تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 23125
تاریخ : ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۰ :: ۱۱:۰۳
آیت‌الله مهدی مروارید در درس خارج «بررسی ادله عدالت مرجع تقلید»: در مورد حقیقت عدالت میان فقها اختلاف نظر وجود دارد/ برخی عدالت را عدم ارتکاب به کارهای خلاف شرع و انجام واجبات می‌دانند قولی که جمعی از محققین همچون محقق اصفهانی، مرحوم خویی و امثالهم اختیار نموده‎اند این است که عدالت اسم ملکه نیست و استقامت عملی است که در مقام عمل انسان مقید باشد به این‌که کارهای خلاف شرع انجام ندهد و واجبات را انجام دهد و این به عدالت تعبیر می‎شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله مهدی مروارید، استاد درس خارج حوزه در درس خارج فقه نظام‌های اسلامی به بررسی ادله عدالت مرجع تقلید پرداخت.

وی در ابتدای مباحث خویش بیان کرد: در مورد حقیقت عدالت بین فقها اختلاف است که آیا عدالت اسم ملکه است یا این‌که استقامت عملی است؟ هر دو نظریه قائلینی دارد و قولی که جمعی از محققین همچون محقق اصفهانی، مرحوم خویی و امثالهم اختیار نموده‎اند این است که عدالت اسم ملکه نیست و استقامت عملی است که در مقام عمل انسان مقید باشد به این‌که کارهای خلاف شرع انجام ندهد و واجبات را انجام دهد و این به عدالت تعبیر می‎شود.

این استاد حوزه خاطرنشان کرد: آقای خویی در توضیح این مسئله می‎گوید: ترک محرمات و اتیان واجبات گاهی مستند به این است که فعل حرام یا ترک واجب مقتضی ندارد مثل کسی که قوه غضبیه ندارد که بر این اساس محرمات را ترک می‎نماید که این یک فرضی است که اتفاق نمی‎افتد و یا اگر باشد شذ و ندر است. به هر حال اگر کسی به دلیل نبود مقتضی محرمات را ترک نماید نمی‎توانیم بگوییم که عادل است و در این ادعا باید به یک فهم عرفی متشرعی باید متمسک شویم که انسانی که به دلیل عدم مقتضی محرمات را ترک نموده است، چگونه شرایط عدالت در وی بررسی شود؟

آیت‌الله مروارید اضافه کرد: صورت دومی که آقای خویی بیان می‎کند این است که گاهی اوقات ترک محرمات و اتیان واجبات، مستند است به رادع از معصیت با وجود مقتضی برای ارتکاب آن و رادع معصیت را تقسیم نموده؛

1- تسلط قوه عاقله بر نفس انسان: گاهی قوه عاقله مسلط بر نفس عملی است و نفس به گونه‎ای تربیت شده که عقل بر نفس مسلط شده و این یک فردی کامل و خودساخته است که قوه عاقله وی مسلط بر نفس او شده است که این مرحله بالایی از عدالت است.

2 - رادع از ارتکاب معصیت با این‌که مقتضی دارد رجاء ثواب و خوف از عقاب است که غالباً در آحاد مکلفین چنین است که صدق عدالت در اینجا مورد قبول است.

3 - رادع از ارتکاب معصیت نه خوف است و نه رجاء که  دو حالت دارد: الف) خود رادع فی نفسه حرام است؛ مثل ریا که این یک فعل حرامی است و مسلما چنین شخصی عادل نیست. ب) گاهی اوقات چنین نیست و یک امر مباحی است که شخص به دلیل آن، فعل واجبی را انجام می‎دهد و یا فعل حرامی را ترک می‎کند نه از روی خوف و رجاء، مثل ترک محرمات به دلیل جاه و مقام خویش و در اینجا فعل حرامی را مرتکب نشده و نمی‎توان وی را فاسق بدانیم و البته نمی‎توان وی را عادل بدانیم.

وی در پایان گفت: آقای خویی عدالت را حرکت در مسیر الهی و استقامت در این مسیر از روی خوف و رجاء می‌داند.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.