تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 22793
تاریخ : ۱۷ فروردین, ۱۴۰۰ :: ۱۸:۰۴
آیت‌الله اعرافی/ روابط اجتماعی86: اصالت عدم حکم الزامی در امور جوانحی/ افعال جوانحی محکوم به احکام می‌شوند ولی الزام در آن‌ها نیست تا الآن گفتیم افعال جوانحی اختیاری که شده‌اند محکوم به احکام خمسه از جمله الزامی می‌شوند. الآن می‌گوییم محکوم به احکام می‌شوند اما الزام در آن‌ها نیست. این حرف جدیدی است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور در درس خارج «فقه روابط اجتماعی» به بررسی محبت و بغض پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

از این قبیل روایات گفته شد به‌عنوان مخصصی برای صورت سوم یا مطلق صور به شمار آورد که می‌گوید مصانعه بکن و سازگاری انجام بده «وَ أَخْلِصْ وُدَّكَ لِلْمُؤْمِنِ». از این‌ها استفاده می‌شود که عدم تطابق قولی یا فعلی با آنچه در قلب است اشکالی داشت یا حرمت یا کراهت و استثنا کنیم در مواردی که تقیه و مدارات است. یا تقیه مداراتی یا خوفی و امثال این‌ها. به نظر می‌آید صانع و این‌ها شامل قسم اول و دوم که نمی‌شود که اظهار کذب بکند. ولی این حالت که رفتارهایی نشان دهد که از آن برداشت دوستی می‌شود بعید نیست که از صانع این استفاده بشود. ولی در مواردی که می‌خواهد روابط خوب باشد و به هم نریزد و یا جهاتی را در نظر دارد صانع المنافق بلسانک این‌ها مانعی ندارد که به زبان نرم و آرام صحبت کنی. احیاناً استفاده این می‌شود که نسبت به او دوستی دارد. این ممکن است گفته شود که نسبت این با ادله‌ای که کراهت را افاده می‌کرد عام و خاص مطلق است و این تخصیص می‌زند. آن‌ها می‌گفت مطلقاً خوب نیست که «تَحَابُّوا بِالْأَلْسُنِ‏ وَ تَبَاغَضُوا بِالْقُلُوبِ». خوب نیست اما در مواردی که نیازی وجود دارد در ارتباط با آدم‌هایی که ناسالم‌اند می‌شود مصانعه کرد. رفتار طوری است که در حال طبیعی حکایت از دوستی و علاقه می‌کند ولی درواقع دوستی و علاقه نیست.

طرحی جدید: اصالت عدم حکم الزامی در امور جوانحی

بحث‌های دیگری هم داریم. ولی طرح موضوعی می‌خواهم بکنم که نقشه مباحث به‌طورکلی تغییر می‌دهد.

ممکن است کسی ادعا کند که افعال قلبی از قبیل این محبت‌ها یا بغض‌ها مشمول احکام الزامی نمی‌شود. قبلاً می‌گفتیم که افعال قلبی می‌تواند محکوم‌به احکام شرعیه بشود الآن‌هم می‌گوییم علاوه بر این می‌گفتیم می‌تواند محکوم‌به احکام الزامی شود و وجوب و حرمت می‌آید. علی‌الاصول الآن‌هم می‌گوییم. مثل ایمان و کفر که مشمول الزام شرعی می‌شود؛ اما چیزهایی مثل محبت و بغض مواردی قطعاً این‌طور است مثل محبت الهی و ائمه الزام روی آن است اما غیر برخی موارد که ادله قاطع و صریحی داریم ممکن است کسی بگوید که اصلاً این امور قلبیه از قبیل محبت و مبغضت مشمول احکام الزامی نمی‌شود. سابق می‌گفتیم که در قصد معصیت که تجری بود بحث کردیم گفتیم چند طایفه روایات است یکی دو ماه راجع به روایات بحث کردیم و طوایفش را ذکر کردیم «مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍلَمْ تُكْتَبْ عَلَيْه‏» و امثال این‌ها که چند طایفه بود و نهایتاً جمعی که شد این بود که همین مضمونی که در این روایات آمده درست است که «مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍلَمْ تُكْتَبْ عَلَيْه‏». نیت و قصد گناه مذموم هست عقلا و مکروه هم هست اما ادله روشنی می‌گفت عقاب بر آن‌ها نیست. لذا قصد معصیت، معصیت نیست. در تجری هم همین را گفتیم که معصیت نیست. گفتیم آن روایات اختصاص به‌قصد دارد. قاعده کلیه که احکام اختیاری قلبی می‌توانند محکوم‌به احکام خمسه بشود جای خودش محفوظ است این‌ها فقط درنیات سوء و قصدهای معصیت می‌گوید لم تکتب علیه آن‌وقت می‌گفتیم اگر این‌ها نبود حرمت آن‌ها را می‌شد استفاده کرد ولی با این‌ها نمی‌شود.

نکته جدید الآن این است که به دلایلی ممکن است کسی بگوید حب و بغض‌ها که امور درونی است ممکن است بگوییم مشمول احکام الزامی نمی‌شود. محبت معصیت علاقه به گناه یا علاقه به چیزی که در او نوعی گناه است مثلاً عشق مذموم دارد و محبت به نامحرم یا محبت‌های شهوانی دارد ممکن است بگوییم این‌ها هم حب‌هایی که درواقع به امور معصیت تعلق می‌گیرد یا بغض نسبت به طاعات و امثال این‌ها حکمش این است که واجب نیست. حب الطاعه واجب نیست و حب المعصیه حرام نیست یا حب به چیزهایی که مرتبط با معصیت است متعلق الزام نمی‌تواند بشود زیرا اولاً فحوا و اولویت یا الغاء خصوصیت از همه روایات معتبره ای که می‌گفت «مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍلَمْ تُكْتَبْ عَلَيْه‏». اگر کسی قصد معصیت کرده می‌گوید لم تکتب علیه. حتی اراده و قصدی که مقدماتش را شروع کرده اطلاقش این را هم می‌گیرد بنا بر بعضی وجوه. حال اگر کسی قصد ندارد و علاقه‌ای دارد که فلان معصیت را انجام دهد به‌طریق‌اولی اشکال ندارد. یا به اموری که معصیت خیز است و در معرض معصیت می‌تواند کسی را قرار دهد مادامی‌که امر باطنی است لم تکتب علیه. چون هم به سیئه لم تکتب علیه. فحوای ادله «مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍلَمْ تُكْتَبْ عَلَيْه‏» می‌تواند افاده کند که حکم الزامی روی محبت الطاعه یا محبت المعصیه نیست.

دلیل دیگر که از این فراتر است این است که کسی ممکن است بگوید از مجموعه روایاتی که در رفع قلم یا جاهای مختلف آمده ازجمله در این لم تکتب علیه آمده استفاده می‌کنیم که امور قلبی معفو عنه است الا جای خاصی. قاعده را تغییر می‌دهیم. تا الآن گفتیم افعال جوانحی اختیاری که شده‌اند محکوم‌به احکام خمسه ازجمله الزامی می‌شوند. الآن می‌گوییم محکوم‌به احکام می‌شوند اما الزام در آن‌ها نیست. کلاً امور قلبی. این حرف جدیدی است. قاعده بحث را در فقه فضیلت و اخلاق و عقیده تغییر می‌دهد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.