به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله هادی عباسی خراسانی از اساتید برجسته حوزه علمیه درس خارج مسائل مستحدثه امسال خود را با موضوع «بورس» آغاز کرده که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان میگردد؛
راههای فرار از ربا
1 - شرط خیار (بیع به شرط)
راه دیگر که میشود با آن، راه غیر شرعی را نرفت و در ﴿وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ﴾ افتاد، نه ﴿وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾، این است که در معاملات و قروض و وامها، یک سری شرط و شروطی بگذاریم که آنها مفادش خیار در بیع و عقود باشد؛ کاملا هم شرعی است؛ مثلا کسی پولی لازم دارد؛ گاهی قرض میگیرد و میگوید بیشتر به تو میدهم، اینکه حرام است؛ ولی گاهی جنسی را دارد، این را میدهد، به کم، یا زیاد، یا مساوی پولی میگیرد؛ اگر کمتر بگیرد، فرد برای وام دادن، رغبت بیشتری دارد. در مقابل جنسی را میدهد و میفروشد، یا اجاره میدهد.
مثال برای فروش است. برای اینکه بتواند مالش را دوباره برگرداند، خیار شرط، یا شرط الخیار میگذارد. من پولی لازم دارم ؛ کالایی را دادم و پول قرض میگیرم. میگویم تا فلان تاریخ اگر پول را آوردم، خانه از خودم باشد. خیار را خرید و فروش میکند. نسبت به شرط خیار، مبلغ اضافه میدهد، یا کمتر میگیرد. این راه شرعی است.
به این نتیجه رسیدیم که قواعد بر صحت بیع شرط دلالت دارد و اطلاقات و کلمات فقها هم همچنین بیع شرط را تصحیح میکند. حضرت امام چون نسبت به راههای فرار از ربا حساسیت دارند و در فتوای اخیر جایز نمیدانند، بر خلاف فتوای اول، بیع الخیار را مستقل اشکال نمیدانند، ولی اگر برای فرار از ربا باشد، در آن اشکال میدانند. به نظر ما بیع شرط متصل و منفصل فرقی ندارد و ما راههای برونرفت از ربا را قبول داریم. همین که صدق کند معامله جدیدی است که عقلا قبول دارند و ربوی نباشد، صحیح است.
حضرت امام رحمهالله بیع به شرط یا شرط الخیار را به عنوان راه فرار از ربا دارای اشکال میدانستند، ولی مستقلا درست میدانستند. شرط الخیار یا خرید و فروش خیار را مطرح کردیم. این معامله، اگر محذوریت نداشته باشد، با معامله، ثمن و مثمن عوض میشود. هر یک، مالک جنس دیگری میشود. شرط خیار میگذارد؛ مثلا کسی پولی لازم دارد، یا جنسی لازم دارد، خرید و فروش میکند. انسان میتواند وامی بگیرد و بعد تجارت کند. نسیه و مدتدار خرید کند و بعد بیمدت بفروشد و دین خود را تسویه کند. کسی که در بازار مسلمین پول ندارد، ولی جنسی مانند خانه یا ماشین دارد؛ میخواهد موقت و تا مدتی سود از آن بگیرد؛ خانه را معامله میکند؛ به خصوص اگر کمتر بدهد. میگوید شما از این خانه یا ماشین استفاده کن تا فلان مدت، اگر پول را آوردم برای خودم باشد، وگرنه برای تو باشد.
نظر مختار در بیعالخیار
به نظر ما این بیع، شرعی است. با کمال معذرت از حضرت امام، میگوییم: بیعالخیار اگر به عنوان فرار از ربا هم باشد، اشکالی ندارد. وام را میخواهد پس دهد، اضافه میخواهد بدهد و یک مدتی را برای خیار میگذارد. بیع، مولود قرض نیست، تا ربا پیش بیاید، بلکه قرض، مولود بیع است. در خطبه متقین که فرمودند: «ملبس متقین، اقتصاد است»، اگر به معنای سیره زندگی بگیریم، اینها عاقلانه معامله میکنند، نه سختگیرانه. مشکل را هم رفع میکنند. نیاز به وام دارد، جنسش را میآورد و پولی قرض میگیرد. مابهالتفاوت سود را از معامله شرعیای که انجام داده است، تأمین میکند.
2 - خرید و فروش برگههای اعتباری و سفتهها و امثال آن
راه دیگر که صاحبان اقتصاد و بازار بدانند، این است که برگهها و سفتههایی را خرید و فروش کنیم که اعتبار مالی دارند. ما ارزش پول را به اعتبار میدانیم. مثلی میدانیم که قیمی هم هست. خروج پول از درهم و دینار را خروج موضوعی میدانیم. پولی را سالها قبل مهریه کرده، الآن میتواند به قیمت روز بگیرد، مثلی است که قیمتگذاری میشود. منشأ اعتبار پول، بالاعتبار است؛ یعنی به اعتبار عقلا است. سفتهها و برگههای حوالهجات، قابل خرید و فروش هستند.
سهام هم کاشف اعتبارات عقلاییه، یا شرکتها، یا اشخاص میدانیم. اگر در دست شما برگه سفته، یا چک باشد، یا شماره سهام شما باشد، اینها قابل خرید و فروش هستند. سررسیدهای اینها را میتواند خرید و فروش کند؛ مثلا نیاز به پول نقد دارد، مبلغ سفته که تاریخ سررسید آن برای شش ماه دیگر است، میتواند الآن به قیمت کمتر بفروشد. اگر قرار باشد تشبیه کنیم، نمونههایی در فقه قدیم است. برخی تطبیق در فقه قدیم را لازم میدانند که ما لازم نمیدانیم. ولی مانند معامله مدتدار است که مدت را خرید و فروش میکند.
گاهی سفتهها، صوری است و گاهی واقعی است که انشاءالله جلسه آینده خواهیم گفت. خطوط قرمز در فقه را میشود به خط سبز تبدیل کرد. خرید و فروش برگهها و اوراق بهادار، یا سفتههای مدتدار و برگههای دارای اعتبار میتواند راه برونرفت از ربا باشد. در بازار عقلایی کسی با حوالهای برود که منشأ اعتبار دارد، بازاریها به او طور دیگری نگاه میکنند و برای خرید و فروش آن ارزش قائل هستند. هر چه منشأ اعتبار آن برگه شناختهشدهتر باشد، بهتر است.