به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، پروفسور درخشان در پنجمین برنامه قرار سالانه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام در مهرماه سال ۱۳۹۸، مطالب مهمی را اظهار داشتند که بازخوانی آن بعد از ارائه نظریات ایشان در خصوص نقد چارچوبها بسیار ضروری به نظر میرسد. ایشان در این جلسه اظهار داشتند که در گام دوم انقلاب نیازمند یک جهش علمی هستیم. جهش علمی چند شرط میخواهد که من چند مورد آن را احصا کردهام.
نکته اول این است که برای الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت باید الگوی لیبرالیستی را به دقت بشناسیم و شناسایی کنیم. معادلات قدرت، محور هر الگویی است و هر الگویی بدهید زیربنای آن معادلات قدرت است.
معادلات قدرت در الگوی لیبرالیستی به صورتهای مختلف تکاثر در قالب الگوهایی چون تکاثر قدرت اقتصادی، تکاثر قدرت سیاسی، تکاثر قدرت نظامی، فرهنگی و اجتماعی ظاهر میشود. از این رو لیبرالیسم یک بستری است برای این تکاثر. لیبرالیسم یعنی آزادی و رقابت که این معنا بسیار زیبا و پسندیده است اما فراموش نکنیم که این آزادی و رقابت برای تکاثر قدرت است که با معاملات قدرت در الگوی اسلامی مطابقت نمیکند.
در الگوی لیبرالیسم ما آزادی و رقابت برای تکاثر داریم و در الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به جای آزادی و رقابت ما بندگی و تعاون داریم و به جای تکاثر ثروت، اعتلای کرامت انسانی و حیات طیّبه را داریم. بنابراین باید این تفاوتها به دقت شناخته شده شود و در غیر این صورت یک الگوی لیبرالیستی برای ما طراحی خواهد شد و از این رو نباید نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور اسلامی ما همانند کشورهای لیبرالیستی باشد.
بانک در نظام لیبرالیسم نهادی است برای تکاثر ثروت ثروتمندان
در این خصوص تاکنون در طراحی الگو به این نکات دقت نشده است. بهعنوان مثال بانکها در الگوی پیشرفت لیبرالیستی یک نهادی است برای تکاثر ثروت ثروتمندان به واسطه تشکیل و تجهیز پسانداز طبقات متوسط و فقیر. اینها تشکیل میشود و تسهیلات کلانی به صاحبان قدرت اقتصادی پرداخت میشود تا بر قدرت خود بیافزایند و در مسیر تکاثر این وضعیت شتاب بگیرد.
در این ساختار صاحبان قدرت اقتصادی به تدریج قدرت سیاسی را تحت تاثیر قرار میدهند و در نهایت به کنترل خودشان درمیآورند. فرهنگها و ارزشها متناسب با اقتضای تکاثر قدرت اقتصادی طراحی میکنند. متناسب با اقتضای قدرت اقتصادی فرهنگ را تغییر میدهند، روابط اجتماعی را دگرگون میکنند، بنیان خانواده را تغییر میدهند و همه اینها برای تکاثر قدرت اقتصادی است.
در کشورهای سرمایهداری غربی این پدیده را به وضوح میبینید و آمریکا که مظهر نظام سرمایهداری است نمونه کاملی از الگوی پیشرفت لیبرالیستی است و بهخوبی نشان میدهد که چگونه تکاثر قدرت اقتصادی بر فرهنگ و ارزشها سایه افکنده است و آنها را تغییر میدهد.
با نهادهای لیبرالیستی نمیتوانیم به الگوی واقعی ایرانی-اسلامی پیشرفت برسیم
ما از نهادهای الگوی پیشرفت لیبرالیستی نمیتوانیم به الگوی واقعی اسلامی ایرانی پیشرفت برسیم. همین استدلال برای بورس و بانک، بنگاههای سرمایهداری، نهادهای آموزش عالی، الگوی انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس و شورایهای شهر وجود دارد زیرا همه اینها بر اساس نظام لیبرالیستی است. بعد از انقلاب به ساختار انتخابات توجهی نداشتیم و اگر اهداف جمهوری اسلامی به مرحله تحقق نمیرسد به خاطر این است که اساسا آمادگی برای انجام آن وجود ندارد. زیرا آنها با روشهایی به قدرت رسیدهاند که با الگوهای اسلامی مطابقت ندارد.
برای ساخت الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت باید طرحی نو دراندازیم و برای جهش علمی کار دیگری انجام دهیم. نخستین اقدام در این زمینه این است که خودمان را از تفکرات لیبرالیستی آزاد کنیم. در غیر این صورت امکانپذیر نیست. خیلی از صاحبنظران ما در حوزههای مختلف مجهز به تعالیم و آموزههای لیبرالیستی هستند. بر این اساس چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که ایران قادر باشد الگوی راستین پیشرفت اسلامی-ایرانی و الگویی که در تعارض با الگوهای لیبرالیستی باشد را طراحی کند. به قول معروف ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستی بخش. تحقق این امر مستلزم مجاهدتهای زیاد است.
جهش علمی در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت مستلزم جهش در رویکرد علمی صاحبنظران است
نکته دوم این است که جهش علمی در الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت مستلزم جهش در رویکرد علمی کارشناسان و صاحبنظران است. یکی از لوازم این کار تغییر در محتوای درسی دانشگاههاست. موانع زیادی در این راه وجود دارد و به سادگی قابل تحقق نیست. جهش در رویکرد علمی الگو چگونه و در صورتی اتفاق میافتد که بتوانیم جسورانه سوالات علمی مطرح کنیم. اما معمولا سوالی مطرح نمیشود و بیشتر توجیهات زیبایی میشود.
سؤال، مهمترین کار یک عالم است. اوج دانش انسان وقتی است که بتواند سؤالی را مطرح کند. خانم جان رابیسنون پروفسور دانشگاه کمبریج یک جمله معروفی دارد که میگوید وظیفه اقتصاددان این است که سوال درستی مطرح کند و بعد میگوید هر احمقی میتواند جواب آن را بدهد. منظور او از این احمقها سیاستمداران هستند که برای هر سوالی جواب دارند.
برای جهش علمی نیازمند طرح سوالات انقلابی و جسورانه هستیم. درحالیکه هنوز من در الگوی پیشرفت و عدالت ندیدم که سؤالاتی اینچنین را مطرح کند. الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را براساس قانون اساسی بنویسید تا ببینیم چه الگویی خواهد شد. تاکنون این کار را نکردیم و اصلا با قانون اساسی کار نداشتهایم.
قانون اساسی بعد از جنگ به فراموشی سپرده شد
در این رابطه هیچ کسی تاکنون نپرسیده است که این الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت بر مبنای قانون اساسی نوشته شده است یا خیر؟! چرا قانون اساسی که مبتنی بر تفکر انقلابی و در تقابل جدی با نظام لیبرالیسم نوشته شده است بعد از پایان جنگ تحمیلی آرام به دست فراموشی سپرده شد؟ چرا بعد از پایان جنگ تحمیلی نمایندگان صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی با سلام و صلوات به ایران دعوت شدند و به جای قانون اساسی نسخه نمایندگان صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را مبنا قرار دادیم؟ بنده از نزدیک در جریان این مسائل بودم.
چرا از آن به بعد نظام جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف ازجمله اقتصادی و اجتماعی به سمت لیبرالیسم میل کرد. رهنمودهای مقام معظم رهبری بهویژه در منظومه شعارهای سالیانه به گوش دولت مردان رسید اما چرا بر دل آنها نقش نبست؟ از سوی دیگر چرا آن دسته از اقتصاددانان و صاحبنظران علوم سیاسی و اجتماعی که مدافع نظام لیبرالیستی غرب بودند، در سطوح ارشد نظام جایگاه پیدا کردند؟
دست گل زیبا اما متعفنی که آراسته شد
کار تا آنجا پیش رفت که دست گل زیبا اما متعفن برجام آراسته شد که چیزی جز خسارت محض نبود. باید سوال کنیم که در کدام الگوی پیشرفت برجام و برجامها و برجامی و برجامیها نتیجه میشود؟ و در کدام الگوی پیشرفت سپاه و سپاهیان و افتخارآفرینیهایشان ظهور میکند. این سوالات را مطرح نکردیم و اکنون میخواهیم وارد مرحله دوم الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت شویم.
روح حاکم بر الگوی پیشرفت سپاه را باید پیدا کرد و آن را روح حاکم بر الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت قرار داد. آفتاب آمد دلیل آفتاب. آن روح حاکم بر سپاه توانسته باعث افتخار شود و الا آن چیزی که امروز هستیم، نبودیم و به همین دلیل باید این الگو را تسری داد؛ در غیر این صورت در دام لیبرالیسم اسیر میمانیم. بنابراین از این دید فرصتی است گام دوم را که رهبر انقلاب برای ۵۰ سال آینده در نظر گرفته است، ترسیم کنیم.
انتهای پیام/