تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 23795
تاریخ : ۲۱ تیر, ۱۴۰۰ :: ۱۸:۰۰
دیدگاه آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست درباره فقه فردی و فقه تمدن‌ساز؛ راهکار رسیدن از فقه فردی به فقه تمدن ساز/ ایجاد خانه مشترک بشریت فارغ از جنس و مذهب و دین از لوازم فقه تمدن ساز است برای عبور از فقه فردی به فقه تمدن‌ساز چند کار لازم است که البته منحصر به این موارد هم نیست. همچنین وقتی می‌خواهیم از فقه فردی به فقه تمدن ساز برویم، تمام آنچه به عنوان اصول استنباط در فقه فردی لازم است باید در فقه تمدن ساز لحاظ شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در نشست علمی «از فقه فردی تا فقه تمدن‌ساز» که از سوی حوزه علمیه مشهد برگزار شد، بیان کرد: وقتی لفظ فقه را به کار می‌بریم، مقابل شریعت است؛ چه فقه به معنای اجتهاد و چه به معنای دانش باشد.

وی افزود: در حقیقت فقه داعیه دار کشف شریعت است. شریعت، مکشوف و فقه کاشف است. شریعت، الهی و معصوم و بدون خطاست ولی ممکن است حاصل فقه اشتباه باشد. فقه، بشری است لذا گاهی در آن اختلاف پیش می‌آید. عدم عصمت نیز در فقه وجود دارد. بنابراین وقتی فقه می‌گوییم باید حواسمان باشد که منظورمان شریعت نیست.

آیت‌الله علیدوست با اشاره به این‌که منظور ما از فقه بیشتر عملیات استنباط و اجتهاد است، تأکید کرد: حرکت از فقه فردی به سمت فقه غیر فردی(فقه تمدن ساز) موضوع بسیار خوبی است و در کنار آن می‌توان ده‌ها پایان نامه و مقاله تهیه کرد.

سه تعریف فقه فردی

وی در توضیح فقه فردی بیان داشت: لفظ فقه فردی به قدری تکرار شده که گویی همه می‌دانند چیست، ولی وقتی می‌خواهیم آن را توضیح دهیم می‌بینیم که این گونه نیست و دارای عمق و لایه است، به همین دلیل تعاریف مختلفی از آن ارائه می‌شود. به نظر می‌رسد بگوییم فقه فردی فقهی است که مورد اجتهاد آن مسائل فردی است. یعنی به اعتبار متعلق است. برای نمونه در مکاسب بیعی که یک طرف آن شخصیت حقوقی باشد را نمی‌بینید یا مطلبی درباره بیع بین المللی دیده نمی‌شود.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم درباره تعریف دیگر فقه فردی گفت: فقه فردی یعنی فقهی که گفتمان، رویکرد و فرهنگ فردی بر آن حاکم است، ولو ممکن است در مسائل اجتماعی و سیاسی استنباط کند. در حوزه مقدسه قم افرادی را داریم که فقه شرکت(بنده خودم فقه شرکت می‌گویم)، رسانه، تربیت و... می‌گویند ولی رویکرد، رویکرد فردی است. حتی وقتی بحث فقه سیاسی و فقه معاصر می‌گوید با رویکرد فردی است. گاهی فقه فردی به اعتبار متعلق نیست، بلکه به اعتبار منهج، روش و متد است.

وی اضافه کرد: سومین تعریف درباره فقه فردی یعنی فقهی که به امتداد فکر نمی‌کند. برخی از دانش‌ها گاهی امتداد در عینیت جامعه پیدا نمی‌کنند. مثلا فلسفه ملاصدرا و سبزواری چه امتداد اجتماعی دارد؟ مباحث خوبی است و بنده نمی‌گویم که مخالف آن‌ها هستم و جزو کتاب‌هایست که بارها خوانده ام، ولی امتداد اجتماعی ندارد، بر خلاف مثلا فلسفه‌های غیر اسلامی. در این تعریف فقه فردی فقهی است که فقیه به دنبال امتداد اجتماعی(ممکن است دو تعریف قبلی را هم داشته باشد) آن نیست. یعنی به دنبال رساندن فقه به عینیت جامعه نیست.

آیت‌الله علیدوست با بیان این‌که وقتی فقه فردی به دنبال امتداد اجتماعی نباشد، به مرز قانون نیز نمی‌رسد، بیان داشت: بر این اساس می‌توان گفت فقه فردی فقه استفتاء و افتاء است، فارغ از امتداد و عینیت در جامعه.

فقه تمدن ساز

وی در ادامه سخنان خود به بررسی فقه تمدن ساز پرداخت و در توضیح تعابیر مختلف درباره آن اظهار کرد: ممکن است بگوییم فقه تمدن ساز یعنی فقهی که به مسائل مربوط به تمدن می‌پردازد. برای نمونه اگر تمدن را مسائل پیچیده ای از پدیده‌های اجتماعی، علمی، فنی، معماری، تربیتی و... در یک جامعه یا جوامع وسیع بدانیم، فقه تمدن ساز فقهی است که به سراغ ساحت‌ها و مسائل می‌رود که جامعه را به تمدن برساند، یعنی به اعتبار ساحت و متعلق معنا کنیم.

این استاد حوزه تصریح کرد: ممکن است گفته شود فقه تمدن ساز یعنی فقهی که رویکرد فقیه رویکرد ساخت تمدن است ولو به حساب مقدمات آن. اکنون در قم جریان فقه معاصر را داریم، گاهی گفته می‌شود ما بیشتر نیازمند فقاهت معاصر و فقیه معاصر هستیم، ضمن احترام به آن چه در حال انجام است. یعنی بر روی رویکرد تمرکز کنیم. فقه تمدن ساز نیز یعنی فقیهی که با این رویکرد تمدن سازی به استنباط می‌پردازد.

وی درباره تعریف دیگر فقه تمدن ساز خاطرنشان کرد: فقه تمدن ساز یعنی فقهی که امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. به فقیه در عینیت جامعه نگاه می‌کند، یعنی پیاده کردن فقه و سرایت آن به جاهایی که فقه باید حضور داشته باشد را جزو فقه می‌داند. یعنی تحقیق(محقق) کردن فقه جزئی از فقه است، لذا دائم نگاه آن به اجرا و تزاحمات است. چیز جدایی از فقه نیست. یعنی خود فقه در فرآیند این تمدن حضور دارد. البته به نظر ما فقه تمدن ساز باید هر سه(سه مورد ذکر شده) را داشته باشد. اگر فقه فردی هر کدام را داشت فردی می‌شود، ولی فقه تمدن ساز باید هم به اعتبار متعلق، هم به اعتبار رویکرد و هم نظر به امتداد اجتماعی فقه تمدنی باشد.

آیت‌الله علیدوست اضافه کرد: البته ما الان با تعابیری چون فقه تمدن‌ساز و به تعبیر برخی فقه حسینی و فعال مواجه هستیم ولی نباید در این عرصه دچار افراط و تفریط شویم؛ کسانی داریم که می‌گویند ساختمان‌سازی، عمران شهری، خیابان و بوستان‌های ما باید این طور و آن طور باشد و قرار داد چه طور بنویسیم؛ همه اینها را وارد فقه می‌کنند و می‌گویند فقه باید جواب دهد؛ همچنین دوستانی داریم که می‌گویند بورس و بانک و ... از غرب آمده و شما قصد دارید با رفوگری آن را داخل فقه اسلامی کنید لذا باید اینها را شست و کنار زد. بنده، این مسائل را به صلاح فقه نمی‌بینم و نهایتا هم عملی نمی‌دانم.

راهکار رسیدن از فقه فردی به فقه تمدن ساز

آیت‌الله علیدوست درباره رسیدن از فقه فردی به فقه تمدن ساز نیز تأکید کرد: فقه تمدن ساز یعنی فقهی که به امتداد فکر می‌کند و خود امتداد جزو فرآیند استنباط است، نه چیزی پس از استنباط. یعنی فرآیند را می‌بیند و در خروجی تأثیر دارد.

وی در بخش دوم سخنان خود به تشریح راهکار عبور از فقه فردی به فقه تمدنی پرداخت و اظهار کرد: برای عبور از فقه فردی به فقه تمدن‌ساز چند کار لازم است که البته منحصر به این موارد هم نیست. همچنین وقتی می‌خواهیم از فقه فردی به فقه تمدن ساز برویم، تمام آن چه به عنوان اصول استنباط در فقه فردی لازم است باید در فقه تمدن ساز لحاظ شود. یعنی نمی‌خواهیم بگوییم اصول و متد جواهر مراعات نشود، بلکه همه باید جای خودش باشد. بلکه باید چند اقدام دیگر صورت گیرد.

این استاد حوزه تأکید کرد: اولین کار این است که فقیه باید شبکه دلالی از ادله و اسناد یعنی قرآن، سنت و ضرورات فقه، اجماعات مسلم، عقل و نصوص مبین مقاصد شریعت تشکیل دهد؛ زیرا در فقه تمدن‌ساز نمی‌توانیم با یک آیه و روایت فتوا دهیم. تمدن از نظامات شکل می‌گیرد و فقه تمدن می‌خواهد نظامات را بیان کند، به همین دلیل باید این جا شبکه را ببیند. از این رو یکی از مسائلی که باید در فقه تمدن‌ساز کاملا روشن شود اختیارات و محدوده حاکمیت حاکم است؛ زیرا اگر بخواهیم فقه خانواده داشته باشیم تکلیف این مسئله باید روشن شود و از مباحث کلامی‌و جهان‌بینی اسلامی شروع کنیم. بنابراین استنباط باید با تشکیل شبکه دلالی صورت گیرد.

وی ادامه داد: دوم این‌که فقیه فقه تمدن‌ساز، برای به دست آوردن گزاره‌ها در بسیاری از اوقات باید از تجمیع ظنون به نتیجه برسد؛ ما در فقه دو روش داریم یکی فقه مدرسه‌ای که آیت‌الله خویی استاد این روش است و دیگری فقه غیرمدرسه‌ای مانند شیخ انصاری که همه ادله را می‌آورد و رد می‌کند و از تعبیر «لکن الانصاف» هم استفاده می‌کند؛ وی ظنونی می‌آورد که مستقلا دلیل نیست ولی در کنار همدیگر می‌تواند نتیجه بدهد.

آیت‌الله علیدوست عنوان کرد: سوم این‌که در فقه تمدن‌ساز نمی‌توانیم به فقه عُذر، مجال حضور بدهیم و بیشتر باید به فقه کشف بها دهیم زیرا فقه تمدن‌ساز، نظام تقنینی است تا فتوا و استفتاء؛ فقیه می‌خواهد کشف کند که نظام سیاسی اسلام مبتنی بر آزادی فرد است یا خیر؛ لذا در این نوع فقه، حکم به کراهت نداریم؛ حکم مستحب کم داریم و عمدتا احکام بر واجب و حرام مبتنی است.

وی اضافه کرد: چهارم این‌که برخی می‌گویند ما چیزی به نام نظام نداریم بلکه احکام اتمیک(خرد) داریم و فقیه باید براساس آن استنباط و عمل کند؛ این در حالی است که اگر گفتیم ما نظام اقتصادی، اخلاقی و قضایی داریم با استنباط اتمی به دست نمی‌آید، مثلا فقیه ممکن است در نظر شخصی خود به حکم کراهت در احتکار برسد ولی در فقه تمدنی، کراهت احتکار نمی‌تواند رافع نیازها و حل مشکلات جامعه باشد؛ بر اساس نظر شهید صدر، فقیه می‌تواند از آراء فقهی دیگران کمک بگیرد و حکم حرمت بدهد ولی بنده معتقدم که فقیه، به جای آوردن نظر دیگری باید در روش کشف فتوای خود تجدیدنظر کند و حکم حرمت را از ابتدا و با نگاه تمدنی به فقه به دست آورد. از این رو خیلی از افرادی که استنباط نظام را لازم نمی‌دانند و اصل داشتن نظام را زیر سؤال می‌برند گرفتار فضای فقه فردی هستند.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم گفت: دیگر این‌که اصلاح نگاه متناسب با به وجود آمدن تمدن و فقه تمدن‌ساز لازم و ضروری است؛ ما نمی‌توانیم مدعی باشیم و شعار ام‌القری سر دهیم ولی نگاه مناسب به فقه تمدن‌ساز نداشته باشیم؛ الان گاهی فتاوایی صادر می‌شود که در نگاه تقابلی با تمدن است و نه تعاملی؛ این در حالی است که امام صادق(ع) خانه و دانشگاه مشترک بشریت درست کرد؛ نه جنسیت، نه مذهب، نه دین و نه سن در آن شرط نبود، البته خانم‌ها نمی‌آمدند ولی به خاطر محدودیت نبود؛ سنی و یهودی و مسیحی و شیعه و ابن ابی العوجای ملحد به این دانشگاه می‌آمدند؛ اگر مدعی چنین تمدنی هستیم با برخی فتاوایی که الان صادر می‌شود سازگاری ندارد؛ برخی لوازم را باید پذیرفت؛ این‌که آیا مثلا در حقوق شهروندی، اقلیت و غیر اقلیت و یا در مرزها دارالکفر و دارالاسلام بگوییم؟ البته تاکید بنده همیشه بر انضباط فقهی است. ما هیچ وقت نباید از انضباط فقهی خارج شویم ولی باید همین انضباط را ترمیم، تکمیل و توسیع و تنقیح کنیم.

انتهای پیام/

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.