به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محسن اراکی، عضو شورای عالی حوزه علمیه در درس خارج فقه نظام سیاسی به بررسی موضوع عدل اقتصادی پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه میکنید؛
مطلب چهارم در رابطۀ عدل با تفاوتهای اجتماعی بود و گفتیم تفاوتهای اجتماعی نمیتواند منشأ امتیاز خاصی در نظام اسلامی بشود.
بحث ما در این بود که آیا تفاوتهای اجتماعی میتواند منشأ امتیازهای سیاسی باشد؛ گفتیم امتیازهایی که میتواند از تفاوتهای اجتماعی و از اختلاف طبقات اجتماعی نشأت بگیرد؛ یا امتیاز سیاسی است یا امتیازهای اقتصادی، یا امتیاز قضایی است یا امتیاز علمی است که این چهار نوع امتیاز را تعریف کرده و به ابتدا به امتیاز سیاسی پرداختیم و گفتیم تفاوتهای اجتماعی نمیتواند منشأ امتیاز سیاسی باشد.
گفتیم هم در قرآن کریم و هم در روایات ما این مطلب نهی شده؛ در قرآن آیۀ «وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ رَبُّه بِکلماتٍ» را خواندیم و گفتیم عبارت «لا ینال عهدی الظالمین» اشاره به همین مطلب دارد.
همانطور که وابستگی به خانواده منشأ امتیاز مثبت نیست، منشأ امتیاز منفی نیست؛ یعنی نباید گفت به دلیل اینکه عضو این خانواده است، نباید پست سیاسی بگیرد؛ یعنی نه «باید» وجود دارد و نه «نباید»؛ و اگر کسی عضو خانواده خاصی باشد، اما شایستگی بیشتری از دیگران داشته باشد، در اینجا مانعی ندارد که مقام سیاسی به او داد.
گفتیم اینکه یک رهبر بتواند قبل از دیگران خانوادۀ خودش را بسازد، و از خانوادۀ خودش بتواند انسانهای برجسته تربیت کند، این یک امتیازی است برای رهبر و یکی از علائم شایستگی رهبر همین است که بتواند نزدیکترین افراد خودش را به برجستهترین مقامات کمالی برساند.
بنابراین انتساب فامیلی نه منشأ امتیاز مثبت میشود و نه منشأ امتیاز منفی. گفتیم حضرت ابراهیم درخواست امامت در ذریۀ خود کردند و فرمودند «و من ذریتی» جواب آمد «لا ینال عهدی الظالمین» که اینطور نیست که ما تنها به عنوان اینکه کسی از ذریۀ توست او را به منصب امامت برسانیم و ظالمین از ذریۀ تو از منصب امامت سهمی ندارند.
بنابراین عبارت «لا ینال عهدی الظالمین» این را نفی میکند که صرف وابستگی نسلی و نسبی به ابراهیم منشأ امتیاز نمیشود.
عبارت «نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ» معنایش این است که ما جایگاههای بلند به کسانی که بخواهیم عطا میکنیم؛ این خواستن که میفرماید «من تشاء» خواستن براساس شایستگی است نه خواستن بی اساس: خدای متعال خواستش از روی هوا و هوس نیست، بلکه خواستن او از روی عدل و معیارهای الهی و براساس کمال و درجات رفیعه انسانهاست.
بنابراین معیار ارتباط خانوادگی و قبیلهای نیست؛ بلکه معیار دستیابی این اعضای این خاندان به این درجات رفیعۀ کمالی است و این در نتیجۀ کمال آن رییس خانواده است که آن قدر شخصیت قوی و با نفوذ و اثرگذار و مربی بوده که توانسته تربیت خودش را نسل به نسل تداوم دهد.
شاهد اینجاست که ابراهیم این اسلام را منتقل کرد به پسرش و بعد یعقوب و یعقوب هم این را دوباره به نسل خودش منتقل کرد. این نشان دهندۀ قدرت رهبری و قدرت تربیت گری این شخصیتهاست نه صرفا اینکه منتسب به این خانواده هستند؛ بلکه به دلیل اینکه این شخصیتهای بزرگ این خاندان توانستند این کمال الهی و توحید را به نسل بعد منتقل کنند.
بنابراین اینها چون از لحاظ توحید ثابت قدم بودند و از لحاظ کمال به درجۀ توحید کمال رسیدند، لذا به اینها کتاب و حکم و علم را سپردیم؛ هم رهبری سیاسی به آنها دادیم، هم نبوت را. به هر حال این آیات هم شاهد بر این مطلب است که معیار در امتیازهای سیاسی کمال و شایستگی و توانایی است؛ نه انتساب فامیلی.
از مجموع این آیات و روایات این مطلب به طور مسلم به دست میآید که تفاوتها و انتسابات اجتماعی و جایگاه اجتماعی خاص، منشأ امتیاز سیاسی نمیشود. و اکرام کردن به لحاظ انتساب به حضرت علی(ع) و فاطمه(س) خوب و درست است اما امتیاز سیاسی بر اساس این داده نمیشود.
انتهای پیام/