به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله عبدالکریم فرحانی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه حکومتی بیان داشت: اگر کسی در نظام فکری خود قائل بشود عدل و حق یک جایگاهی در تکوین دارد و یک واقعتی خارجی در نظام تکوین است لازمهاش این است که در نظام تشریع همین واقعیت را شارع ملاحظه کرده باشد و قوانین موجود اسلامیبر طبق آنها تنظیم شده باشد و احکام اسلامیدارای یک روح حاکم باشند.
وی افزود: در مورد اثر این مباحث در عمل و اجتماع میشود از عبارتهای شهید مطهری استفاده نمود. ایشان در مورد اثر عملی و اجتماعی بحث از حسن و قبح این گونه میفرمایند ممکن است گفته شود که اين بحث چه ثمره عملى دارد؟ به هرحال هر دو دسته درباره قوانين موجود اسلامى معتقدند که مقرون به صلاح و موافق حق و عدالت است، چيزى که هست يک دسته معتقدند اول حسن و قبح و صلاح و فساد و حق و ناحقى بود و بعد شارع اسلام دستورهاى خود را طبق آنها تنظيم کرده، و دسته ديگر مىگويند اينها از اول نبودهاند و به دنبال دستورهاى دين پيدا شدهاند. يک عدهاى مىگويند حسن و قبح و حق و ناحق و عدالت و ظلم مقياس دستورهاى دين است، يک عده مىگويند دين مقياس اينهاست، حالا چه خواجه على چه على خواجه، نتيجه يکى است. لهذا علماى هر دو دسته که وارد مسائل فقه و اصول شدهاند در اطراف مصلحت احکام و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر بحث کردهاند.
آیتالله فرحانی اضافه کرد: در جواب عرض مى کنم خير اين طور نيست، اثر عملى مهمى دارد و آن مسأله دخالت عقل و علم در استنباط احکام اسلامى است.
وی ادامه داد: اگر نظريه اول را بپذيريم که حقى و عدالتى بوده و حسن و قبح واقعى بوده و شارع اسلام هميشه آن واقعيات را منظور مىداشته، قهراً در مواردى که برمىخوريم به حکم صريح عقل و علم که مقتضاى حق چيست و مقتضاى عدالت چيست، صلاح کدام است و فساد کدام، ناچاريم اينجا توقف کنيم و عقل را به عنوان يک راهنما در مواردى که مى تواند صلاح و فساد را درک کند بپذيريم و قاعدهاى را که عدليه گفتهاند که «کلُّ ما حَکمَ بِهِ الْعَقْلُ حَکمَ بِهِ الشَّرْعُ» يا گفتهاند: «الْواجِباتُ الشَّرْعِيَّةُ الْطافٌ فِى الْواجِباتِ الْعَقْلِيَّةِ» به کار ببنديم، گيرم ظاهر يک دليل نقلى خلاف آن باشد، زيرا روى آن مبنا ما براى احکام اسلامى روحى و غرضى و هدفى قائليم، يقين داريم که اسلام هدفى دارد و از هدف خود هرگز منحرف نمىشود، ما به همراه همان هدف مىرويم، ديگر در قضايا تابع فرم و شکل و صورت نيستيم، همينکه مثلًا فهميديم ربا حرام است و بى جهت هم حرام نيست، مىفهميم هراندازه که بخواهد تغيير شکل و فرم و صورت بدهد باز حرمتش جايى نمىرود؛ ماهيت ربا رباست، و ماهيت ظلم ظلم، و ماهيت دزدى دزدى، و ماهيت گدايى و کلّ بر اجتماع بودن گدايى است، خواه آنکه شکل و فرم و صورتش همان شکل ربا و ظلم و سرقت و گدايى باشد يا آنکه شکل و قيافه را عوض کند و جامه حق و عدالت بر تن نمايد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم تأکید کرد: اما بنا بر نظريه دوم، عقل به هيچ وجه نمىتواند راهنما باشد، قوانين و مقررات اسلامى يک روحى و معنايى ندارد که ما اين روح و معنى را اصل قرار دهيم، هرچه هست همان شکل و فرم و صورت است، با تغيير شکل و فرم و صورت همه چيز عوض مىشود. اصولًا مطابق اين نظريه هرچند نام حق و عدل و نام مصلحت و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر برده مىشود، اما يک مفهوم واقعى ندارد، نام همان شکل و فرم و صورت را مصلحت و عدالت و حق و امثال اينها گذاشتهاند.
وی تأکید کرد: پس مطابق نظريه اول، ما به حق و عدالت و مصلحت به عنوان يک امر واقعى نگاه مىکنيم، اما بنا بر نظريه دوم به عنوان يک فرض خيالى. بعد مصادیق را میفرمایند که محل بحث ما فعلا نیست. اگر کسی قائل به حسن و قبح عقلی شود و آن را از مشهورات بیرون کند و در حیث برهانی قرار دهد آن موقع راه دخالت عقل و علم در استنباط احکام باز میشود و میتواند در اصول عقل را یکی از منابع استنباط حکم خدا قرار بدهد و نظام فقه حکومتی ما پا بگیرد.
آیتالله فرحانی گفت: در مورد آسیب شناسی این مطلب که چه چیزی سبب شده است که نظام فقه حکومتی ما شکل نگیرد میفرمایند نقش اشعری گری در اهل سنت و مسلک اخباری گری در شیعه که نقطه مشترک آنها انکار حجیت عقل است یکی از دلایل اصلی در عدم شکل گیری نظام فقه حکومتی بوده است.
انتهای پیام/