به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه اندیشه، حجتالاسلام و المسلمین بهمنی در چهارمین نشست از سلسله نشستهای عصرانه فناوریهای هوشمند که به همت ستاد راهبری فناوریهای هوشمند حوزههای علمیه، در خبرگزاری حوزه برگزار شد، در سخنانی به تبیین اهمیت هوش مصنوعی و فناوریهای هوشمند پرداخت که متن کامل این نشست علمیتخصصی به این شرح است:
حدود هشت قرن پس از ظهور اسلام ابن خلدون و مقریزی نسبت به سنتهای الهی در قرآن توجه پیدا کردند و کوشیدند آن را در تحلیل رویدادهای اجتماعی به کار گیرند. بعد از قرن هشتم تا ۱۵۰ سال گذشته به بحث سنتهای الهی در آثار قرآنی پرداخته نشده است ولکن در آثار تفسیری و قرآن پژوهی بدون آنکه نامیاز سنتهای الهی برده شود به تحلیل و بررسی مصادیق سنتهای الهی پرداخته شده است.تحلیل و بررسی سنتهای الهی در آثار سید احمد خان هندی آغاز میشود و با جوهری مصری ادامه پیدا میکند و همچنین میتوان به آثار علمیعلامه طباطبایی،آیتالله مصباح، شهید مطهری و غیره اشاره نمود.
در دوره معاصر، علما و دانشمندانی مثل علامه طباطبایی و شهید مطهری، شهید صدر، مرحوم مصباح یزدی و مرحوم صفایی حائری فراوان از سنتهای الهی سخن گفتند و تلاش کردند که آن را در تبیین رویدادهای اجتماعی به کار گیرند. بنابراین از صدر اسلام تا ۸۰۰ سال خبری از بحث درباره سنتهای الهی قرآنی وجود ندارد و در قرن هشتم ابن خلدون و مقریزی با اندک تفاوت در رویکرد به این بحث میپردازند و تا شش قرن و نیم کسی به سنتهای الهی نمیپردازد. بازگشت به سنتهای الهی مجددا با بحثهای مصداقی آغاز میشود بدون آنکه به مفهوم سنتهای الهی تاکید شود و از صد سال اخیر به ویژه در آثار تفسیری بر مفهوم سنتهای الهی نیز تاکید میشود که ادامهدهندگان این مسیر همان علما و دانشمندان ایرانی که اشاره شد، هستند. بنابراین یک پیشینه شگفتی درباره سنتهای الهی وجود دارد.
اخیرا در این دهه گذشته بنده شاهد بودم که برخی مراکز در صدد برآمدند از سنتهای الهی در شبیه سازی رویدادهای اجتماعی و هوش مصنوعی استفاده کنند. برای درک بهتر لازم است برخی اصطلاحات مطرح در بحث تبیین گردد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی که مرجع معتبری برای بیان تعاریف است، واژه شبیه سازی را این گونه تعریف میکند: شبیه سازی، همانندسازی تقریبی عملیات یک فرآیند برای نشان دادن رفتار آن در طول زمان است. هوش مصنوعی نیز شبیه سازی هوش طبیعی توسط ماشین است. در صورتی که ما در شبیه سازی و ایجاد سامانه ای مبتنی بر هوش مصنوعی موفق شویم، حصول چنین ظرفیتی سبب میشود امکان پیش بینی و شبیه سازی کم هزینه حوادث و رویدادهای اجتماعی در جهت یافتن راه حلها و ایجاد آمادگی برای مواجهه با آنان، حاصل گردد که اینها کارکردهای اساسی شبیه سازی هستند که میتواند با ساده سازی عملیاتها و فرآیندها و با سرعت و دقت بالا بجای انسان عمل نماید.
در گفتگوی امروز، ما به بحث امکان سنجی کاربرد سنتهای الهی در شبیه سازی و هوش مصنوعی میپردازیم و به عبارتی به شناسایی چالشها و میزان حل آنها خواهیم پرداخت یعنی در واقع میخواهیم بدانیم در میراث علمیموجود ما چه میزان از چالشهای فراروی شبیه سازی و تولید سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی در خصوص سنتهای الهی حل شده است و چه مقداری از آن باقی مانده است که باید حل کنیم تا موفق شویم براساس سنتهای الهی شبیه سازی کنیم و سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کنیم و همچنین چهارچوب نظریه ما تمرکز بر سنتهای الهی اجتماعی جاری در زندگی دنیا است یعنی ما به سنتهای الهی که ظرف جریان آنها آخرت است نمیپردازیم. آنچه که در این دنیا هست فعلا میخواهیم شبیه سازی کنیم.
به طور خلاصه میتوان به هفت چالش در خصوص امکان سنجی کاربرد سنتهای الهی در شبیه سازی و هوش مصنوعی اشاره کرد:
اولین چالش شناسایی و استخراج سنتهای الهی میباشد. تا زمانیکه سنتهای الهی را استخراج نشوند و در اختیار قرار نگیرند، شبیه سازی صورت نخواهد گرفت. دومین چالش دشواری تجربه و مشاهده علمیسنتهای الهی است. سومین چالش کمینه بودن سنتهای علت تام است ما برای شبیه سازی نیازمند قوانین و سنتهایی هستیم که رابطه علی موجود به شکل علت تام باشد درحالیکه سنتهایی که در قرآن کریم بیان میشوند، شماره اندکی از آنها علت تام هستند و شماره فراوان تری از آنها علتهای اقتضا و جزءالعله هستند. چهارمین چالش دشواری تبدیل علتهای اقتضا به علتهای تام است یعنی بتوان علل اقتضا را ترکیب و ضمیمه یکدیگر کرد و از طریق دستیابی و کشف علل و اجزای دیگر، به علت تام دست یافت. پنجمین چالش تعیین کمیتهای این علل میباشد ما از طریق سنتها فی الجمله رابطه علّی میان رویدادها را متوجه میشویم اما با تحقق چه مقدار از این علل از لحاظ کمیو کیفی همچون تعداد، زمان و... معلول محقق خواهد شد. ششمین چالش، آزمون است یعنی اگر چالشهای قبلی حل شوند در مرتبه بعدی برای آنکه بتوانیم دانش مدل سازی شده داشته باشیم و شبیه سازی کنیم نیاز داریم که آنها را در عالم واقع آزمایش کنیم و به طور دقیق تجربه و مشاهده علمیکنیم. هفتمین چالش پیش بینی ناپذیری رویداهای انسانی است. رویدادهای انسانی یک خصلتی دارند که برخی علما و دانشمندان معتقد هستند که رویدادهای انسانی پیشبینیناپذیر هستند و تا چیزی پیشبینیپذیر نباشد ایجاد شبیهسازی در آن ناممکن است یا دست کم بسیار دشوار است. نتیجه بحثی که ارائه میشود آن است که امکان پذیری سنتهای الهی در شبیه سازی رویدادهای اجتماعی و هوش مصنوعی در گرو فائق آمدن بر تمام چالشهای نامبرده خواهد بود. در ادامه بحث به تفصیل به این چالشها خواهیم پرداخت.
بررسیها نشان میدهد تاکنون تنها چالش اول و اندازهای چالش دوم حل شده است و پنج چالش دیگر لا ینحل باقی مانده است بنابراین اگر بخواهیم سامانههای شبیه سازی هوشمند نسبت به سنتهای الهی ایجاد نماییم لازم است که بر چالشهای دیگر نیز فائق آییم.
بنده مطالعات خود را در حوزه سنت پژوهی از سال ۹۱ آغاز کردم. آن مطالعات سنت پژوهی در قالب طرحی با عنوان راهبردهای دولت اسلامیبر اساس سنتهای الهی در قرآن برای مـوسسه فـرهنگی ولاء مـنتظرعج به سفارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری انجام شد. این مطالعات اکتشافی در پیشبرد ادبیات بحث مدل سازی و روش ساماندهی مطالعات سنت پژوهی بسیار موثر بود. متعاقب با آن نشستهایی در این حوزه برگزار شد که موجب گسترش همکاریهای ما با مرکز پژوهشی صدرا گردید. مرکز پژوهشی صدرا علاقه مند بود که رویدادهای اجتماعی را بر اساس سنتهای الهی شبیه سازی کند که بنده به آنها اعلام کردم که بر اساس اطلاعاتی که بنده در خصوص سنتهای الهی دارم این امر امکان پذیر نیست. لا اقل هنوز دانش ما درباره سنتهای الهی به بسندگی لازم برای شبیهسازی نرسیده است. در عین حال ما به آنها اطلاع دادیم که شما یک مقاله ای را در این باره تنظیم کنید تا من به طور علمیبتوانم به شما پاسخ دهم که به چه علت هنوز دانش ما درباره سنتهای الهی بسنده نیست و این مراوده علمیسبب شد که بنده پاسخ آنها را در قالب این مطلبی که امروز به شما ارائه میدهم به صورت مقاله تدوین نمایم.
ابتدا لازم است که مفاهیم بحث روشن شود. اساسی ترین مفهوم، مفهوم سنت الهی است تعریف برگزیده من برگرفته از تعریف مرحوم آیتالله مصباح یزدی است. ایشان سنت الهی را این گونه تعریف میکنند: ضوابط یا روشهایی در افعال الهی که امور عالم بر پایه آنها تدبیر و اداره میشود. به رغم آنکه علما و دانشمندان ما به سنتهای الهی توجه نموده اند ولی هیچ کدام آنها تعریف آکادمیکی از سنتهای الهی ارائه نکرده اند. البته ما به مطلق سنتهای الهی نمیپردازیم بلکه مراد ما سنتهای اجتماعی قرآن است. سنتهای اجتماعی قرآن آن دسته ازسنتهای الهی است که در زندگی اجتماعی انسان جریان دارد و متاثر از کنشهای انسانی ایجاد میگردد. مانند سنت ولایت، نصر، بلا و استدراج و مانند آن.
شبیه سازی معادل بیگانه آن simulation (سیمولیشن) است. بهترین مرجعی که این واژهها را تعریف میکند فرهنگ واژهگان مصوب فرهنگستان است که ذیل بحث آینده پژوهی بیان میکند: شبیه سازی یا مدل سازی، بررسی مجموعه ای از رویدادها به کمک رایانه با در نظر گرفتن گذر زمان برای درک اتفاقات محتمل آینده است. شبیه سازی یک مفهوم جدید است که حتی در لغت نامههای دهخدا و معین سخنی از شبیه سازی نیست. آثار و مقالات تهیه شده در خصوص شبیه سازی خیلی کم است مثلا در میان ۸۳ مقاله در خصوص شبیه سازی در مقالات آیاسآی هیچ یک به فارسی ترجمه نشده است و همچنین از میان ۱۹۳۲ مقاله در مورد هوش مصنوعی تنها دو مقاله به فارسی ترجمه شده اند. تعاریف فرهنگستان زبان و ادب فارسی از شبیه سازی و هوش مصنوعی با آنچه که ما در اینجا مراد میکنیم نزدیک است و برای همین از این منبع استفاده شده است.
هوشمصنوعی را فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان اینگونه تعریف میکند: شاخهای از علوم رایانهای برای شبیهسازی هوش طبیعی در ماشین. بنابراین شبیه سازی به معنای لغوی مفهومیاعم است چراکه شبیه سازی را بیش از آنکه در ماشین و رایانه اعمال کنید میتوانید با رسم نمودارها به صورت فرضی روی نقشهها نشان بدهید. از آنجایی که در تعریف به ماشین اشاره شد، دانسته میشود که لزوما هوش مصنوعی در رایانه نخواهد بود هر چند که در رایانه فوق العاده پیشرفت کرده است وصورتی بسیار پیشرفتهتری از ماشینهای مکانیکی دارد.
از آنجایی که پیشینه پژوهش درباره هوش مصنوعی و شبیه سازی اندک است طبعا پیشینه پژوهش در حوزه مطالعات قرآنی در این حوزه باید به ندرت محقق شده باشد. حداقل بنده مقاله یا اثر علمیدر این خصوص نیافتم. البته برخی از دانشمندان درباره کاربرد به اصطلاح سنتها در هنر و زندگی صحبت کرده اند مثل غزالی در مورد تعامل روشمند با قرآن کریم. در واقع آنها نسبت به اصل کاربرد آن صحبت کرده اند. ابن خلدون و مقریزی نیز کوشیده اند حوادث تاریخی و رویدادها را با سنتهای الهی فهم و تحلیل نمایند. وما پیشینه ای که به هوش مصنوعی و شبیه سازی پرداخته باشد نمیبینیم.
سنتهای الهی به دو دسته سنتهای تکوینی و تشریعی تقسیم میشوند. سنتهای تکوینی خداوند با اوصافی همچون تبدیل ناپذیر، تخلف ناپذیر و تحویل ناپذیر در قرآن به آن اشاره شده است مثلا اگر انسان بداند آهن در دمای خاصی ذوب میشود یا آب در دمای و فشار هوای خاص در ۱۰۰ درجه به جوش میآید این یک قانونی است هیچ وقت تغییر نخواهد کرد. آیه ۴۳ سوره مبارکه فاتح میفرماید: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» اما در مقابل سنتهای تشریعی، شرعی و قانونی هستند و تخلفپذیر هستند و در جریان این سنتها اجبار به معنای کلامیوجود ندارد. سنتهای تشریعی الزامیهستند ولی اجباری نیستند. سنتهای تکوینی تنها توسط خداوند مقرر میشوند ولی سنتهای تشریعی توسط انسان نیز میتواند مقرر گردد.
پیش فرضهای اساسی ما در این بحث عبارتند از: اولا ما هستی را سنت مند میدانیم در مقابل این دیدگاه آتئیستها هستند که عالم را تصادفی میدانند. ثانیا کنشهای اجتماعی انسان را هم ما سنت مند میدانیم که به وسیله فاعل مختار انجام میشود و قوانین خاصی بر آن حاکم است. ثالثا امکان شناخت سنتهای جاری در هستی نیز یکی از مبانی معرفت شناسی ما است در مقابل نظر کسانی است که شناخت سنتهای حاکم بر هستی را ناممکن میدانند مثل لاهوتیان مسیحی که قائل به سنت مندی عالم هستند ولی اذعان میکنند که سنتها امر غیبی هستند و شناختپذیر نیستند چهارم وجود سنتهای الهی و اجتماعی در قرآن است. پنجم امکان شناخت قوانین تجربی از وحی است. ما حتی تمام قوانین تجربی معمولی را تجربه و مشاهده نمیکنیم بلکه نتایج مطالعات دانشمندان در کتابها را مطالعه میکنیم و افرادی که آن منابع را مطالعه کرده اند به ما نسبت به محتوای آن اطلاع میدهند. بنابراین بخش بزرگی از دانش تجربی از طریق نقل کسب میشود. در سنت پژوهی قرآنی ما سنتها را از طریق نقل بدست میآوریم. این نقل، نقل وحیانی است. گوینده آن خدایی است که خالق انسان، خالق قوانین و حتی خالق روشهای شناخت انسان حتی تجربه است. بنابراین امکان شناخت قوانین تجربی از طریق وحی در مقابل نظریه پوزیتویستها است که تجربه را تنها از طریق مشاهده میدانند. ششمین پیش فرض ما امکان بهره مندی از سنتهای الهی است که هم میتوانیم بشناسیم و هم بهره مند شویم اینکه خداوند متعال اینها را بیان کرده است نه فقط برای آن است که بدانیم بلکه در کنار دانستن بتوانیم از آنها بهره مند شویم.
فرضیه پژوهش ما روشن است ما به امکان سنجی تحقق شبیه سازی و تولید سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی بر اساس سنتهای الهی در خصوص رویدادهای اجتماعی میپردازیم. ما این فرضیه را با بررسی چالشها انجام میدهیم که ببینیم که آیا چالشهای فراروی ما حل شدنی هستند یا خیر؟
کاربرد علمیسنتها سطحی از آگاهی از سنتها میباشد که فراتر از آگاهیهای معمولی و روزمره است چراکه دانشمندان علوم مختلف تجربی با آگاهی و به کارگیری برخی سنتها و قوانین موجود در عالم بهدستآوردهای چشم گیری میرسند. مثلا آگاهی از قوانین بیولوژیک، بهرهمندی از سلولهای بنیادین جهت ترمیم اعضای آسیب دیده بدن را حاصل میکند، آگاهی از قوانین شیمیو فیزیک هسته ای برای مهار انرژی هسته ای به کار گرفته میشود، آگاهی از قوانین فیزیک کیهانی، سفر به کرات دیگر را ممکن میسازد و همچنین آگاهی از سنتهای مربوط به نباتات و گیاهان تحول و بهینه سازی در تولید محصولات کشاورزی را در پی خواهد داشت. بنابراین آگاهی از قوانین همیشه همراه با کارکردهای علمیفوقالعاده و مهم است. راه رسیدن به شبیه سازی آن است که ما پیش از آن دانشی مدل شده و ریاضی وار داشته باشیم. اگر ما میخواهیم سنتهای الهی واجتماعی در قرآن را شبیه سازی کنیم لازمه اش آن است که ما به یک دانش مدل شده و ریاضی وار در حوزه سنتهای الهی دست پیدا کنیم.
حال با این مقدمه، چالشهای مذکور را بررسی خواهیم کرد:
چالش اول: اولین گام برای آنکه بر اساس سنتهای الهی مذکور در قرآن بتوان در ایجاد شبیه سازی و تولید سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی یا کاربردهای دیگر بهره مند شد، لازم است در درجه اول به سنتها دسترسی پیدا کرد. ما به سنتهای الهی اجتماعی دنیایی نیاز داریم که فی الجمله به آن رسیده ایم. پنج مولفه شناسا برای آنکه بتوانیم سنتهای الهی را کشف و استخارج کنیم،کافی است. اول دادهها خبری و توصیفی باشند. دوم دادهها قضیه حقیقیه باشند یعنی بر مصادیق موجود و مفروض دلالت کنند(قضایای شخصیه نمیتوانند حامل سنتهای الهی باشند) سوم مولفه انسانی بودن به لحاظ موضوع است. اگر به فرض موضوع خورشید یاکائنات باشند، طبعا نمیتوانند به ما علم اجتماعی بدهند. اگر بخواهد علم اجتماعی به ما بدهد، حتما باید موضوع انسان باشد. چهارم کنشی بودن به لحاظ محمول یعنی تا زمانیکه کنشی از انسان را این قضیه حقیقیه بیان نکند، نمیتواند یک سنت اجتماعی انسانی باشد. و پنجم که پیش از این نیز به آن اشاره شد به لحاظ ظرف، ظرف جریان سنت دنیا باشد. البته برخی دادههای تشریعی به دلالت التزامیبه روابط علی و معرفت توصیفی دلالت دارند مثلا آیه ۴۵ سوره بقره بیان میکند: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» که از این آیه شریفه رابطه علی میان صبر وصلاه با استعانت و کمک گرفتن دانسته میشود. اعانت به معنای آن است که شما وقتی میخواهید کاری را انجام دهید یکسری موانع و منابعی دارید زمانیکه منابع شما بر موانع فائق بیاید شما کار را انجام خواهید داد. اما اگر منابع شما به حد کفایت نرسد نمیتوانید به نتیجه برسید اینجا جای استعانت است یعنی شما کمک میگیرید تا منابع شما تکمیل شود و بر موانع فائق بیاید. معلوم میشود که در صبر و صلاه جیزی هست که منابع شما را افزایش میدهند وکسریها را برطرف میکند. در واقع یک معرفت تشریعی در این آیه به دلالت التزامیبر یک معرفت توصیفی اشاره دارد. اما این به دلالت التزامیاست چنین دلالتی هم اگر ما در جایی داشته باشیم میتوانند بر سنتهای الهی دلالت کنند.
چالش دوم کمینه بودن مشاهده و تجربه مستقیم سنتها است ما وقتی که سنتها را از قرآن استفاده میکنیم یعنی به طور مستقیم از نقل وحیانی استفاده میکنیم برای آنکه به این سنن به شکل عین الیقین برسیم نیاز دارد که شخصا آنها را تجربه کنیم. زیرا چیزی را که تجربه میکنیم غیر از آن چیزی است که میشنویم حتی ابراهیم نبی از خداوند تعالی با اینکه اصل معاد و بازگشت انسان را قبول داشت، باز از خداوند تمنا کرد: «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَی» این مشاهده و رویت انسان را وارد سطح معرفتی بالاتری خواهد کرد. مشکلی که درسنتهای الهی وجود دارد آن استکه مشاهده کردن این موارد و تجربه مستقیم آن به ندرت اتفاق میافتد. کمیسطح دانش ما را در این باره دشوار میکند. برخی سنتها را ما به کرار تجربه میکنیم. اما برخی سنتها را به ندرت تجربه میکنیم مثلا سنت مرگ را به کرات مشاهده میکنیم.کل نفس دائقه الموت ما از طفولیت، مرگ بسیاری از افراد از نزدیکان، دوستان همسایگان دور و نزدیک را میبینیم و متوجه میشویم که انسان دائقه الموت است و ابدی نیست. هیچ انسانی ابدی را ما نمیبینیم. این خود یک امری است که مشاهدهپذیر است. اما بسیاری از سنتهای الهی را نمیتوان تجربه کرد چراکه زمان زیادی نیاز دارند و لازم است چندین نسل مورد بررسی قرار گیرند مثل آیه۳۴ سوره مبارکه اعراف میفرماید:« لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» شاید ما اجل امتها را در طول عمرمان شاهد نباشیم یا بسیار اندک تجربه کنیم. ما قادر نیستیم که شمار فراوانی از سنتهای حتمیالهی را که خداوند متعال به آن خبر میدهد تجربه کنیم و مشاهده و تجربه مستقیم نسبت به آنها نخواهیم داشت. این یک چالش بزرگ است البته فیالجمله برخی از سنتهای الهی را ما تجربه میکنیم یا در قصههای قرآن بازگو میشوند. همین گزارشهای تاریخی و قصص قرآن سطحی از کمینه بودن مشاهده و تجربه را جبران میکند.
بنابراین چالش دوم هم به رغم اینکه به بسندگی نمیرسد اما تا اندازه ای حل شده است. سومین چالش کمینه بودن سنتهای بنا کننده علتهای تام است. به این بیان که اگر این متغیر اتفاق افتد، آنگاه آن متغیر حتمیخواهد بود. اما در قرآن بسیاری از سنن به صورت اقتضا بیان شده است. بهطورخلاصه آیاتی که با لعل بیان شدهاند همه علت اقتضا خواهند بود. این مطلب را مرحوم آیتالله معرفت در کتاب التفسیر الاثری الجامع صفحه ۲۱۸ و ۲۱۹ به خوبی توضیح داده اند بر خلاف نحویان و ادیبان که میگویند، لعل حتمیالوقوع است و خلاف وضع لعل رای داده اند. با بررسی قرآن دانسته میشود که لعل درعلت اقتضا استعمال شده است. البته این رابطهی علی، حتمیو دائمیاست اما در حد علت اقتضا است.آیه ۲۰۰ سوره آل عمران میفرماید:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ما از این آیه رابطهی علی اقتضایی برداشت میکنیم اما در چهار آیه ابتدایی سوره بقره: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ ... أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» در اینجا رابطه علی تام برداشت میگردد. یعنی اگر این عناصر محقق شوند، رستگار خواهند بود. علل اقتضایی یعنی سنتی که علت اقتضایی را بیان میکندکه بسیار فراوان هستند. جالب است که بدانید که اگر ما از علتهای اقتضایی بخواهیم در شبیه سازی و دانش مدل شده و هوش مصنوعی استفاده کنیم باید آنان را به علت تامه تبدیل کنیم و همچنین کمیت و فراوانی آنان نیز دانسته شود که هر کدام از علل اقتضا چند درصد، در تحقق معلول موثر هستند. بنابراین کمینه بودن سنتهای بیان کننده علتهای تام یکی از چالشهای اساسی ماست که ما اصلا به آن نپرداختیم و نیازمند آن هستیم که بتوانیم آن را حل نمائیم.
چالش چهارم چالش تبدیل علت اقتضا به علت تام است که به آن اشاره شد. به طور مثال آیه ۶ سوره مبارکه مائده بیان میکند: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» در واقع آیه شریفه، صرفا به وجود رابطه اقتضایی نه رابطه تام میان تبیین و شکر اشاره دارد. فلذا تنها انتظار میرود در اثر تبیین، شکر محقق گردد. اگر بخواهیم این سنت را به سامانه شبیه سازی و هوش مصنوعی منتقل کنیم، لازمه اش آن است که علت تام شکر بدست آمده باشد در حالیکه تبدیل علت اقتضا به علت تام، مشکل است و هنوز دانشآن در اختیار ما نمیباشد.
چالش پنجم، چالش تعیین کمیت موثر در روابط علّی است که قبلا هم به آن اشاره شد. خداوند متعال در آیه ۲ سوره مبارکه فرقان میفرماید«وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً » و همچنین آیه ۸ سوره مبارکه رعد «کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» براساس این آیات متوجه میشویم که همه چیز در عالم اندازه پذیر هستند. در علم این بحث مهمیاست که آیا همه چیز اندازه پذیر است یا برخی مسائل کیفی هستند و اندازه پذیر نیستند؟ از عبارت کل شیء دانسته میشود، این آیات نص در شمول و عموم میباشد و بیان میکندکه همه چیز درعالم اندازهپذیر میباشد. آنچه اندازهپذیر است شناختپذیر نیز است.حداقل در اموری که به زندگی ما مربوط میشود شناختپذیرند. ما باید راهش را پیدا کنیم که خیلی پیدا نکردیم. هر چند گاهی کمیتهای الهی با کمیتهای ما متفاوت است مثل آنکه خداوند در آیه ۴۷ سوره مبارک حج میفرماید: «إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» ما باید تفاوت یوم عندالله و یوم دنیا را روشن کنیم. این نیاز به جهاد و اجتهاد علمیدارد. به هر حال ما به این دانش دست پیدا نکرده ایم که به کمیتهای موثر در روابط علی موجود در سنن الهی راه پیدا کنیم. خداوند در آیه ۲ تا ۴ سوره انفال بیان میکند : «إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم وَإِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم إیمانًا، الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ، أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ» این آیه رابطه علی میان پنج عامل عاطفی و رفتاری با تحقق ایمان حقیقی را بیان میکند. یک نمودار کامل از عناصر علی و معلولی را پشت سر هم بیان میکند: وجل قلب در اثر ذکر خدا، افزایش ایمان در اثر تلاوت آیات قرآن، توکل بر خدا، اقامه مستمر نماز (بدلالت فعل مضارع) و انفاق مستمر زکات(بدلالت فعل مضارع) ایمان حقیقی را نتیجه میدهد.در واقع این یک سنت الهی است و روابط علی کاملا روشنی هستند اما اینکه ترکیب پنج علت یاد شده سبب شکل گیری ایمان حقیقی میشوند برای شبیه سازی کافی نیست. اگر بخواهیم ادعا کنیم که این اتفاق حتما رخ خواهد داد ما نمیدانیم چه مقدار از وجل قلب و افزایش ایمان و توکل و اقامه نماز و انفاق با چه میزانی و درجه خلوصی از نیت موجب ایجاد ایمان حقیقی میگردد. تمام این موارد متغیرهایی دارند که ما علم به آنها نداریم و صرفا علم به این مطلب داریم که اگر این متغیرها به همین فرآیند رخ دهند، ایمان حقیقی حاصل میگردد. اما برای شبیه سازی و تولید سامانه هوشمند هوش مصنوعی به نظر نمیرسد که این حد از آگاهی کفایت کند. بنابراین چالش پنجم نیز حل نگردیده است.علما و دانشمندان ما لازم است به این عناصر بپردازند. من معتقدم حتما راهی برای رسیدن به این اندازهها وجود دارد حتی از دلالتهای آیات و روایات میشود در این زمینه کمک گرفت.
چالش ششم ایجاد نمونه آزمایشگاهی سنتهای الهی است. ما معمولا در علوم تجربی مثل فیزیک و شیمی، میتوانیم در محیطهای کوچک شبیه سازی یا مدل سازی کنیم و نمونههای آزمایشگاهی آن را تولید نماییم. اما ایجاد نمونههای آزمایشگاهی سنتهای الهی تصورآن، مشکل و دور از ذهن میباشد. مثلا در آیات ذیل میان استغفار و متمتع شدن از ارسال باران، ازدیاد قوت و رحمت و امداد الهی رابطه علی برقرار شده است. آیه ۳ سوره مبارکه هود «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً» إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی» آیه ۵۲ سوره مبارکه هود «وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَی قُوَّتِکُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ » آیه ۹۰ سوره مبارکه هود«وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ» این آیات به روشنی و بدون تردید به رابطه علی میان استغفار و موارد یادشده یعنی متمع شدن، ارسال باران، ازدیاد قوت، رحمت و امداد الهی دلالت دارند. با آگاهی به این روابط علی بدون آگاهی از کمیتهای دقیق نمیتوان امکان ساماندهی دانش مدل شده برای شبیه سازی و هوش مصنوعی را تولید کرد. یعنی ما باید این موارد را به محیطهای آزمایشگاهی وارد کنیم، آزمایش انجام بدیم تا به کمیتها دسترسی پیدا کنیم.
چالش هفتم، پیشبینی ناپذیری افعال انسانها و بالتبع رویدادهای اجتماعی است. که البته خلاصه شش چالش قبل میباشد، زیرا زمانیکه امری پیشبینیپذیر شود در واقع همه چالشهای قبلی حل شدهاند. ولی نسبت به پیشبینیناپذیری تنها به یک عنصر اساسی خواهیم پرداخت که در چالشهای پیشین نیست. انسان خصلتی به نام اختیار دارد که خداوند متعال در خلقت وی قرار داده است که به این واسطه وی را پیشبینیناپذیر کرده است. در میان علما و دانشمندان ما مرحوم آیتالله مصباح یزدی با صراحت پیش بینی قطعی آینده را ناممکن میداند. تعبیر ایشان این است که پدیدههای اجتماعی و حوادث تاریخی مانند هر نوع پدیده و حادثه دیگری تابع اصل علیت و مشمول نظام علی و معلولی است. در پدیدههای انسانی و اختیاری همواره یکی از اجزای علت تامه اراده خود انسان است و این اراده را ما نمیدانیم که چگونه شکل خواهد گرفت. ایشان تصریح میکند که تاثیر اراده بشر بر پدیدههای اجتماعی و تاریخی پیش بینی قطعی آینده جامعه و تاریخ را غیر ممکن میسازد. البته این بحث در میان دانشمندان اسلامیو غربی اختلافی است بهطوریکه برخی پیش بینی آینده جامعه و تاریخ را امکان پذیر و برخی غیر ممکن میدانند.
خلاصه مطلب آنکه دست کم هفت چالش فرار روی به کارگیری سنتهای الهی در شبیه سازی و هوش مصنوعی وجود دارد که میتوان گفت کاربرد سنتهای الهی اجتماعی در دانش مدل سازی و شبیه سازی و هوش مصنوعی در گرو حل این چالشها است. تاکنون چالش اول یعنی شناسایی و استخراج سنتهای الهی اجتماعی از قرآن و تا اندازه ای چالش دوم یعنی کمینه بودن مشاهده و تجربه مستقیم سنتها حل شده است و چالشهای دیگر یعنی کمینه بودن پیشینه تجربی سنتهای الهی، دشواری تبدیل علتهای اقتضا به علت تام، دشواری تعیین کمیتها، دشواری ایجاد نمونه آزمایشی، پیشبینیناپذیری رویدادهای انسانی کماکان لاینحل باقی مانده است. حل چالشهای یادشده مستلزم انجام مطالعات گسترده، عمیق و دقیق میباشد و حل نشدن چالشهای یاد شده مانع ساماندهی دانش مدل شده و شبیه سازی هوش مصنوعی بر اساس سنتهای الهی است. بنابر توضیحات یاد شده امکان پذیری کاربرد سنتهای اجتماعی قرآن در شبیه سازی رویدادهای اجتماعی و هوش مصنوعی در گرو فائق آمدن بر همه چالشهای هفتگانه یاد شده است.
انتهای پیام/