تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 23651
تاریخ : ۶ تیر, ۱۴۰۰ :: ۱۸:۱۹
آیت‌الله علی اکبر سیفی مازندرانی در درس مسائل مستحدثه عنوان کرد؛ دیدگاه اسلام درباره امنیت عمومی، اقتصادی و اعتقادی/ امنیت اعتقادی مهم‌ترین نوع امنیت است امنیت عمومی: یکی از شئون امنیت، امنیت عمومی برای زندگی است. تأمین امنیت و آسوده خاطر بودن مؤمنین و شهروندان از جمله واجبات مهمی است که شارع مقدّس در موارد مختلف به آن اهمیت داده و این از نصوص فهمیده می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله علی اکبر سیفی مازندرانی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی مسائل مستحدثه پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه می‌‌کنید؛

تأمین امنیت

یکی از شئون امنیت، أمنیت عمومی‌برای زندگی است که بسیار مهمّ است و از بسیاری از نصوص کتاب و سنّت استفاده می‌شود، امام علیه السلام فرمودند که باید جانها داده شود تا امنیت مسلمین حفظ شود، و هر کس امنیت را به خطر بیندازد را با حبس و نفی از بلاد مسلمین مجازات کرده است.

تأمین أمنیت و آسوده خاطر بودن مؤمنین و شهروندان از جمله واجبات مهمی‌است که شارع مقدّس در موارد مختلف به آن اهمیت داده و این از نصوص فهمیده می‌شود.

از جمله ی این نصوص، نصوصِ متواتری است که در مورد محارب وارد شده است، یکی از آن معیارهای أصلی جزای محارب، إخافة است، در بابی از ابواب وسائل نصوصی آمده دال بر اینکه معیار محارب اینست که شخص، بین مسلمین إخافة کند، بلکه در نصوص، إخافة الناس آمده است و مسلمین و مؤمنین هم ندارد، ناس یعنی همه ی شهروندانی که تحت حکومت اسلامی‌زندگی می‌کنند، إخافة هم به معنای سلب أمنیت خاطر در زندگی است که شخص وقتی می‌خواهد از منزل خارج شود، احتمال می‌دهد که خطری او را تهدید می‌کند یا یک غاصبی او را تهدید می‌کند، نظیر این در آمریکا وجود دارد که امنیت ندارند، زیرا با این سلاح‌های فردی که دارند هر کسی می‌تواند خرید و فروش أسلحه انجام دهد و هر کسی را که خواستند می‌کشند، هر شهروندی این احتمال را می‌دهد که اگر از منزل خارج شود امنیتی نداشته باشد و دچار حادثه ای شود.

در روایتی وارد شده که محارب: «مَن أخاف النّاس بشهر السلاح»، شَهر سلاح موجب إخافه می‌شود، لذا موضوع إخافه ناس است و شهر سلاح وسیله است پس، از سلاح تنقیح ملاک قطعی می‌شود بدینگونه اگر سلاح هم نباشد و به گونه ای إخافه کند که أمنیت مردم سلب شود موضوع حکم محقق می‌شود.

به قرینه ی نصوص دیگری که وارد شده این متن یعنی فإنّ ذلک داخل فی معنی نفیهم من الأرض، چون در نصوص دیگر به نفی از بلاد مسلمین به بلاد شرک تصریح شده، پس این هم یکی از مصادیق نفی است و درست هم هست زیرا ما می‌توانیم یک عنوانی را به یک مصداقی تفسیر کنیم، نفی أرض در اینجا به این خاطر است که او را حبس کرده و او نمی‌تواند به هیچ کجا برود.

بنابراین حبس، قطع و نفی بلاد مجازات کسی است که سلب أمنیت کند، پس شارع به امنیت بسیار أهمیت داده است و آن را یکی از أهم حقوق دانسته است و در آیات و روایات فراوانی به آن اشاره کرده است.

در مجموع این‌ها أدلّه ای هستند که ما می‌توانیم به آنها استدلال کنیم برای اینکه شارع به مسأله ی أمنیت عمومی‌و جانی أهمیت بسیاری داده است.

أمنیت اقتصادی

عدم امنیت اقتصادی یعنی بازار را تهدید کردن، به این معنا که قیمت‌ها أفزایش چشمگیری پیدا کند، مثلاً اینکه دولت علی رغم وعده‌هایی که می‌دهد باز هم قیمتها در بازار افزایش می‌یابد، البته بعضی اش مربوط به تحریم است، بعضی دیگر مربوط به بی تدبیری و سوء عمل و بی عرضگی‌ها است، قاچاق‌ها و پارتی بازی‌ها و گران فروشی‌ها از عوامل سلب امنیت اقتصادی است.

وقتی شخص از خانه اش خارج می‌شود تا خرید کند، اما گرانی‌ها موجب این می‌شود که نتواند خرید کند، این یعنی امنیت اقتصادی وجود ندارد.

سلب امنیت اقتصادی یعنی شخصی با زحمتها و سرمایه فراوانی کارخانه ای بزند و عده ای کارگر در آن کار کنند و سال‌ها مشغول تولید باشند، اما به یکباره واردات بی رویه ای صورت بگیرد و این کارخانه تعطیل شود و این کارگران هم باید کاسه گدایی به دست بگیرند و عزّتشان سلب شود، أمنیت اقتصادیشان سلب شود.

یکی از عوامل سلب أمنیت اقتصادی إحتکار است که الان بسیاری از این احتکارهای کلان رسانه ای می‌شود و شما می‌بینید چقدر احتکار می‌کنند حتّی در گمرک احتکار می‌کنند. یکی از عوامل ضیق و تذبذب و نوسان اقتصادی احتکار است.

من بیشتر از آن قیمتی که در بازار هست نمی‌توانم قیمتی بگذارم و موجب اختلال در نظام سوق شوم و امنیت اقتصادی را بر هم بزنم، پس معلوم می‌شود آن کسانی که از حضرت طلب می‌کردند، قیمت گذاری بیش از حدّ را به نفع محتکرین طلب می‌کردند که حضرت غضب کردند. این روش برای حفظ امنیت اقتصادی است تا مردم احساس کنند که با درآمد روزانشان می‌توانند زندگی را پیش ببرند. در مجموع می‌خواهیم عرض کنیم که امنیت اقتصادی در شرع بسیار مهم است و شارع بسیار به آن اهمیت داده و از آموزه‌های دینی است.

امنیت عقاید

مهمترین أمنیت، أمنیت عقائدی است و جانها باید فدای دین شود، چرا دفاع و جهاد واجب است؟ چرا ده‌ها آیات در مورد جهاد وارد شده است؟ آیا فقط مسأله ی أمنیت بدنی مطرح است؟

خیر بلکه اتّفاقاً اگر آمریکا به ایران بیاید، از جهت اقتصادی ممکن است بسیار خوب هم شود مثل عربستان و کشورهای دیگر، منتها گدای یک کافر هستند و شب و روز باید چشمشان به کاسه ی طواغیت و أئمه کفر باشد، از جهت اقتصادی تأمین می‌شوند أما دینشان را از دست می‌دهند، در هرکجا که دشمن خواست مانند فرهنگ دینی و قوه قضاییه می‌تواند سیاست گذاری کند، و بسیار راحت می‌توانند کاری کنند که نگذارند فرهنگ ناب اسلام در جامعه ی اسلامی‌شکل بگیرد و در أذهان وارد شود بلکه بالعکس بسیار راحت فسق و فحشاء را در دید همگان قرار می‌دهند تا جامعه به طور کل فاسد شود.

یا مثلاً کشف حجاب می‌کنند و چادر‌ها را از سر زنان بر می‌دارند، رضا خان خائن با چه انگیزه ای و به أمر و دستور و سیاست چه کسی مسأله ی کشف حجاب را إجراء کرد که هنوز هم جمهوری اسلامی‌نتوانسته این درد را دواء کند، این کار به این خاطر بود که سیطره و چنگال قدرت شیطانی أئمه طاغوت بر مسلمین و مؤمنین حاکم بود، رضاخان سیاست گذار نبود بلکه آلت دست سیاست گذاران انگلیسی و آمریکایی و کشور‌های کفر بوده است، به این وسیله امنیت عقایدی سلب شد، انبیاء و ائمه و کتب آسمانی آمدند تا امینت عقایدی حقه حفظ شود و عقاید کفر و شرک و خرافه و غیرعقلانی از بین برود، بعد از اینکه انسانهای پاکی از انبیاء و ائمه و دیگران به شهادت رسیدند دشمن را به طوری مسلط کنیم که امنیت عقایدی از بین برود!!!

امنیت اعتقادی مهمترین نوع امنیت است که باید تأمین شود، لذا شارع مقدس امر به معروف و نهی از منکر را از اهم واجبات قرار داده‌است و مهمترین اصلی است که امنیت اعتقادی را تأمین می‌کند، معروف یعنی عقاید حقه، منکر یعنی عقاید باطله و خرافه، هرچند که فعل و عمل هم منکر و معروف است اما منشأ عمل و فعل، همان عقیده انسانهاست. دشمن برای تغییر نظام، مهمترین و اولین کاری که می‌تواند انجام دهد عقیده و ایمان را فاسد کند و این کار ریشه ای است.

شارع در بعضی از مواردی که فحشا است نهی از ارتکاب کرده است، اگر شخصی حجاب نداشته باشد موجب فساد قلب و دل و اندیشه می‌شود محل قبول عقاید فاسد می‌شود و از پذیرش عقاید حق امتناع دارد، کسی که شهوتران شود طبعا و قطعا عقاید حق را نمی‌پذیرد، قلب او فاسد شده است.

انسانی که اهل تقوا باشد عقاید باطل را پس می‌زند،جوانها و کسانی که در اوان جوانی هر کلام حقی به گوششان می‌رسید قبول می‌کردند و هر باطلی که می‌شنیدند پس می‌زند و رها می‌کردند، این به علت پاک بودن نفس و قلب از شهوترانی و هوسبازی بوده است. وقتی قلب انسان از راه چشم او فاسد شود طبعا عقل و قلب او حالت تنفر و بیگانگی و پس زدن حقایق را پیدا می‌کند.

وقتی مزاج شخصی فاسد شود بهترین و لذیذترین غذاها را پس می‌زند و حالت قی به او دست می‌دهد ذائقه جسمانی او فاسد می‌شود، آنچه که خدا و رسول در قرآن فرموده اند که وقتی قلوب انسانها مریض شود حقایق را قبول نمی‌کنند، اما کسانی که قلب سلیم دارند و از راه شهوترانی و فحشا و منکرات قلبشان فاسد نشده باشد « كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» نباشند حقایق را با جان دل می‌پذیرند.

انتهای پیام/

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.