تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 23781
تاریخ : ۱۹ تیر, ۱۴۰۰ :: ۱۵:۰۴
آیت‌الله علی اکبر سیفی مازندرانی در درس «مسائل مستحدثه»: نقدی بر ادله مخالفین الزام حجاب/ درباره حجاب باید روشنگری و درباره بی حجابی نهی از منکر صورت گیرد اما عرض من اینست که روشنگری و بیان حقائق حتماً باید صورت پذیرد و باید نهی از منکر شود چون اگر این‌ها ترک شود سنّت و چهره‌ی دین تعطیل می‌شود و خطر این هست که کم کم جامعه این واجبِ مهم را کلّاً پذیرا نباشد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله علی اکبر سیفی مازندرانی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی مسائل مستحدثه پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌‌کنید؛

اقامه دین

امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق اقامه‌ی دین الهی است زیرا که امام حسین علیه السلام در نامه اش به محمد بن حنفیه برای شهادت خودش استدلال کرده که: « أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ» و « إن الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فريضة عظيمة بها تقام الفرائض...»

تعزیر

همه‌ی فقهاء در این مساله اجماع دارند و نص هم داریم که: «للحاکم أن یعزّر کلّ من ارتکب معصیة»، طبعاً از همه‌ی نصوص و قاعده‌ی اهمیت فهمیده می‌شود هر مقدار معصیت اقوا و مهمتر باشد، تعزیرش هم شدیدتر است.( ما یراه الحاکم من المصلحة، یعنی نوع گناه و طاقت بدن).

أدلّه‌ی مخالفین الزام

عمده دلیل آنها 4 مورد است:

1 - سیره‌ی نبیّ و ائمه علیهم السلام بر الزام به حجاب مستقر نشد.

جواب اینست که با وجود ادلّه لفظیه و نصوص شرعیه، نیازی به استدلال به سیره نیست. فقها در بسیاری از فروع، وقتی که دلیل لفظی دارند به آن استدلال می‌کنند و حجیّت دلیل لفظی-کتاب و سنّت -منوط به احراز سیره‌ی متشرعه نیست (همانطور که هیچ فقیهی چنین چیزی را نگفته است)، عدم استقرار سیره از ادلّه‌ی اربعه نیست اما استقرار سیره متشرعه از ادلّه اربعه است.

سوال: سیره بر عدم استقرار است!

جواب: اگر سیره بر عدم استقرار هم باشد نمی‌تواند ادلّه لفظی را رد کند، باید دید عدم سیره، به خاطر چه محاذیر و مشکلات و موانعی در اجراء، بوده است.

حجیّت سیره متشرعه به این خاطر است که کاشف از نص است، اما زمانی که دلالت نص تام شد، حجیت آن متوقّف بر سیره نیست، اگر سیره هم بر خلاف باشد به این معنا که ائمه هرگز این نهی را انجام نمی‌دانند، این دون اثباته خرط القتاد است که بگوییم هرگز جلوی برهنگی را نمی‌گرفتند، آیا امیرالمؤمنین جلوی بی حجاب‌ها و بد حجاب‌ها، و آنهایی که تا حدّی إفساد می‌کردند، را نمی‌گرفتند؟ ضمن اینکه در آن زمان اسلام هنوز به حدّ قوّت نرسیده بود و موانعی وجود داشت، خیلی از احکام را حضرات نتوانستند اجراء کنند و بعضی‌ها را اجراء می‌کردند.

می‌خواهیم عرض کنیم استقرار سیره بر عدم الزام مشکل است، عدم استقرار سیره هم که دلیل نیست، اگر هم سیره بود باید دلیل و وجهش را ملاحظه کنیم که به چه دلیل و جهتی بوده، جهتش این بود که اسلام در آن زمان تازه تأسیس شده بود و اجرای همه‌ی احکام میسور نبود و بعد از امیرالمؤمنین باقی ائمه هم که مبسوط الید نبودند.

2 - اینکه نصّی که بالخصوص دلالت بر الزام به حجاب کند ما نداریم.

عرض ما اینست که بالخصوص وجود نصی بر الزام به حجاب، لزومی‌ندارد، مگر باقی واجبات و محرّماتی که نهی از منکر در مرتبه‌ی ثالثه بر آنها واجب است، دارای نص خاص هستند؟ ما از ادلّه‌ی کلّی انکار بالید استفاده کردیم و اجماع و اتّفاق فقهاء وجود دارد ـ مخصوصاً اگر به إذن حاکم باشد که ما خودمان إذن حاکم را در مرتبه‌ی ثالثه شرط می‌دانیم ـ، حتّی یک فقیه منکر این مطلب نشده است.

3 - جواز نظر به رأس إماء و نسائی که لا تنتهین

این جواز نظر با وجوب ستر دو امر متفاوت هستند، جواز نظر به إماء یا هر کسی که لاتنتهی ملازمه با عدم وجوب ستر ندارد، و اینکه در آیه ﴿شریفه وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ ۖ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾،آمده است ما این موارد را به خاطر وجود نص استثناء می‌کنیم، و الا این قاعده‌ی مسلّم است که جواز نظر ملازمه با عدم وجوب ستر ندارد، اینکه نظر به إماء جایز است، معنایش این نیست که بر او جائز است در میان مسلمین مکشّفه باشد، آن هم به صورت ابتذال و آرایش و مفسِد و محرِّک، آیا هیچ فقیهی می‌تواند ملتزم شود به اینکه چون او أمه است می‌تواند بی حجاب و مبتذل در بازار بگردد، که چندین مرد را به دنبال خودش بکشاند؟ (در حدّ إشاعه فحشاء و ایجاد فساد)

در ضمن در این زمان إماء وجود ندارد که شما به آن استدلال می‌کنید.

سوال: پیرو این استدلال جنابعالی که فرمودید چهره‌ی اسلام را خراب می‌کند، آنها می‌گویند در زمان رسول خدا إماء، حتّی غیر مسلمان مثل یهودی و مسیحی، می‌آمدند که سر‌هایشان باز بود اما جامعه را خراب نکردند.

جواب: در آن زمان که إماء بودند، فرهنگ جامعه‌ی آن زمان برایشان جا افتاده بود و همه می‌دانستند و ارتکاز شده بود که إماء حرمتی ندارند به خلاف أحرار.

علاوه بر این آیا آنها به گونه ای بودند که موجب افساد شوند؟ به گونه ای تبرّج و آرایش می‌کردند ولو اینکه موجب افساد دیگران شوند، آیا باز هم می‌توانیم ملتزم به جواز شویم؟ هرگز نمی‌توانیم ملتزم شویم، هرگز رسول خدا اجازه نمی‌داد، این معلوم است اشخاص معمولی بودند که طبق عادت خودشان روسری نداشتند اما آیا آرایش می‌کردند؟ تبرّج می‌کردند؟ موجب إفساد دیگران بودند؟ اگر چنین بود موجب فحشاء نمی‌شدند؟ آیا این اشاعه‌ی فحشاء از نظر رسول خدا جائز بوده و جلویش را نمی‌گرفته؟ می‌توانیم به این همه توالی ملتزم شویم؟ هرگز.

در مورد إماء هم قدر متیقّن در صلاة است که واجب نیست سرشان را بپوشانند همانطور که صاحب جواهر در باب صلاة به این استدلال کرده و بسیاری از فقهاء هم قائلند که مسأله‌ی إماء فقط در خصوص حال صلاة است که واجب نیست اما اینکه در میان جامعه و أجانب با آرایش حضور پیدا کنند، دون إثباته خرط القتاد است.

4 - استدلال به اینکه إجباری در دین نیست، «لا إکراه فی الدین.»

این سخن هم باطل و خلاف ضرورت دین است زیرا اگر بگوییم اجباری نیست این همه احکام و حدودی که اسلام جعل کرده باید کنار گذاشته شوند؟ این خلاف ضروری دین است، «لا إکراه فی الدین» یعنی لا إکراه تکویناً فی الدین، یعنی خدای تعالی لم یخلق المخلوق مجبوراً علی الدین بحیث یجبره تکویناً علی الدین کالملائکة الّذین مجبورون علی العبادة، انسان را اینطور نیافریده، بلکه با قوّه‌ی اختیار آفرید تا اینکه امتحان تحقق پیدا کند.

عمده‌ی اشکال مدعیان که قابل اعتناء باشد، سیره است، در سرتاسر فقه هیچ فقیهی نمی‌گوید حجیّت دلیل لفظی اگر سنداً و دلالةً تام بود، منوط به استقرار سیره است، اینکه سیره‌ی مخالف وجود دارد، اولاً دون اثباته خرط القتاد است و ثانیاً باید ببینیم عدم انجام این فعل چه دلیلی داشته است، اسلام در آن زمان حدیث العهد بوده، به قول حضرت امیر علیه السلام: «ضُرِبَ الإسلام بِجِرانه»، در زمان رسول خدا اینطور نبوده که در مورد بعضی از فرعیات سؤال می‌کردند و اینها قابل قیاس نیستند.در اینجا کلام ما در مسأله‌ی حجاب تمام است.ما در بیان احکام الهی مبتلا به جامعه‌ی ما که الان با بعضی از آن علناً مخالفت می‌شود، نظام جمهوری اسلامی‌هم توان اینکه جلوی همه‌ی مفاسد را بگیرد و همه‌ی أحکام الهی را إجراء کند، ندارد، شما می‌بینید که یک زمانی حدود زنا را إجراء می‌کردند و رجم می‌کردند اما بعد از مدّتی به خاطر هیاهوی جهانی علیه نظام و خوف خطر اصل نظام و محاذیر أشد، این حدود تعطیل شدند و صلاحدید اینطور بود که تا یک مدّتی این حدود را مسکوت بگذارند.

و همچنین مسأله‌ی زنان و جلوگیری از بی حجابی به نحو گسترده ممکن است محاذیر أشد داشته باشد، اینها چیزهایی است که نظام محذور دارد. اما عرض من اینست که روشنگری و بیان حقائق حتماً باید صورت پذیرد و باید نهی از منکر شود چون اگر اینها ترک شود سنّت و چهره‌ی دین تعطیل می‌شود و خطر این هست که کم کم جامعه این واجبِ مهم را کلّاً پذیرا نباشد، اینها نباید موجبِ إنعطال بعضی از سنّت‌های نبیّ شود، مثلاً شما میبینید الان نسبت به زمان امام، به مرور مسئله‌ی حجاب مسائل جنسی و عفاف و حیا رو به أفول رفته و جرأت نهی از منکر نیست، اگر بخواهیم همینطور ادامه دهیم نتیجه این می‌شود که خدای ناکرده چهره‌ی این نظام در آینده تغییر می‌کند و وظیفه‌ی ما است که در این ایّام اینها را بیان کنیم.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.