به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد ارسطا، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) در نشست علمی «حقوق عمومی و کتاب عیون اخبار الرضا(ع)»، گفت: علم حقوق به زیرشاخههایی تقسیم میشود که یکی از آنها حقوق عمومی است؛ تعریف این علم هم همان روابط میان اشخاص است که باعث پیدایش حق و تکلیف است.
وی افزود: فصلی که باعث تمایز حقوق عمومی از شاخههای دیگر حقوق است، اِعمالکننده حاکمیت است که به معنای قدرت برتر فرماندهی عالی است که در هر کشوری در دست بالاترین مرجع اقتدار قرار دارد. مثلاً در ایران حاکمیت توسط نظام جمهوری اسلامی به رهبری مقام معظم رهبری اعمال میشود و حقوق عمومی در این دامنه پیدایش مییابد.
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا با بیان اینکه دایره مباحث حقوق عمومی، دایره وسیعی است، اظهار کرد: از طرفی کتاب عیون اخبار الرضا نوشته فاضل و عالم اندیشمندی مانند شیخ صدوق است؛ در این کتاب، دو باب مشتمل بر مطالب قابل توجهی از حقوق عمومی است، البته حقوق عمومی اصطلاح جدید است لذا وقتی در این کتاب سخن از حقوق میشود مراد محتوای مرتبط با این نوع حقوق است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه از امام رضا(ع) روایتی در مورد نشانههای امام و رهبر حقانی جامعه یاد شده است، گفت: حضرت فرمودند: للامام علامات؛ یکون اعلم الناس و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و ...؛ یکی از نشانههای امام آن است که عالمترین، باتقواترین است و از حیث شجاعت و سخاوت و حلیم بودن و عبادت هیچ کسی به پای او نمیرسد؛ امام کلام را ادامه دادند تا به اینجا رسیدند که: امام نسبت به مردم بیش از خود آنها ولایت دارد؛ امام نسبت به مردم از پدران و مادرانشان نسبت به آنان مهربانتر است.
۲ ویژگی رهبران جامعه اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا بیان کرد: این دو تعبیر خیلی مهم است؛ امام نسبت به مردم بیش از آنچه انسانها بر خودشان ولایت دارند، ولایت دارد؛ آیا معنای این سخن آن است که امام بدون اینکه مردم بدانند چه مصلحتی در امر و نهی امام نهفته است آن را از روی اجبار بپذیرند؟؛ در روایتی در کافی و در صفحه ۴۰۶ بیان شده از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل شده است که «انا اولی بکل مؤمن لنفسه و علی اولی به من بعدی و ...»؛ از پیامبر(ص) سؤال شد که معنای این اولویت چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند که معنای این سخن آن نیست که پیامبر برای مسائل شخصی در امور مردم تصرف و بیدلیل ایشان را ملزم به اطاعت از فرامین خود کند؛ مراد این است که اگر کسی از دنیا برود و دِینی از او برجا بماند و اموالش بعد از مرگ کفاف پرداخت بدهی را ندهد و یا خانوادهای باقی مانده باشد که راهی برای تأمین زندگی خود ندارند بر عهده من به عنوان رهبر جامعه اسلامی است که آن خانواده را سرپرستی و آن دِین را پرداخت کنم.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: پس اولویت امام بر مردم در تأمین مصالح عمومی و رفع مشکلات مردم است؛ پیامبر(ص) در ادامه تأکید فرمودند که اگر کسی از دنیا برود و مالی از او باقی باشد از ورثه او هست و من در این مال تصرفی نمیکنم. همچنین در راستای رابطه پدرانه و شفقتآمیز امام با مردم است. کلینی در روایت دیگری از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) آورده است که اگر مؤمن و مسلمانی بمیرد و دینی از خود بر جا بگذارد که ناشی از اسراف و فساد و گناه و جرم فرد نباشد، بر عهده رهبر حقانی جامعه است که این دین را بپردازد. اگر امام این دین را پراخت نکند گناهش بر دوش امام و پیامبر است.
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا اضافه کرد: امام به این آیه شریفه ۶۰ سوره توبه؛ «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»، استناد و فرمودند: کسی که از دنیا برود و دینی بر گردنش باشد جزء غارمین است و چنین کسی سهمی درد نزد امام و رهبر حقانی جامعه دارد و اگر امام این دین را نپردازد اثم آن بر عهده او هست.
امام مهربانتر از پدر به مردم
استاد حوزه بیان کرد: امام نسبت به مردم آنچنان اهل شفقت و مهرورزی است که بیش از میزان محبتی است که پدران و مادران خود آنها نسبت به آنان دارند؛ در حقوق معاصر حاکمیت را قدرت برتر فرماندهی عالی در دست مرجع اقتدار تعریف میکنند در صورتی که در اسلام، رابطه محبت و شفقتآمیز و پر از مهر و محبت میان امام و مأمومین وجود دارد و نه صرفاً رابطه قدرت؛ ممکن است گفته شود حاکمیتهای امروزی به دنبال تامین منافع مردم هستند؛ اگر واقعاً و فرضاً چنین حاکمیتی قابل تحقق و وجود داشته باشد وظیفه آنها تNمین مادی مردم است در صورتی که رهبر و امام حقانی جامعه علاوه بر تامین منافع مادی به تامین مصالح معنوی آنها هم میپردازد. امام پشتوانه معنوی مردم و نسبت به مردم مانند پدر محبت دارد.
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا با بیان اینکه امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر فرمودند: اشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم و ...، یعنی شعار قلب خود را رحمت به مردم قرار بده. مبادا همچون شخص درندهای باشی که تصرف در اموال مردم را غنیمت میداند؛ حضرت ادامه دادند که انسانها دو صنف و دسته هستند؛ یا برادر دینی تو و یا مانند تو انسان هستند، پس این محبت ورزیدن صرفاً برای مؤمنان هم نیست و شامل بشریت است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تأکید بر اینکه در دوره ما رؤسای جمهور و سایر قوا و مدیران موظف به داشتن چنین رابطهای با مردم هستند، تصریح کرد: در روایت دیگری به نقل از پیامبر(ص) بیان شده که امامت و رهبری شایسته نیست مگر برای مردی که سه ویژگی داشته باشد؛ اول تقوایی داشته باشد که او را از ارتکاب گناه بازدارد. حلم و بردباری داشته باشد که غضب خود را کنترل کند و نیکو اعمال ولایت کند بر کسانی که تحت ولایت او هستند. ضابطه این اعمال حسن ولایت آن است که امام باید نسبت به مردم مانند پدر باشد.
وی تأکید کرد: در حاکمیت از منظر اسلام علاوه بر عنصر قدرت، عنصر رأفت و رحمت هم باید حاکم باشد و این از امتیازات اسلام است؛ در قرآن کریم هم بر رحمت و رأفت و شفقت حضرت پرداخته شده و در آیه ۱۵۹ «آل عمران» فرموده است: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ یعنی اگر تو خشن بودی مردم از اطرافت پراکنده میشدند. اینکه خدا به پیامبر دستور داد اهل عفو گذشت باش معنایش این نیست که تو موظفی هر مجرمی را ببخشی، مراد این است که تو باید تا جایی که راه برای عفو گذشت هست سراغ مجازات نرو زیرا حاکم اگر در عفو خطا کند بهتر از آن است که در مجازات خطا کند.
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا اضافه کرد: اینکه از مردم مشورت میخواست برای این بود که این روش را برای مردم الگو کند تا صاحبان مناصب در نظام اسلامی بدانند چه وظیفهای در برابر مردم دارند؛ تمام انسانها خانواده و نانخور او حساب میشوند، الخلق عیال الله و محبوبترین خلق در نزد خدا کسی است که به این خانواده نفع برساند و خانوادهای را خوشحال کند ولو اینکه مسلمان نباشند.
خلأ قانون اساسی در توجه به رافت و محبت در حاکمیت
حجتالاسلام والمسلمین ارسطا با طرح این سؤال که آیا در قانون اساسی کشور به این نوع رابطه میان مردم و رهبران اشاره شده است؟ گفت: متأسفانه در قانون اساسی و سایر مقررات به این مسئله اشاره نشده است؛ یکی از دلایل این کار آن است که وقتی قانون اساسی تصویب شد صاحبنظران فرصت نیافتند با اطلاع دقیقی از مفاهیم حقوقی سراغ منابع دینی بروند؛ نقل شده که مرحوم شهید بهشتی که دارای قدرت مدیریتی و علمی بود در خوشبینانهترین حالت تصور میکرد انقلاب در دهه ۶۰ رخ دهد، لذا در تدوین قانون اساسی خلأهایی در این عرصه وجود دارد.
انتهای پیام/