به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج «فقه پزشکی» به بررسی احکام پیوند اعضا پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
بحث ما راجع قطع عضو و پیوند آن بود. محضر عزیزان عرض کردیم دلیلی بر حرمت نفسی اولی پیدا نکردیم، لکن از باب حرمت ضرر عرض کردیم که قطع عضو حرام است. البته در صورتی که ضرر متنابه داشته باشد، در آخر بحث هم قاعده سلطنت را مطرح کردیم و گفتیم الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم مطرح شده که هر کسی بر نفس خود مسلط است و میتواند عضوی از بدن خود را برای پیوند در اختیار پزشک قرار بدهد و در ارتباط با این قاعده ادلهای را مطرح کردیم.
عمده دلیل این قاعده سیره عقلا است، سیره عقلا که فراتر از ارتکاز عقلا است. یک ارتکاز عقلایی داریم که هنوز به مرحله عمل نرسیده و یک ذهنیت عقلایی است یک باور عقلایی است که مربوط به عمل است که به آن ارتکاز عقلایی میگویند.
اما فراتر از ارتکاز عقلایی سیره عملیه عقلا است، عقلا برای تنظیم امور زندگی خود سیرههای دارند، روشهایی دارند، روشهای عملی و سیره مختلف عملی در همه عرصههای زندگی خود به عنوان مثال سیره عقلایی مبتنی بر حجیت خبر واحد است.
این سیرههای عقلائیه خیلی اهمیت دارد. اگر نسبت به این سیرههای عقلایی روش مند رفتار شود به این معنا که شرایط سیره عقلایی را در نظر بگیریم چون متاسفانه در حوزه علمیه برخی از افراد متوسط بلکه پایینتر از متوسط اینها سیرهها عقلایی را به صورت جنگلی شاید تعبیر تندی باشد اما مجبورم این تعبیر را ببرم سیرههای عقلایی به صورت جنگلی یعنی بدون لحاظ شرائط و شبیه به قیاس، شبیه به استحسنات ظنی این سیره عقلایی را مطرح میکنند و یک باورهایی را هم در ذهن طلاب مبتدی به وجود میآورد اما باید توجه داشته باشیم که سیره عقلاییه دارای ضوابط و شرائط است و باید این را لحاظ کنیم.
یک منبع تحقیق را به عزیزان بدهم شاید بهترین کسی که در بحث سیره عقلائیه مطالبی را بیان کرد مرحوم شهید صدر است که مطالعه بفرمایید و آقای مظفر در بحث سیره عقلائیه مطالبی را بیان کرد در جایی دیگر نیست، یعنی به این شکل مطرح نشده است. دسته بندی مناسبی دارد البته ایرادهایی بر ایشان است و لکن به هر حال بحث سیره عقلائیه را نسبتا توضیح داد و اخیرا هم کتاب الفائق بحث سیره عقلائیه را خوب مطرح کرده، به هر حال این سیره عقلائیه خیلی مهم است که دقت کنید.
من یک مثال برای سیره متشرعیه که شبیه به سیره عقلایی است به این جهت که گاهی ارتکاز است نه عمل و گاهی سیره عملی است به عنوان مثال در کلمات هست که در زمان معصوم علیهالسلام آب کر نبود یعنی چه، یعنی اینکه آن زمان چون آب کم بوده است آب فراوان در آن زمان موجود نبود است لذا آب کر در زمان ما فراوان است در آن زمان نادر بوده است.
حالا اگر بخواهیم سیره متشرعیه را برای عدم تنجس آب کر مطرح کنیم و بگوییم که سیره متشرعیه در زمان معصوم علیهالسلام نسبت به آب کر عقیده به نجس شدن را نداشتند، اگر بخواهیم عدم انفعال آب کر را از سیره متشرعیه بدست بیاوریم اشکال شده است که در آن زمان سیره متشرعیه نداشتیم، در آن زمان آب کر به این شکل وجود نداشته است حوضچه که در آن آب کر مورد استفاده قرار بگیرد نبوده است، پس در آن زمان سیره متشرعیه به صورت عمل در نیامده است پس نمیتوانیم بگوییم ما یک سیره متشرعیه در زمان معصوم علیهالسلام داشتیم و این یک مثال است.
حالا در این سیره متشرعیه این مثال را ما زدیم شما هم در سیره عقلائیه میتوانیم این را داشته باشیم، مثال میزنم الان بیمه شخص ثالث و بیمه عمر مرسوم است این بیمههایی که مستحدث است و سیره عقلائیه بر این بیمهها ادعا شده است که این بیمهها سیره عقلائیه بر آن حاکم است حالا من نمیخواهم بحث کنم این درست است یا نیست .
سوال: این سیره عقلائیه بر بیمهها در زمان معصوم که نبوده چون در آن زمان بیمه عمر بیمه شخص ثالث، بیمه آتش سوزی که موجود نبوده، اشکال این است که شما چگونه امضای شارع بر این بیمهها را اثبات میکنید، چون این سیره عقلائیه نیازمند امضای شارع است این بیمههای متفاوت در زمان معصوم علیهالسلام که نبوده است، بنابراین چگونه امضای این بیمهها را درآن زمان کشف میکنیم امکان کشف آن نیست چرا چون در آن زمان بیمه رایج نبوده است.
گاهی گفته میشود سیره عقلائیه نبوده است، قبول داریم اما ارتکاز عقلائیه بوده است، من یک مثال بزنم در مثال مناقشه نیست ارتکاز عقلایی در آن زمان بوده است یعنی در آن زمان در ذهن عقلا یک امنیت شغلی و امنیت جانی مطرح بوده است، منتها روشهایی آن زمان با این زمان متفاوت بود است، مثلا در آن زمان بیمه یک شخص آن بوده است که به خانه یک بزرگی پناهنده میشدند، میآمدند در یک خانهای دخیل میبستند کما اینکه پیامبر بعد از فتح مکه فرمود که هر کس که در خانهای ابوسفیان برود در امان است.
این یک روش امنیت سازی بوده است و ارتکاز این جهت در آن زمان بوده، دقت میکنید چه عرض میکنم در ذهن عقلای آن زمان بوده است یک روشهایی را داشتند، اما این روشهایی جدید مستحدث به عنوان بیمههای عمر و بیمههای متعددی که وجود دارد در آن زمان به صورت عملی محقق نبوده؛ بنابراین ارتکاز عقلایی برای این بیمهها در آن زمان بوده اما این بیمهها در آن زمان به صورت عملی مورد توجه عقلا نبوده است و بحث امضای اینها بسیار مهم است که به جای خود باید محول گردد.
عمده فرق بین سیره متشرعیه این است که سیره متشرعیه یعنی سیره اهل شرع همین که در زمان معصوم باشد کافی است، یعنی معاصرت که ثابت شد این سیره حجت است. اما سیره عقلائیه امضای شارع باید احراز شود به عبارت دیگر سیره متشرعیه خودش حکم شرعی است چون سیره اهل شرع است و در زمان معصوم است خود این نفس همین سیره متشرعیه خودش حکم شرعی را برای ما به ارمغان میآورد، چون متخذ از خود معصوم است و نیازی به امضای شارع نیست اما سیره عقلائیه نیاز به امضا شارع دارد.
انتهای پیام/