به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، پروفسور مسعود درخشان در نشست بنبست تکرار اظهارداشت: به نظر من اشتباه روحانی از جنس اشتباهی بود که مصدق کرد. مصدق ظلمستیز بود و مظهر ظلم در آن زمان در ایران شرکت نفتی انگلیس و ایران بود. مصدق با آن مظهر ظلم وارد جنگ شد اما به آمریکا پناه برد و امید داشت که به کمک آمریکا میتواند این بحران بزرگی که انگلستان ایجاد کرده را رفع کند.
به همین دلیل به آمریکا رفت. ایده مصدق وقتی با رئیس جمهور آمریکا ملاقات کرد لیبرالیسم بود. این داستان لیبرالیسم بحث امروز نیست و همین لیبرالیسم کمر مصدق را شکاند. با اینکه در سوئیس حقوق خوانده بود و همین حقوق خواندن او را بدبخت کرد. چون ایمان قلبی به لیبرالیسم داشت و گفت شما مگر مظهر آزادی در جهان نیستید، موافق آزادی نیستید؟ و مگر پرچمدار لیبرالیسم نیستید؟ رئیس جمهور آمریکا گفت: بله هستیم. مصدق گفت ببینید انگلیس و شرکت نفت انگلیس با ایران چه کرد؟ به داد ما برسید. آمریکاییها گفتند البته که وظیفه ماست به داد شما برسیم. فقط شما همان اسناد ظلم انگلستان را بدهید تا ما پیگیری کنیم. مصدق هم گفت به چشم. رئیس جمهور آمریکا گفت شما برو و من مساله شما را حل میکنم.
مصدق هم با خوشحالی برگشت. مثل آقای روحانی که اصلا ایشان بعد از امضای برجام شکفته شده بود. در نهایت کودتای 28 مرداد توسط آمریکاییها انجام شد و در همان مرحله مصدق این درک و بصیرت را پیدا نکرده بود که نمیتوان علیه ظالمی به ظالم دیگری پناه برد. هنوز قدرت درک این مساله را نداشت و مملکت را به چه روزی انداخت. همه بدبختیهای ما از همین جریان بود. مردم هم دیگر خسته شدند و گفتند این دولت دیگر چه دولتی است. این شرایط ادامه پیدا کرد تا انقلاب اسلامی.
روحانی با نگاه اعتماد به لیبرالیسم و غرب به میدان آمد
آقای روحانی هم دقیقا با نگاه اعتماد به لیبرالیسم و با اعتقاد به همان رویکرد و جهانبینی و با تکیه به غرب با شعار راهبرد برد-برد به میدان آمد. لذا حتما این راهبرد برد-برد را مشاوران اقتصادی در دهان آقای رئیس جمهور گذاشتند. پس با اعتقاد به لیبرالیسم و تکیه بر غرب به جنگ غرب رفت. این بزرگترین خطای آقای روحانی بود.
تاریخ نشان داده است که تنها چیزی که نظامهای حکومتی و نظامهای سیاسی از تاریخ درس گرفتهاند این است که بهتر است از تاریخ درس نگیریم. با این توجیه که شرایط فرق کرده و الان با گذشته متفاوت است و عقل ما بیشتر از قبلیهاست. قطعا آقای روحانی فکر میکرد عقلاش بیشتر از مصدق است. یعنی ایشان نمیدانست چرا مصدق شکست خورد؟ اما مشاورانش به او گفته بودند دنیا تغییر کرده است. این مساله باید آویزه گوشمان باشد.
شناخت دشمن؛ دستاورد ناخواسته دولت روحانی
دستاورد روحانی چه بود؟ دستاورد این دولت تدبیر و امید این بود که هر چه تدبیر داشت در برجام به کار برد و هر چه امید داشت معطوف به آمریکا و اروپاییها کرد. این دولت تدبیر و امید این کار را کرد اما ثمره این کار چه شد؟ به نظر من این بزرگترین دستاورد دولت روحانی است و معقتدم روحانی ناخواسته خدمت بزرگی به نظام و کشور کرده که هیچ دولتی در گذشته نکرده است و آن باز کردن چشم بصیرت تودههای مردم است که متوجه شوند دشمن کیست. حضرت آقا بارها بر این موضوع تاکید میکردند اما عدهای میگفتند چقدر میگویید دشمن، دشمن. ولی آقای روحانی ناخواسته نشان داد که این یعنی چه.
به خاطر خطاهای آقای روحانی مردم آموختند که راه کجاست. این بحث فلسفی نیست بلکه زیرپاگذاشته شدن عزت مردم است. از دست امکانات اقتصادی در کشور است. مردم فشارهای اقتصادی را در همه اجزا دیدند. ترور سردار دلها را به دست دولتی که خود را پرچمدار آزادی و لیبرالیسم میداند، به چشم دیدند. مردم دیدند اینها شعار است و این چشم بصیرت کاملا باز شد. آقای روحانی ناآگاهانه بزرگترین خدمت را به انقلاب اسلامی کرد و بایدن می خواهد این دستاورد را بگیرد و نمایندگان مجلس باید حواسشان باشد.
شناخت دشمن؛ شرط موفقیت انقلاب اسلامی
گام دوم انقلاب باید با این مساله آغاز شود که این بصیرت بهوجود آمده از دست نرود و اگر از دست رفت دیگر به نظر من کار بسیار مشکل میشود. بیش از 40 سال قبل انقلاب کردیم و حضرت امام خمینی (ره) میفرمودند شرط پیروزی انقلاب شناخت دشمن است و مقام معظم رهبری بر شناخت دشمن تاکید کردند. واقعا بدون شناخت دشمن چگونه میخواهید برنامهریزی کنید. بدون شناخت دشمن میخواهید زندگی گل و بلبلی داشته باشید؟ همانطور که بعد از برجام هواپیما خریدند تا عده اندکی از مردم راحت مسافرت کنند. همه چیز مملکت مانده تا عدهای راحت مسافرت کنند. این تصمیمات برای این است که هنوز دشمن را نشناختهاند.
شناخت دشمن شرط لازم برای تدوین الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت است در غیر این صورت سازمان برنامه و بودجه 72 سال است که برنامه توسعه مینویسد. این چارچوب برنامهنویسی سازمان برنامه ارتباطی به الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت ندارد. ارتباطی به اقتصاد مقاومتی ندارد.
اقتصاد مقاومتی یعنی روحیه انقلابی، تفکر انقلابی و عمل جهادی
وقتی حضرت آقا فرمودند اقتصاد مقاومتی، عدهای از همکاران ما گفتند: این اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ این را در دو جمله بگو. گفتم اقتصاد مقاومتی یعنی مدیریت ریسک. گفتم بله همان risk management است. وقتی این عبارت را گفتم استقبال کرد. چون معادل این مفهوم به زبان انگلیسی وجود دارد، به سرعت پذیرفت. مثل اینکه ما حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میشنویم به سرعت میپذیریم و ختم کلام است. همین که شما یک اصطلاح انگلیسی بگویید حل میشود. گفت این است؟ گفتم بله اما ریسک به معنای وسیع آن. همه ابعاد را باید نگاه کنیم.
بعد از ۴۰ سال هنوز عدهای درباره چیستی نظام اقتصاد اسلامی صحبت میکنند!
الحمدلله امروز دشمن را شناختیم اما این شناخت نباید از دست برود. تنها چیزی که باید مطالبه کنید همین است که این شناخت و بصیرت از دست نرود. دنبال نخود سیاه نباید بروید. کل را به خاطر اجزاء از دست ندهید. رهبر انقلاب دقیقا خط را مشخص کرده است. یک عده هنوز این سوال را مطرح میکنند که نظام اقتصاد اسلامی یعنی چه؟ همین دیروز ارتباط با جلسهای در قم داشتم و گفتم این حرفهایی که شما میزنید ما ۴۰ سال پیش در قم مطرح کردیم اما شما باز هم همان سوالات را مطرح میکنید و همان حرفها را میزنید. حرف تازه بزنید. حضرت آقا حرفهای تازه بیان میکنند. ایشان میفرمایند روحیه انقلابی، تفکر انقلابی، عمل جهادی.
من تنها کسی هستم در کشور که نخسیتن گام را در حوزه اقتصاد اسلامی برداشت. اولین جلسه اقتصاد اسلامی در مدرسه فیضیه قم به مدیریت آیت الله مظاهری برگزار کردیم و بعد آیت الله مصباح یزدی آمدند. اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی در این سه عبارت خلاصه میشود، روحیه انقلابی، تفکر انقلابی و عمل جهادی.
بزرگترین تصمیم در اقتصاد کشور؛ ادغام بانکها در بانک ملی برای حذف نرخ بهره
رهبر انقلاب فرمودند باید تصمیمهای بزرگ گرفت. این مجلس یازدهم تاکنون تصمیم بزرگ گرفته است؟ چقدر انرژی برای اصلاح بودجه گذاشتند. اگر درست نمیکردند چه میشد؟ در نهایت گفتند ارقام پنهان بودجه را شفاف و آشکار کردیم. هنر انقلابیها این است؟ من داد زدم و گفتم: آقایان نمایندگان انقلابی چرا به این حرف من فکر نمیکنید. من گفتم همه بانکها را در بانک ملی ادغام کنید تا بتوانید نرخ بهره را از بین ببرید. نرخ بهره به شرطی از بین میرود که ما تعدد بانک نداشته باشیم. همه این بانکها در بانک ملی ادغام شوند. کسی را هم بیرون نکنید. ما نمیخواهیم کسی بیکار شود.
تا زمانیکه نظام بانکی کشور اصلاح نشود، جریان اقتصادی مملکت درست نمیشود. گام دوم بازار سرمایه است. باید گام به گام و به این شکل است که میتوانیم جلو برویم. مجلس کجا به این بحثها ورود کرده است؟ مرکز پژوهشهای مجلس که همهشان را خیلی دوست دارم، بحثهایشان چیست؟ آقا میفرمایند تصمیمات بزرگ. این مستلزم شناخت از مسائل بزرگ است و امروز هیچ مسالهای در مملکت ما مهمتر از بانکها نیست. این معضل باید حل شود تا مشکلات صنعت هم حل شود.
انتهای پیام/
منبع: فارس