تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, سياست, مشروح خبرها
شماره : 21346
تاریخ : ۳ آذر, ۱۳۹۹ :: ۱۶:۴۲
شروط اصلی در تفویض/ در ولایت تفویض سه شرط علم، عدل و کفایت معتبر است آیت‌الله اراکی/ نظام سیاسی: شروط اصلی در تفویض/ در ولایت تفویض سه شرط علم، عدل و کفایت معتبر است آیت‌الله اراکی با اشاره به این‌که در ولایت تنفیذ غیر دو شرط توانایی و امانتداری در انجام مأموریت، شرط خاصی دیگری مطرح نیست، بیان داشت: در ولایت تفویض سه شرط علم و عدل و کفایت معتبر است. ادله عقلی بر این سه شرط وجود دارد و هم ادله نقلی.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله محسن اراکی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی موضوع «فقه نظام سیاسی» پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

بحث در ولایت تفویض و ولایت تنفیذ بود و شرایط و نمونه‌هایی از هر کدام را ذکر کردیم. در ولایت تنفیذ غیر از همان دو شرطی که در گذشته ذکر کردیم _توانایی و امانتداری در انجام مأموریت _ شرط خاصی دیگری مطرح نیست.

در ولایت تفویض گفتیم سه شرط علم و عدل و کفایت معتبر است اما چون در گذشته این سه شرط را مورد بحث قرار داده بودیم دیگر در ادلۀ این سه شرط معطل نشدیم اما هم ادلۀ عقلی بر این سه شرط وجود دارد و هم ادلۀ نقلی که در ولایت عامۀ آن‌ها را مورد بررسی قرار دادیم، لذا تکرار نمی‌کنیم.

شروط زائد بر سه شرط اصلی در ولایت تفویض

در منابع ما افزون بر این سه شرط عامه، شرایط دیگری نیز در ولایت تفیض ذکر شده است که لازم است به این شروط هم توجه کنیم و در ولایت تفویض رعایت شود؛ و حتی در ولایت عامه به طریق اولی رعایت آن‌ها لازم است.

این شروط(شروط زائد بر سه شرط اصلی) را به دسته تقسیم کرده‌ایم:

شروط ایجابی یا اثباتی: مقصود از شروط ایجابی، صفات و خصلت‌هایی است که باید در کسی که ولایت به او سپرده می‌شود وجود داشته باشد.

شروط سلبی: مقصود از شرایط سلبی، صفاتی است که نباید در کسی که به او ولایت واگذار می‌شود وجود داشته باشد؛ یعنی شرایطی که نفی برخی صفات در شخصی که ولایت به او واگذار می‌شود معتبر است.

شرایط ایجابی: در نصی از حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه به سه شرط از این شرایط اثباتی اشاره شده که عبارت‌اند از:

1 - تجربه

کسی که ولایت تفویض و اختیار تصمیم گیری برای مردم به او داده می‌شود، باید کسی باشد که قبلا تجربه شده باشد و همچنین خودش هم صاحب تجربه باشد؛ بنابراین این تجربه به دو نحو است و شرط تجربه خود دو قسم دارد؛ یک تجربه این است که خود آن کسی که ولایت به او واگذار می‌شود، در مأموریت‌های دیگر و کارهایی که به او واگذار شده و یا انجام داده، تجربه شده و آزموده شده باشد و قسم دیگر تجربه این است که خودش هم تجربه داشته باشند یعنی کارهایی از این سبکی که می‌خواهند انجام بدهند را در سطوح پایین‌تر انجام داده باشند. البته باید توجه داشت که تجربۀ عملی این نیست که خود آن کار را قبلا تجربه کرده باشد؛ بلکه در نظایر و مشابه آن در سطوح پایین‌تر تجربه داشته باشد کافی است.

2 - حیاء

این نکتۀ عجیبی است که در متون روایی ما آمده که کسی که ولایت تفویض به او واگذار می‌شود، باید انسان با حیایی باشد. حیاء خصلت بسیار مهمی‌است. مراد از حیاء این است که ارتکاب رفتار ناهنجار از او سرنزند؛ که گاهی ناهنجار، ناهنجار شرعی است و گاهی ناهنجار عرفی است(که معمولا شارع ناهنجارهای عرفی را قبول می‌کند مگر آن مواردی که شارع آن‌ها را لغو می‌کند و تبدیل به هنجار شرعی قرار می‌دهد اما اگر شارع هنجار عرفی را لغو نکرد، معنایش امضای آن هنجار عرفی است).

بنابراین کسی که ولایت به او واگذار می‌شود نباید کسی باشد که به ناهنجاری‌ها گستاخ باشد و روحیه شکستن اخلاقیات متعارف را داشته باشد. حیاء مانند گلبول‌هایی است که در بدن انسان با میکروب‌ها مبارزه می‌کنند ؛ در برخی روایت سه چیز سفارش شده: عقل و ایمان و حیاء؛ که در عرض ایمان و عقل مطرح است. در فرهنگ غرب اولین کاری که می‌کنند حیاء فطری را در نوجوانان می‌شکنند؛ این آموزش‌های جنسی که در مثل سند 2030 آمده است و یا در رفتارها و برنامه‌های آموزشی غرب و جود دارد، دقیقا برای شکستن همین سد و نیروی الهی است که در انسان به ودیعت گذاشته شده؛ که این کار، کار بسیار خطرناکی است زیرا اگر حیا ء شکسته شود، دیگر انسان هیچ مرزی را رعایت نمی‌کند.

یکی از دلایلی که برخی جرأت دارند دست به مال مردم ببرند، و این جرأت می‌خواهد که کسی به بیت‌المال دست برد بزند، ریشه‌اش از همین بی حیایی است. به هرحال حیاء که نیروی نگه دارنده و پاسدارندۀ شخصیت آدمی است، جزو شرایط واگذاری ولایت است.

3 - ریشۀ خانوادگی صالح

کسی که مناصب و ولایات به او واگذار می‌شود،(که حتی بنده معتقدم این باید جزو شروط نمایندگان مجلس نیز وجود داشته باشد) باید خانوادۀ او بررسی شود که در چه خانوادۀ رشد کرده؛ پدر و مادرش در چه وضعی زندگی می‌کردند؟ مسألۀ ریشۀ خانوادگی خیلی مهم است؛ غالب کسانی که دست به مخالفت‌ها و جنایات می‌زنند، افرادی هستند که ر یشۀ خانوادگی ندارند.

روایتی از امام صادق(ع) مربوط به همین مطلب است که حضرت به کارپرداز خود فرمودند که پولی برای ما از کسی قرض بگیر، و او هم چنین کرد و پولی را از کسی قرض گرفت، منتهی از کسی پول قرض گرفت که به تعبیر ما تازه به دوران رسیده بود یعنی آدم بی‌ریشه‌ای بود و تازه پول گیرش آمده بود؛ او هر دم می‌آمد و تقاضای پول خود را می‌کرد، حضرت به او می‌فرمود صبر کن چند روز دیگر به تو می‌دهم.

حضرت به کارپرداز خود فرمود که چقدر به تو گفتم که از این گونه آدم‌ها پول قرض نگیر؟ تعبیر شان این است «من لم یکن ثم کان» کسی که چیزی نبوده و نداشته و تازه پول به او رسیده است، کسی که از هیچ مایۀ اجتماعی برخوردار نبوده و در دامن پدر و مادر صالحی رشد نکرده، اگرچه در ظاهر تظاهر به دین داری و پایبندی به موازین کند اما در نقطۀ حساس از این پایبندی سر می‌زند.

البته همیشه این طور نیست که اگر پدری بد بود، فرزند او نیز بد باشد؛ لکن معمول و غالب چنین است و این یک اماره عرفی است که باید به آن امارۀ عرفی عمل شود. ما در کتاب آزادی و علیت گفته‌ایم که جبر وراثتی را قبول نداریم اما وراثت عامل زمینه ساز است، مثل معلم خوب داشتن؛ که اینطور نیست که معلم خوب حتما شاگرد خوب بپروراند و ممکن است از پای معلم خوب، شاگرد بد هم بیرون آید اما غالب این است که معلم خوب، شاگرد خوب می‌پروراند.

این سه شرط در این بخش از عهدنامۀ مالک اشتر که مربوط به کارگزاران دولت اسلامی است آمده است که حضرت چنین فرموده است: سپس در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا این کار مجموعه‌ای از ستمگری و خیانت است. تا اینجا قسم اول تجربه _ یعنی آزمودن آن‌ها  _بود و بعد در خصوص قسم دوم تجربه و شروط دیگر می‌فرماید: کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا، از خاندان‌های پاکیزه و با تقوی انتخاب کن.

رابطه‌ای که بین «الحیاء» و «اهل البیوتات الصالحه» وجود دارد این است که حیاء، تربیت کردنی است؛ یعنی تحصیل آن با تعلیم صورت نمی‌گیرد و با تعلیم کسی با حیا ء نمی‌شود بلکه با تربیت است که انسان با حیاء می‌شود و معمولا حیاء در خانواده‌ها به وجود می‌آید و این را به تجربه دیده‌ایم که اگر محیط خانواده، محیط با حیایی باشد، فزرند در محیط آن خانواده با حیاء بار می‌آید.

بعد حضرت می‌فرماید: زیرا اخلاق آنان گرامی‌تر، و آبرویشان محفوظ‌تر، و طمع و روزیشان کمتر، و آینده نگری آنان بیشتر است. سابقا در سند این نامه بحث کرده‌ایم و گفتیم که سند آن صحیح است و فقط هم در نهج البلاغه روایت نشده بلکه در منابع متعدد دیگر نیز آمده است.

4 - حلم

مرحوم کلینی در کافی روایت می‌کند: رسول خدا(ص) فرمود: امامت شایسته نیست، جز برای مردی که دارای سه خصلت باشد: 1.تقوی و ورعی که او را از نافرمانی خدا باز دارد، 2.خویشتن داری که خشمش را آن کنترل کند. 3. نیکو حکومت کردن بر افراد زیر فرمانش، تا آنجا که نسبت به ایشان مانند پدری مهربان باشد.

این روایت از نظر ما صحیح است چون صالح بن سندی... وبه وسیلۀ توثیقات عامه وثاقتشان ثابت شده است. در روایت «امامت» وجود دارد و شروط را شرط امامت می‌داند و ما معتقدیم با تنقیح مناط ، شامل امامت‌های خرد و ولایت‌های خرد نیز می‌شود.

شاهد ما در «حلم یملک به غصبه» که شرط چهارم است که حلم، به معنای خودنگه داری در برابر خشم است.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.