به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، اولین نشست از سلسله نشستهای “انتخابات و حضور حداکثری مردم” با حضور و ارائه حجتالاسلام دکتر احمد رهدار برگزار شد؛ رییس موسسه فتوح اندیشه در این نشست، از تغییر مبنای قوام دموکراسی در غرب گفت و انتخابات ریاست جمهوری را با سه رویکرد شبهه محور، رسانه محور و علمی-تبیینی مورد بررسی قرار داد. حجتالاسلام رهدار همچنین خلاهای موجود قانونی در زمینه انتخابات، نقش رسانهها در تحمیق و یا تعمیق مردم و عدم توجه به سویه گیریهای رهبران انقلاب اسلامی و خسارتهای ناشی از آن را نیز مورد توجه قرار داد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح مباحث مطرح شده توسط حجتالاسلام والمسلمین رهدار در این نشست است:
روحانیون گرههای ذهنی مردم را در فضای انتخابات باز کنند
با مقوله انتخابات از رویکردهای مختلف میتوان مواجه شد؛ یکی از این رویکردهای جذاب و رایج، رویکرد شبهه محور است؛ در این رویکرد روحانیون و همه کسانی که در امر انتخابات مورد مطالبه قرار میگیرند، باید اولویت اصلی خود را به باز کردن گرههای ذهنی و علمی مربوط به انتخابات معطوف کنند؛ گرههایی که در فضای عمومی بین مردم وجود دارد.
شبهات انتخاباتی مدلهای مختلفی دارد؛ یکی از این مدلها، شبهات ثابت و درازمدت است که باید از پایگاه علمی خاص خود جواب داده شود؛ به عنوان مثال در سالهای گذشته همواره، در خصوص تفسیر عنوان رجل سیاسی درگیریهای وجود داشته است؛ در این دوره نیز با ثبت نام یک خانم، برخی رسانهها نوشتند که با این ثبت نام، شورای نگهبان امتحان خود را پس خواهد داد؛ قانون در این خصوص میگوید که رئیس جمهور باید رجل سیاسی باشد و ما نمیدانیم که خانمها نیز شامل مصادیق رجل سیاسی میشوند یا نه؟؛ باید به این سوال، از منظر فقهی پاسخ داده شود.
علاوه بر این، قانون تصریح ندارد که چه رده یا کنش عملی سیاسی موجب میشود، تا فرد مصداق رجال سیاسی شناخته شود؟ در برخی از کشورها به این نکته تصریح شده است که به عنوان مثال رئیس دفتر رئیسجمهور یا رئیس ستاد مشترک، رجل سیاسی محسوب نمیشود.
تعیین مصداق رجل سیاسی از موضوعاتی است که کمیو کیفی و تفسیر آن مشخص نشده و البته موضوعات دیگر این چنینی نیز وجود دارد که در زمره شبهات ثابت قرار دارند؛ در سال ۸۸ همزمان با فتنه، چند ماهی در محضر علامه سید محمد حسین فضل الله تلمذ کردم؛ ایشان معتقد بودند که در قضیه آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی نظام مقصر است؛ علامه میفرمود: بهترین تفسیری که برای رفتار آقای کروبی در این مقطع زمانی میتوان داشت، جنون ادواری است؛ ای کاش نظام یک مدتی ایشان را در تیمارستان بستری کند تا مداوا شود.
همچنین ایشان میگفت: در عصری که تحولات سیاسی با سرعت غیر قابل توصیفی در حال رخ دادن است، کسی که دو سال به دور از عرصه سیاست باشد را نمیتوان رجل سیاسی نامید؛ حالا چطور میشود آقای میرحسین موسوی که ۲۰ سال از سیاست به دور و مشغول به نقاشی بوده را تایید صلاحیت کرد؟
از جمله مسائل دیگر، روند ثبت نام افراد برای کاندیداتوری ریاست جمهوری است که زمینه استهزاء و تمسخر نظام را فراهم آورده؛ با احترام به همه مشاغل، باید قبول کرد که سطح فهم یک راننده کامیون یا کشاورز در سطح فهمیکه یک رئیس جمهور نیاز دارد، نیست.
در نظامهای سیاسی دنیا راه حلهایی در این خصوص پیشنهاد شده است؛ یکی از این راه حلها که امکان اقتباس آن برای ما نیز وجود دارد، ارایه تایید نامه از ۵۰۰ نخبه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی هر نامزد انتخابات است؛ با اجرای این سناریو یا سناریوهای دیگر، بخش قابل توجهی از ثبتنامها کاهش پیدا کرده و پیامدهای حذف حداکثری برای شورای نگهبان نیز پیش نمیآید.
شورای نگهبان و خلاهای قانونی که باید پر شود
مدل دیگر شبهات، شبهات موردی است که مثلاً در خصوص تایید یا عدم تایید صلاحیت یک نامزد به وجود میآید؛ جالب است بدانیم که عنوان رد صلاحیت در متن قانون وجود ندارد و آنچه که وظیفه شورای نگهبان است احراز صلاحیت است و عدم تایید صلاحیت یک کاندیدا، به معنای رد صلاحیت او نیست.
مصوبه ای توسط شورای عالی امنیت تصویب میشود که بر اساس آن صلاحیت کسانی که بستگان آنها در برخی از کشورهای خارجی اقامت دارند به دلیل مخاطرات احتمالی برای نظام تایید نگردد؛ اگر این مصوبه در فضای غیره انتخاباتی برای مردم تشریح شود، از سوی مردم پذیرفته میشود، اما پذیرش همین مطلب در فضای انتخاباتی که شور بر شعور غلبه دارد، کمیمشکل است؛ به همین دلیل باید ارتقا شعور حقوقی توده مردم نسبت به مسئله انتخابات به عنوان یک راهبرد سیاسی تلقی شود.
موارد متعددی رخ داده که نامزد تایید صلاحیت نشده در تریبونهای عمومی داد و بیداد راه انداخته اما وقتی دلیل عدم احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان به آنها اعلام شده که مثلاً فلان صوت، فیلم یا عکس از او وجود دارد، از شورای نگهبان تشکر کرده ؛ با این حال نامزد از آنجا که میداند شورای نگهبان برای اعلام دلایل عدم احراز صلاحیت محذوریت قانونی دارد، دوباره در تریبونهای عمومی داد و بیداد راه انداخته است.
مسئول مستقر در نهاد حاکمیتی نظام پس از عدم تایید صلاحیت در شورای به دلیل مسائل اخلاقی، با بی اخلاقی شورای نگهبان را متهم کرده که مرا به دلیل عدم التزام به ولایت فقیه رد کرده اند؛ اگر قانونی وجود داشته باشد که حداقل پس از بی اخلاقیهای نامزدها، شورای نگهبان اجازه عمومی کردن دلایل رد صلاحیتها را داشته باشد چه بسا این مشکلات حل شود.
رویکرد علمی و تبیینی رویکرد دیگری است که با آن میتوان مسئله انتخابات را مورد بررسی قرار داد؛ پیش فرض این رویکرد این است که همه مردم عاقل و اهل دقت هستند که البته این پیش فرض غلط است و حتی اگر مردم عاقل باشند نیز، ظرف انتخابات در همه جای دنیا ظرف شوری که در آن هیجانات بر عقل غلبه میکند؛ البته در عین حال اینگونه نیست که عقل به طور کلی در فضای انتخابات تعطیل باشد.
این روزها در تلویزیون و خبرگزاری ه بحث از پدیده رای از منظر فقهی مورد طرح است؛ این سوال وجود دارد که رای از جنس بیعت است یا امر به معروف است؟ از جنس مشارکت سیاسی و یا …؟ که باید به آن پاسخ داده شود اما به طور کلی الگوی امروزی رای دادن با مبانی دینی ناسازگار است و حتی این الگو در نظامهای سیاسی غربی نیز مورد نقد جدی قرار گرفته است.
دموکراسی حکومت بر رأسهاست نه رایها
دکتر شریعتی در ضمن بحثی میگوید: دموکراسی حکومت بر رأسهاست نه رایها؛ پیش فرض این الگو، گاو تلقی کردن همه مردم است؛ هر سری که روی یک بدن قرار دارد، حق رای داشته و رای یک مجنون بالغ با مرجع تقلید برابر است؛ دموکراسی مخالفتهای قرآنی فراوانی دارد؛ از جمله این آیه از قرآن کریم که میفرماید: آیا آنان که نمیدانند با کسانی که میدانند مساوی هستند؟
علامه مصباح برای گزینش کارگزاران دولت اسلامی نظریه ای را با عنوان عدول مومنین به طور اجمالی طرح کردند که این نظریه را میتوان بر روی انتخابات منطبق کرده تا انتخابات بر محور آرای عدول مومنین شکل بگیرد؛ قطع نظر از درست یا غلط بودن نظریه، تلاش علامه مصباح برای گذار از الگوی غربی و رسیدن به الگوی مطابق با قرآن کریم، قابل تمجید و احترام است.
از پایگاه فلسفه سیاسی و علوم سیاسی نیز مقوله مشارکت باید مورد بحث و بررسی جدی قرار بگیرد؛ پیش از این اندیشمندان غربی در خصوص، مبنای قوام دموکراسی از مشارکت مردمیصحبت میکردند اما در دو سه دهه اخیر نظریهپردازان غربی در پاسخ به این پرسش که قوام دموکراسی به چیست؟ از جنس و کیفیت رقابت صحبت به میان آوردهاند.
قله تمدن غربی آمریکا و مهمترین برند تمدنی آن، برند لیبرال دموکراسی است؛ این کشور با وجود ادعای کدخدایی، در دهههای اخیر به صورت مکرر، سطح پایینی از مشارکت را داشته است به عنوان مثال جرج بوش با ۲۴ درصد آرا و به ضمیمه رای دادگاه رئیس جمهور آمریکا شده در عین حال مقارن با او، رئیس جمهور ایران، ۷۰ درصد آرا را به دست آورده بود.
معیارهای وارونه غرب برای دموکراسی در ایران و امریکا
کشوری که مدعی برند دموکراسی است، از سطح مشارکت پایین برخوردار است اما کشورهایی که محور شرارت نامیده میشوند، مشارکت بالایی دارند؛ همین قضیه سبب شد تا اندیشمندان غربی حرفی از جنس رقابت به میان بیاورند و بگویند چون رقابت در آمریکا واقعی است، دموکراسی نمره بالاتری میگیرد و چون رقابت در ایران تحت نظارت استصوابی شورای نگهبان صورت میگیرد، دموکراسی نمره پایینی میگیرد.
مفهوم مشارکت یکی از مزیتهای نسبی ما، نسبت به کشورهای اروپایی است؛ در حال حاضر این مفهوم تبدیل به پاشنه آشیل این کشورها شده؛ در حال حاضر کشور فرانسه با حدود یک دهم جمعیت مسلمان، نگران حکومت مسلمانان بر این کشور در آینده نزدیک است؛ وقتی در نزاع بین کشورهای دنیا به این مزیت نسبی توجه میکنیم به عمق کلام رهبر انقلاب پی میبریم که میفرمایند: اولویت اول در انتخابات مشارکت حداکثری است.
سوال مطرح دیگر نسبت بین قانون و مشارکت و کاهنده یا فزاینده بودن قانون در میزان مشارکت است؟؛ بخش قابل توجهی از انتقادات به عملکرد شورای نگهبان در دوره قبل به خاطر عمل نکردن به قانون و مصلحت سنجی بود اما در این دوره به نظر میرسد که شورای نگهبان به قانون عمل کرده و حال با این مشکل روبرو هستیم که مشارکت پایین بیاید؛ با این همه در تئوری پردازیهای سیاسی نمیتوان مساحمه قانونی کرد؛ اگر قانون مشکل دارد باید آن را اصلاح کرد؛ شاید راه اصلاح این باشد که مصلحت در نگارش قانون گنجانده شود؛ نه اینکه مصلحت اندیشی و قانون رو به روی هم قرار داده شود.
گرههای حقوقی دیگری نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال شورای نگهبان به خاطر مصالح، رئیس جمهور مستقر فاقد صلاحیت را، تایید صلاحیت میکند، چون با این سوال مواجه شده که چطور میتوان مدیریت انتخابات را به دست کسی داد که صلاحیتش تایید نشده؟، اینها گرههایی است که باید برای حل آنها راه حل پیدا کرد.
کار ویژههای اصلی رسانه، تحمیق مردم است
رویکرد دیگری که در مسئله انتخابات با آن مواجه هستیم، رویکرد رسانه محور است؛ بسیاری از نظریهپردازان مهم رسانه بر این باور هستند که یکی از کار ویژههای اصلی رسانههای مهم، تحمیق مردم است؛ این تحمیق مصادیق زیادی دارد که ذائقه و افکار مردم را تحریف و موضوعات فرعی را به موضوعات اصلی تبدیل کرده است.
باید بپذیریم که صابون رسانه به رخت اندیشه و کنش ما به عنوان یک واقعیت قهری مالیده خواهد شد؛ البته فی الجمله امکان تصرف در رسانههای مدرن وجود دارد مصادیق زیادی نیز برای این تصرف وجود دارد که نتایج تکاملی و تعمیقی داشته است با این حال در حال حاضر تنها و بهترین راه مواجهه با آسیبهای رسانه، ارتقاء سواد رسانهای مردم است.
اصحاب رسانه باید تلاش ویژه داشته باشند تا کف شعور رسانه مردم بالاتر بیاید؛ در این صورت بسیاری از دغدغههای انتخاباتی پاسخ داده خواهد شد؛ بسیاری از موجهای رسانه ای در ایام انتخابات به خاطر عدم وجود سواد رسانهای متناسب در مردم بوده است.
رسانه تلاش نمیکند که در مبادی و مبانی کنش مردم اثر بگذارد بلکه در پی اثرگذاری در لایههای بیرونی است به همین دلیل نامزدهای انتخاباتی که برنامه محور هستند، شانس کمتری برای پیروزی دارند؛ جان اف کندی نامزد هم حزبی خود توصیه میکند که رژیم غذایی بگیرد تا شکم گنده اش مانع از رای آوردن نشود و یا به او میگوید بیشتر از برنامه خودت به برنامه رقیب توجه کن تا مناسب ترین تیکه را به او بیندازی.
محسن رضایی؛ نامزدی با برنامه خوب و اقبال کم
آقای محسن رضایی یکی از بهترین نامزدها در ارائه برنامههای تفصیلی است که به حق نیز برنامههای خوبی دارد اما پس از چندین دوره شرکت در انتخابات و شانس زیادی برای او نمیتوان قائل شد.
مسئله مهم تر این است که چگونه میتوان از رسانه برای تعمیق مردم استفاده کرد؟ رویکرد تهذیبی علوم اسلامی انسانی نسبت به علوم وارداتی غربی در این راستاست تا از این رهگذر در ماهیت غیر اخلاقی رسانه مدرن تصرف اخلاقی شود.
با این حال در حال حاضر با توجه به اینکه عموم مردم از سواد رسانهای بالایی برخوردار نیستند، نباید تمام تخممرغهای تبیین سیاسی خود را در سبد رویکرد رسانه قرار ندهیم بلکه باید رویکرد جامعی شامل رویکردهای شبهه محور، رویکرد تبیینی- برنامه ای و رویکرد رسانهای را مدنظر قرار دهیم.
مردم ایران نیز لااقل ۱۰۰۰ سخنرانی از امامین انقلاب شنیده اند و در مقایسه با مردم عراق که ۱۰۰۰ سخنرانی از صدام حسین را گوش داده اند، نباید کنش سیاسی مشترک داشته باشند؛ اگر اینطور باشد، نشان دهنده پایین بودن هوشمندی ایرانیان است.
در جلسه ای ستاد مشترک در جمع فرهیختگان قوای سه گانه نظامیپس از ارائه بحث یکی از حضار سوالی پرسید و پاسخ سوال، با رفت و برگشتهایی همراه شد؛ پس پایان جلسه، مسئول جلسه به من گفت که با شخص سوال پرسیده کننده برخورد لازم را خواهم کرد؛ اما شما فکر نکنید که بنده میخواهم جلوی اندیشه را بگیرم بلکه من نباید اجازه بدم کسی که چندین جلسه این چنینی را گذرانده سوالی بپرسد که سوال جلسه اول است.
هرکجا به فرمایشات رهبر انقلاب عمل نکردیم، ضرر کردیم
استظهار به اندیشه امامین انقلاب، سرمایه بزرگی است که نباید آن را دست کم گرفت؛ هرکجا به فرمایشات رهبر انقلاب عمل نکردیم، دچار ضرر و زیان شدیم؛ تجربه انقلاب اسلامی نشان میدهد که نظامیها بیشترین فرمانبری را از رهبر انقلاب داشته اند و به همان میزان نیز موفق بوده اند؛ اما به عنوان مثال دانشگاهها به بحث اسلامی سازی علوم انسانی بی توجه کردند، و الان نیز دستاوردی نداشته اند.
سویه گیریهای رهبران انقلاب اسلامی در جهت پیشرفت کشور است و یکی از این سوگیریهایی که حتماً باید دنبال شود، عدم اعتماد به بیگانگان است؛ عدم اعتماد به بیگانگان عبرتی است که از زمان مشروطه کسب شده؛ در آن زمان قشر مذهبی به یکی از سفارت خانههای غربی پناه بردند و دیدیم که در اثر این اقدام، چه بلایی بر سر انقلاب مشروطه آمد.
تفاوتهای بنیادین امام خمینی با فقهای عصر مشروطه
یکی از تفاوتهای بنیادین امام خمینی(ره) با فقهای عصر مشروطه در این است که فقهای مشروطه، داده مفهومیو محوری مورد تامل حوزه فقه خود را یک مفهوم وارداتی یعنی مشروطه قرار دادند اما امام با درس گرفتن از نتیجه شکست مشروطه، بحث ولایت فقیه را برآمده از تراث دینی مطرح کرد؛ شکست فقها به دلیل مبنا قرار دادن یک مفهوم نظریه غربی نشان داد که سایر نسخههای غربی نیز دوای درد کشور نخواهد بود و جز خسارت چیزی به بار نخواهد آورد
نکته دوم در خصوص سویه گیریهای رهبران انقلاب اسلامی، تاکید بر ظرفیتهای داخلی و مردمیاست که در سالهای گذشته به علت امیدواری بیگانگان، مورد غفلت گرفته و نتیجه اسف باری را به ارمغان آورده است.
با صرف نظر از مطالبات خرد مردم به اعتقاد بنده سه مطالبه اصلی مردم شامل: مبارزه با تبعیض و فساد، اجازه مشارکت آنها در امور انقلاب و پرهیز مسئولین از دعواها و بداخلاقیهای سیاسی است.مردم به صورت فطری خواستار مبارزه با تبعیض و فساد هستند و بی توجهی به این مسئله، بقای حکومت را به خطر میاندازد؛ البته لازمه مبارزه با فساد و تبعیض این است که هرکس اصلاح را از خود شروع کند اما متاسفانه همین مردم معترض به فساد، وقتی به دنبال حل مشکلات خود هستند حاضر به استفاده از هر رانت و پارتی هستند.
مردم انتظار دارند که در امور انقلاب سهیم باشند اما متاسفانه در بسیاری از دولتها چنین حقی به مردم داده نشده؛ وقتی در مجلس شورای اسلامی متن برجام مورد مناقشه قرار میگرفت، منتقدین متن مورد استناد خود را ا سایتهای اسرائیلی دریافت کرده بودند؛ چرا که متن اصلی به بهانه محرمانه بودن، در اختیار نمایندگان مجلس قرار نگرفته بود.
به آقای دکتر صالحی گفتم: کاش هیئت علمی های سراسر کشور از سایت هستهای فردو دیدار میکردند، در این صورت، جامعه نخبگانی ما اجازه خسارتهای هسته ای، را نمیدادند.
وقتی میخواستند در قلب راکتور هستهای اراک بتن بریزند پیشنهاد دادم همانطور که امضای برجام را جشن گرفتند، با پخش مستقیم بتن ریزی در رآکتور هستهای اراک، اجرای برجام را نیز جشن بگیرند اما توجهی نکردند.
بتن را نه در راکتور اراک، که در دهان دانشمندان هستهای ریختند
در زمان بتن ریزی در راکتور هستهای اراک بسیاری از دانشمندان هستهای حاضر به دیدن این صحنه نشدند و دانشمندان اندکی که در صحنه حاضر بود نیز مشغول گریه و زاری بوده و حتی برخی از آنها غش کرده و بیهوش شدند؛ در حقیقت این بتن نه در راکتور هستهای اراک، بلکه در دهان دانشمندان هستهای ریخته شد.
پرهیز از بداخلاقیهای سیاسی انتظار دیگر مردم از مسئولین است؛ اگر مردم احساس کنند که مسئولین نظام به آنها دروغ میگویند دچار رنجش خاطر شده و هرگز آنها را نمیبخشند، به همین دلیل است که رهبر انقلاب بارها هشدار دادند که کاندیداها بر اساس امکانات و توانمندیهای کشور وعده بدهند و اگر اشتباهی کردند، صادقانه آن را پذیرفته و از مردم عذرخواهی کنند؛ هر کجا که مردم و مسئولین به اشتباهات خود اعتراف کرد مردم نیز حلیمانه رفتار کرده اند؛ همانگونه که امام خمینی و رهبر انقلاب چندین مرتبه در خصوص اشتباهات خود از مردم عذرخواهی کردند.
البته رسانههای سیاسی نیز به این بداخلاقیها دامن میزند و دروغهایی را به نظام نسبت میدهند مثلاً در خصوص هدف قرار گرفتن سهوی هواپیمای اوکراینی به دروغ میگفتند: اگر رسانههای خارجی این خبر را بازتاب نمیدادند، مسئولین نظام هرگز از آن دم نمیزدند؛ در حالی که وقتی چنین اتفاقی در کشور رخ میدهد به صورت طبیعی اولین فرضیه ای که به ذهن میرسد احتمال نفوذ در سطح بالای نیروهای امنیتی است؛ بسیار طبیعی است که برای حفظ آرامش و خنثی سازی این فرضیه احتمالی، در ساعات اولیه خبر هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی منتشر نشود.
انتهای پیام/
منبع: صدای حوزه