تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, جامعه و فرهنگ, مشروح خبرها
شماره : 21371
تاریخ : ۵ آذر, ۱۳۹۹ :: ۱۵:۳۶
آیا رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) نشانگر جواز محبت به غیر مسلمان است؟ آیت‌الله اعرافی/ فقه روابط اجتماعی73: آیا رحمت للعالمین بودن پیامبر(ص) نشانگر جواز محبت به غیر مسلمان است؟ از آیاتی که نسبت به جواز محبت به غیر مسلم به آن استناد می‌شود آیه «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» است. استدلال به آیه متوقف شده بر این‌که اولاً، عالمین اطلاق دارد، ثانیاً، رحمت وصف پیامبر است و ثالثاً، درون رحمت مهر هم است.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» به بررسی موضوع محبت و مودت پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

برگشتیم به ادله‌ای که با اطلاقشان شامل غیرمسلم هم می‌شد و افاده رجحان محبت به نحو عام می‌کرد. علاوه بر ادله سابق به آیه شریفه سوره توبه رسیدیم: لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ‏.

دو مقدمه محل بحث قرار گرفت که مقدمات استدلال بودند یکی این‌که خطاب به همه انسان‌هاست و شامل غیرمسلم هم می‌شود. با شواهد متعدد گفته شد این مقدمه درست است. مزید بر آن‌ها این است که کلاً در همه گفتگوها و مخاطب‌های قرآن اصل بر عموم و شمول است. قرائن دیگر هم بود که مقدمه اول را قابل‌قبول می‌کرد.

مقدمه دوم این‌که عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم به دلالت اقتضا دلالت بر نوعی علاقه و محبت می‌کند. این هم با چند قرینه قابل‌اثبات و قبول بود.

اشکال به مقدمه سوم:

مقدمه سوم: این آیه گرچه اختصاص به نبی دارد اما می‌شود الغاء خصوصیت کرد. مبنای این چیزی است که بارها گفته‌ایم یا الغاء خصوصیت است یا بالاتر که آیه ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً﴾  دلالت دارد بر این‌که هرچه پیامبر دارد برای دیگران هم الگوست و دیگران هم در آن حکم با پیامبر مشارکت دارند. این مقدمه سوم را هم قبول داریم به چند تقریر بارها بحث شده و درست است.

اشکال چهارم:

علاوه بر این سه مقدمه مبحث چهارمی هم اینجا وجود دارد که باید موردبحث قرار گیرد و آن دلالت این بر حکم است. مدلول مطابقی آیه این است که پیامبر این ویژگی را دارد و ما می‌خواهیم بگوییم گران بودن ضلالت و گمراهی دیگران و حرص بر هدایت آن‌ها امر مستحسنی است و حکم از آن استفاده کنیم. این بر اساس نکته‌ای است که بارها گفته‌شده که ذکر اوصاف برای مؤمنین یا برای گروه‌های خاصی که جزء ممتازین هستند ظهور در رجحان آن‌ها دارد. عبادی الذین کذا المتقین کذا و کذا اوصافی که برای عباد و مؤمنین ذکر می‌شود از باب توثیق محض نیست بلکه در مقام مدح است یعنی این کار و این وصف مستحسن است. این قرینه عامه است.

هرگاه اوصافی نفسی به کسانی نسبت داده شود و متکلم در مقام مدح آن‌ها باشد این مقام مدح از ناحیه متکلم اقتضا دارد که این اوصاف و افعال مورد پسند او و رجحان از منظر او هستند. وقتی شارع هم مدح می‌کند در مقام شارعیتش می‌گوید این‌ها حکم رجحانی دارند. این هم از مقدمات عامه مشهور است و بر اساس این می‌شود از آیه استفاده کرد که سنگین بودن گمراهی دیگران برای یک شخص مثل پیامبر امر راجح و ممدوحی است و نمی‌خواهد صرف خصوصیتی بگوید بلکه می‌خواهد خصوصیت شایسته‌ای بگوید و شایستگی هم صرفاً شایستگی عقلی نیست بلکه شارع می‌گوید زیرا آن را می‌پسندد و ازاین‌جهت بعید نیست بگوییم مفید حکم است.

البته حکمی که اینجا استفاده می‌شود در حد رجحان است و وجوب معلوم نیست از آن استفاده شود. این هم مطلب چهارم در آیه و بر اساس این‌ها بعید نیست بگوییم آیه دلالت بر رجحان نوعی از محبت می‌کند.

اشکال پنجم:

غیر این‌ها مناقشه اساسی که در دلالت آیه می‌شود آورد این است که این آیه از مبحث ما خارج است و محل نزاع چیزی غیر این است. با این بیان که این علاقه‌ای که انبیا و اولیای الهی و هدایتگران به عموم بشر دارند چیزی خارج از بحث‌های ماست. آنکه محل بحث ماست این است که با قطع‌نظر از این مباحث این است که طرف را دوست بدارد و این غیر دوستی است که ناشی از بحث کلان بشری و هدایتی است. بله خلق عیال خدا هستند و شخص هم می‌خواهد همه را در مسیر خدا قرار بدهد و او مردم را برای هدایت دوست دارد. دوستی برای هدایت مقوله عامی است که مبنای ارسال رسل و انزال کتب است.

این غیر دوستی اجتماعی یا خواست قلبی است که مبنای صداقت‌ها و ارتباطات اجتماعی می‌شود. این شبهه کلی است که در دلالت آیه وجود دارد. همه آن مقدمات را می‌پذیریم آیه هم می‌گوید این ویژگی پیامبر است که رحمه للعالمین است هر انسان هادی و راهنمایی این ویژگی را دارد اما این علاقه عامه‌ای است که به هدایت بپردازد و این غیر هدایت قلبی است که در ارتباطات اجتماعی است. این‌یک بیان.

بیان دیگر این است که این محبت قبل هدایت است که پایه‌ای برای اقدام به هدایت دیگران می‌شود ولی اگر کسی این اقدام را کرد و طرف هدایت نشد آیا بازهم علاقه و محبت آن را هم می‌گیرد؟ ممکن است بگوییم این علاقه و محبت پایه‌ای است که فرد را به‌طرف اقدام بر هدایت می‌برد و او را به هدایت دیگران وا‌می‌دارد؛ اما بعدازاین‌که اتمام‌حجت شد و آن‌ها بر گمراهی خودشان پافشاری کردند اینجا بازهم علاقه و محبت هست؟ ممکن است بگوییم نه.

این دو بیان است. بیان اول شاید اولی باشد. بیان دوم این است که علاقه و محبت مال قبل هدایت است نه بعدش و این بیان قابل جواب است زیرا ما عنتم که می‌گوید گمراهی مستمر را هم می‌گیرد. لذا بیان اول شاید اولی و ادق باشد که این علاقه و محبتی که ما از این آیه استفاده می‌کنیم علاقه و محبت عامه‌ای است که می‌خواهد همه آن‌طور بشوند. ولی بحث ما در علاقه و محبتی است که در روابط اجتماعی متصور است و مبنای پیوندهای اجتماعی می‌شود و با آن متفاوت است.

کل آیه دستمایه‌ای است برای اقدام به راهنمایی نه محبت مطلقه که برای روابط اجتماعی که ناظر به این موضوع نیست. پس اگر هم ربط به بحث ما داشته باشد اخص از مدعاست و نوع خاصی از محبت است که مبنای هدایت است اما جایی که محبت امر پیوند قلبی اجتماعی عاطفی بدون توجه به بحث هدایت و این‌ها باشد خارج بحث آیه است.

آیه ششم:

«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» این آیه هم ممکن است محل استشهاد برای اطلاقی که عرض شد قرار بگیرد. این‌که پیامبر رحمت برای همه جهانیان است شاهد عالم غیب و شهود و مسلم و کافر و صالح و طالح و گروه‌های مختلف بشری. استدلال به این آیه هم برای آن اطلاق با این مقدماتی است که اشاره می‌کنیم:

مقدمه اول:

یکی این‌که اینجا می‌گوید للعالمین و عالمین همه را می‌گیرد و ازجمله بشر را و بشر هم قیدی ندارد و شمول دارد. اینجا للعالمین یا عموم دارد یا اطلاق نسبت به همه انسان‌ها. این‌که یا عموم یا اطلاق است ازاین‌جهت است که ممکن است کسی بگوید عموم دارد چون جمع محلی به الف و لام است و اطلاق دارد اما اگر دقت کنیم این اطلاق است نه عموم زیرا عموم اینجا که جمع محلی به ال باشد شمول و عموم را نسبت به عوالم درست می‌کند.

عالم مجموعه‌ای است مثلاً انسان‌ها خودشان یک عالم‌اند عالم یک مجموعه است و این‌طور نیست که بگوییم عالم کفار غیر عالم مؤمنین باشد و جمع محلی به ال همه را می‌گیرد. بلکه عالم حداکثر کل بشریت را یک عالم می‌گیرد اما شمولش نسبت به‌کل یک عالم است اما این‌که نسبت به درون این عالم که اجزائی دارد و مؤمن و کافر و صالح داخل این‌ها هستند علی نحو الاطلاق است نه عموم. پس نباید تصور کرد جمع محلی به ال است و نسب به کافر هم شمول دارد. شمولش علی نحو الاطلاق است؛ زیرا عموم در جمع محلی به ال تابع مفاد مفهوم است عالم یعنی این مجموعه حال همه مجموعه یا بعضی می‌گوییم اطلاق دارد و همه را می‌گیرد.

مقدمه دوم:

رحمت به معنای رقه فی القلب است که مبنای احسان و توجه به دیگران می‌شود. مهربانی وصفی درونی است که عبارت است از رقت در قلب و نازکی دل که موجب احسان به دیگری می‌شود. این‌چنین تعریفی در لغت برای رحمت آمده است.

1 - مقایسی دارد اصل واحد یدل علی الرقه و العطف و الرأفه. در کتابی دیگر الرقه و التعفف

2 - بله این چیزی است که در لغت برای رحمت ذکر شده و رقت به‌عنوان آفت است؛ اما چه ربطی با دوستی دارد؟ یکی این‌که رقت در قلب موجب توجه به آن می‌شود و مستلزم مهر و علاقه به اوست. بیان دیگر این‌که رقت در قلب و رأفت در خود مفهوم است نه این‌که جزء ملازمات مفهوم است. پس یا در خود مفهوم رحمت مهر و علاقه و محبت است به نحو تضمنی و یا این‌که به نحو التزامی شامل آن می‌شود.

درهرصورت رحمت شامل محبت و مودت می‌شود. آن‌وقت مقداری هم دلالت رحمت از حریص علیکم عزیز علیه ما عنتم بالاتر است زیرا احتمال دارد محبت درون خود مفهوم رحمت باشد و یا اگر التزامی است به دلالت التزامی قوی‌تری شامل محبت می‌شود. لذا رحمت نوعی محبت و مهر را می‌رساند که عمومی است؛ و این بخش اول آیه بالاست که رحمت عامه‌ای است که پیامبر دارد و در مقابل رئوف رحیم که رحمت خاص به مؤمنین است. برای مؤمنین رحمت و رأفت خاصه است و رأفت و رحمتی است برای عموم بشر.

بنابراین استدلال به آیه متوقف شد بر این‌که عالمین اطلاق دارد دوم این‌که رحمت وصف پیامبر است و سوم این‌که درون رحمت مهر هم هست. پس استدلال سه مقدمه دارد.

مناقشه به استدلال

یکی این‌که ممکن است رحمت وصف پیامبر نباشد بلکه وصف خدا باشد. رحمت الهی باشد نه نبوی. لااقل احتمالش هست. متفاهم اولیه آیه را هم این احتمال عوض می‌کند.

مناقشه دوم مناقشه مشترک با آیه قبلی است که رحمت در مقام هدایت است و غیر از رحمت بدون ارتباط با بحث هدایت است. ما بازهم در اطلاقات ممکن است بعضی ادله دیگر را ذکر کنیم و بعد ادامه بحث مقیدات را انجام می‌دهیم.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.