود اما اگر خدا را از قاموس نگاه خود حذف کنید، خواه نا خواه باید گفت که جهل قبل از علم بوده است.
آدم(ع) که آفریده شد، از همان ابتدا معلم داشته و بشر هیچ گاه بدون علم رها نشده بوده و جهل بدون علم را نداشته لذا همیشه علم قبل از جهل بوده است. نکتهای از اینجا استفاده میکنیم این است که در نظام تعلیمی نباید نظام به شکلی باشد که آموزش را محدود کند و به برخی گفته شود شما حق ندارید یاد بگیرید! خیر؛ همه با هر سن و سالی و هر شرایطی حق دارد که یاد بگیرد حتی اگر کسی چند سال رفوزه شده است را حق ندارید از یادگیری منع کنید؛ بله ممکن است دولت بگوید دیگر آموزش رایگان را در اختیار تو قرار نمیدهم؛ اما حق منع از آموزش ندارد. این محدودیتهایی که راه طلب علم را میبندد با نظام تعلیمی اسلامی سازگار نیست.
دستۀ سوم:
روایاتی است که دلالت بر عدم جواز تبعیض در تعلیم دارد که اصل بحث ما همین است که بر اساس تفاوت اجتماعی یا طبقات اجتماعی، تعلیم از کسی منع نمیشود. در روایتی که از نظر ما صحیحه آمده است «و لا تصعر خدک للناس» در این روایت حضرت تفسیر به مصداق کرده و تفسیر تطبیقی آن آیه را بیان کرده است و معنای اولیه آیه این است که تکبر نکن و خودت را از دیگران برتر ندان، و حضرت این را تطبیق کرده است و فرموده است مردم در علم باید نزد تو یکسان باشند و مراد این است که هنگامی که قصد تعلیم داری، مردم در برابر تو یکسان باشند و اینطور نباشد که بگویی به فلان شریف زاده تعلیم میدهم اما به آن فقیر زاده چیزی یاد نمیدهم.
سوال یکی از شاگردان: آیا مدرسۀ غیر انتفاعی تبعیض در علم است؟
پاسخ استاد: کسی که میخواهد تعلیم کند میتواند در مقابل اجر و مزد به دیگران تعلیم دهد و اشکالی ندارد و در مدرسۀ غیر انتفاعی هم همینطور است که گفته میشود در قبال آموزش، پول دریافت میکنیم و هرکسی که بتواند اجر این تعلیم را بپردازد میتواند از آن تعلیم برخوردار شود و این طور نیست که گفته شود فقط طبقۀ خاصی از جامعه را پذیرش میکنیم؛ بلکه اگر یک فقیر هم از هر راهی بتواند پول تحصیل در آن مدرسه را بپردازد، او را نیز پذیرش میکنند و این تبعیض در تعلیم نیست.
حرف دیگری است که از مدلول التزامی این روایات استفاده میکنیم که دولت نباید به این کار دست بزند. این را گفتهایم که اگر فهمیدیم کاری مصلحت شرعی است، مثلا فهمیدیم که تعمیم علم یک مصلحت شرعی است، دولت مأمور است که این مصلحت شرعی را در اختیار همه قرار بدهد لذا خود دولت نباید مدارسی پولی را راه بیاندازد برای کسانی که پول دارند؛ لکن اگر خود مردم بخواهند پول در آورند و کسب و کاری راه بیاندازد و بگوید هرکسی پول بیشتری بدهد من به او امکانات آموزشی بیشتری میدهم، این مشکلی ندارد اما از این دسته از روایات استفاده میکنیم که جهتگیری نظام، تسویه در تعلیم است لذا حاکم باید ترتیبی انجام دهد که تسویه در تعلیم صورت گیرد.
مراد از تعلیمی که اجر از آن گرفته نمیشود ظاهرا تعلیم فقه و احکام است. اما اگر تعلیم شعر و نامه نویسی و... باشد، اخذ اجرت اشکالی ندارد. شاهد بحث ما این است که حضرت میفرماید در تعلیم غیر احکام شرعی میتوانی پول بگیری لکن به این شرط که به همۀ به یکسان تدریس کنی و تبعیض بین برخی قائل نشوی. این روایت نیز در عدم جواز تبعیض در تعلیم صریح است. از این مجموعۀ روایات و آیات، این قاعدۀ کلی فقه نظام استفاده میشود که در نظام اسلامی تعلیم باید عمومی باشد و تبعیض در آن جایز نیست.
انتهای پیام/