تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 25333
تاریخ : ۲ آذر, ۱۴۰۰ :: ۱۱:۴۳
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه-حکمرانی دینی حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگویی تبیین کرد؛ تفاوت دولت اسلامی و حکمرانی حکمی دینی/ دلیل این‌که در فرآیند تمدن اسلامی هنوز دولت اسلامی نداریم چون حکمرانی اسلامی نداریم در حال حاضر کل دنیا به سمت اینترنت ملی می‌رود. چون حکمرانی فضای مجازی نداریم لذا ممکن است دولت باشد یعنی وزارتخانه‌ها باشند، ادارات و ساختار هرمی باشد اما حکمرانی نباشد. یعنی ممکن است سیاستگذاری باشد اما تنظیم‌گری متناسب با سیاست‌گذاری نباشد، تنظیم‌گری قانون‌گذاری باشد ولی رصد و ارزیابی نباشد.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح اندیشه؛ اساس و سرچشمه قدرت سیاسی و توانایی حکومت بر انجام امور و وظایف و اعمال آمریت را «حاکمیت» می‌نامند. هر حکومتی با تکیه بر حاکمیت خود به اعمال اقتدار سیاسی می‌پردازد و خواست خود را در داخل و خارج از کشور تحقق می‌بخشد. مقوم حاکمیت، سلطه و قدرت سیاسی است که حاکم با کاربرد مشروع آن انسجام و وحدت جامعه را حفظ می‌کند. امّا در خصوص این مسئله که منشا حاکمیت چیست، چند نظر مطرح است. گروهی منشا حاکمیت را «سلطه و زور» یک فرد یا طبقه می‌دانند که از آن به حاکمیت فردی تعبیر می‌شود. گروهی دیگر منشا آن را اراده و پذیرش عمومی مردم قلمداد می‌کنند که آن را حاکمیت مردمی گویند؛ و گروه سوم منشا حاکمیت را مالکیت و ربوبیت حقیقی بر می‌شمارند. نوع سوم حاکمیت را «حاکمیت الهی یا دینی» گویند. برای تبیین بهتر حاکمیت دینی یا حکمرانی دینی سایت فکرت نت مصاحبه‌ای را با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه، ترتیب داده است که شرح آن در ادامه خدمت مخاطبان گرامی ارائه می‌گردد.

اساس حکمرانی دینی چیست و چه تعریفی دارد؟

خسروپناه: اصطلاح حکمرانی گاورمنت یک اصطلاحی است که از قرون وسطا در غرب مطرح بوده است و از دهه ۱۹۷۰ این اصطلاح بیش‌ازپیش موردتوجه قرار گرفت.

مراحل فرایند حکمرانی

اصطلاح حکمرانی یک فرایند است. یعنی هدایتگری، مدیریت و سریان قانون به عرصه عمل، از این رو حکمرانی یک جنبه فرایندی دارد. بعد هدایتگری نتیجه‌بخشی که در کتاب‌های تفسیر ذکر شده است دارای دو معنا است؛ ۱. ارائه طریق و ۲. ایصال الی المطلوب. می‌توان گفت حکمرانی ارائه‌طریقی است که ایثار مطلوب داشته باشد. یعنی ترکیب هر دو معنای هدایت را در خودش جای‌داده است اما اگر دقیق‌تر توضیح دهیم اهل‌فن چند اصطلاح را در چیستی و حکمرانی بیان کردند که از جمله آنها سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری، بازتوزیع و خدمات عمومی است. اینها به ترتیب و فرایندی هستند و در واقع در دغدغه اصلی حکمرانی همان خدمات عمومی و رفاه عمومی و اینکه چه کنیم که مردم راحت‌تر زندگی کنند و از رفاه عمومی برخوردار باشند.

برای رخ دادن این اتفاق اول باید سیاست‌گذاری و خط‌مشی‌گذاری و راهبرد نویسی کرد و باید و نبایدهای کلان را مشخص کرد و پس از سیاست‌گذاری، باید تنظیم‌گری انجام داد که در اینجا ۸  گام برای تنظیم‌گری کرده‌اند. همان‌طور که سیاست‌گذاری یک فرایند است تنظیم‌گری هم یک فرایند است ولی مهم‌ترین رکن و مهم‌ترین گام تنظیم‌گری، مقررات‌گذاری و قانون‌گذاری است که بعد از سیاست‌گذاری شروع می‌شود. پس از آن طبیعتاً برای اینکه قوانین درست اجرا شود ساختارسازی و در نهایت این‌طور ادامه پیدا می‌کند تا رصد، نظارت و ارزیابی انجام شود.

پس از تنظیم‌گری، بازتوزیع است که البته بعضی‌ها بازتوزیع را هم جزء تنظیم‌گری می‌شمارند بازتوزیع یعنی یک بازنگری در توزیع امکانات؛ چون معمولاً امکانات عادلانه توزیع نمی‌شود و به‌گونه‌ای توزیع می‌شود که عده خاصی منفعت بیشتر می‌برند همین مشکلی که در کشورمان داریم مثلاً فرض کنید بانک مرکزی مصوبه می‌کند دلار ۴۲۰۰ تومان را توزیع کند اما به یک سری آدم‌های خاصی تعلق می‌گیرد مثلاً فرض کنید به عده‌ای برای گسترش مرغ مادر یا مرغ تخم‌گذار می‌دهند اما اگر ۱۰ هزار کارخانه تولید مرغ مادر است این دلار ۴۲۰۰ را به آنها می‌دهند ولی تنها از یک‌سوم از این دلار استفاده می‌کنند که این بازتوزیع یعنی اصلاح این امور و در نهایت هم خدمات عمومی است که رفاه عمومی رفاه عادلانه در بین مردم اتفاق بیفتد.

حکمرانی هرمی

اصطلاحی که غربی‌ها تحت عنوان حکمرانی خوب[۱] مطرح کرده‌اند به این معنا است که مشارکت مردم بیشتر باشد. به تعبیری درگذشته حکمرانی عمدتاً به‌صورت حکمرانی هرمی بوده است یعنی یک رئیس و حاکم دستوری به زیرمجموعه می‌داده و آن زیر مجموعه به زیر مجموعه به همین شکل تا به مرحله اجرا و خدمات عمومی می‌رسیده است. اما خیلی از کارمندان در این ساختار حاکمیت و حکمرانی به‌صورت اداره‌چی می‌شوند و عملاً کار مردم را راه نمی‌اندازند و معطل می‌کنند و یک کاری را که می‌توانند خیلی زود انجام بدهند چند وقت طول می‌دهند و گرفتار فساد می‌شوند و رشوه‌خواری در ادارات شکل می‌گیرد پس تصمیم گرفتند که این حکمرانی هرمی را تغییر دهند.

حکمرانی بازاری

در حکمرانی بازاری بخش خصوصی فعال‌تر است. یعنی سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران در بازار تجارت می‌کنند و از سرمایه خودشان استفاده و کار اقتصادی انجام می‌دهند و دولت در اینجا حمایت می‌کند.

نقش دولت در سیاست‌گذاری بیشتر و تا حدودی تنظیم‌گری است ولی در همان سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری هم بخش خصوصی فعال است و دیگر واگذاری خدمات عمومی بر عهده بخش خصوصی خواهد بود. البته در این جا عنوان بازاری عنوان مشیر است الزاماً حکمرانی منظور در حوزه اقتصادی نیست که فقط در بازار اقتصادی مطرح شود بلکه در حوزه سیاسی، حوزه امنیت، حوزه‌های فرهنگ هم این بازار معنای وسیعی دارد.

حکمرانی شبکه‌ای

کم‌کم مشاهده شد که در حکمرانی بازاری هم آفت‌هایی وجود دارد و بازار در اختیار یک عده خاصی است و بخش خصوصی دست‌به‌دست هم می‌دهند و مثلاً کیفیت خودرو را کاهش می‌دهند و قیمت را به نفع خودشان بالا می‌برند و دولت هم‌ نمی‌تواند کاری کند. در اینجا یک مدل سومی از حکمرانی را پیشنهاد دادند به نام حکمرانی شبکه‌ای که در این حکمرانی جامعه مدنی نقش فعالی دارد. در حکمرانی هرمی همه چیز دست دولت است اما در حکمرانی بازاری بخش خصوصی به میدان می‌آید آن هم بخش خصوصیه سرمایه‌گذار ولی در حکمرانی شبکه‌ای حتی بخش‌ها و تشکل‌های مستقل که ممکن است نتوانند سرمایه‌گذاری کنند هم نقش ویژه‌ای دارند، به شکلی که حتی در سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری هم نقشی ایفا می‌کند. اما تمام این اقسام سه‌گانه حکمرانی هرمی، حکمرانی بازاری و حکمرانی شبکه‌ای در دنیای امروز مبتنی بر سکولاریسم است یعنی مبنای آن از حالت انسان و عقل خود بنیاد و دنیا است. بنابراین معنویت‌گرایی، توجه به عالم آخرت، تکامل انسان، حیات طیبه، تقرب انسان به خدا و استفاده از وحی در کنار عقل مطرح نمی‌باشد

با توجه به اینکه دین اسلام یک دین جامعی است یعنی دینی است که پنج نوع رابطه را بیان می‌کند و قرآن و سنت بیانگر ۵ نوع رابطه است ۱) رابطه انسان باخدا ۲) رابطه انسان با خود ۳) رابطه انسان با انسان‌های دیگر ۴) رابطه انسان با طبیعت ۵) رابطه انسان با ماوراء طبیعت، مبنای هستی‌شناختی ما این است که عوامل مختلفی از عالم ملک، ملکوت و جبروت است و مبنای دین شناختی این است که خداوند سبحان در قرآن و پیشوایان دین ما در نصوص دینی رابطه انسان با این ۵ ساحت را بیان کرده‌اند.

چگونه این روابط پنج‌گانه را بفهمیم و درک کنیم؟

خسروپناه: از طریق عقل و وحی، عقل تجربی، عقل استدلالی، عقل شهودی وحی الهی که کلمات معصومین «علیه‌السلام» است و حقایقی از عالم‌ و آدم در اختیار ما قرار می‌دهد. زمانی که ما عالم‌ و آدم را درست بشناسیم و وقتی که رابطه آدم با عوالم و خالق عوالم را درست بشناسیم، اینجا بحث و حکمرانی دقیق‌تر است. چون حکمرانی می‌خواهد به سیاستگذاری، تنظیم‌گری و در نهایت به خدمات عمومی بینجامد، از این رو ما در سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری، وحی را به میدان می‌آوریم. در واقع رابطه بین حکمرانی و دین اسلام یک رابطه محکم خواهد شد. زمانی که ما می‌گوییم دین به میدان می‌آید به این معنا نیست که عقل کنار می‌رود نه، برعکس سکولاریسم که عقل و عرف را قبول دارد و وحی را قبول ندارد و نسبت به وحی نگاه سلبی دارد، ما پیوند دین و دنیا و پیوند عقل و وحی را مطرح می‌کنیم. وقتی وحی را به میدان می‌آوریم عقل کنار نمی‌رود، عقل به تعبیر امیرالمؤمنین اثاره دفائن العقول می‌شود. یعنی عقل دفن شده و پنهان آشکار می‌شود کارکرد عقل بیشتر می‌شود.

آیا در این صحبت‌ها منظور از عقل، عقل ابزاری و معادی است یا خیر؟

خسروپناه: در ابتدا به عقلی که در فرایند اندیشه غرب مطرح هست عقل استدلال‌گر می‌گفتند مثل عقل ارسطویی، پس از آن به عقل نظری و عقل عملی تغییر دادند. مثلاً خیلی از این هلنیزم‌ها در مکتب هلنیزم، یونان گرایی مثل کلبیون و عواقیون که به عقل عملی توجه داشتند. سپس در قرون وسطا که عقل کم‌رنگ‌تر شد و ایمان‌گرایی مطرح شد و پس از آن در دوره رنسانس که ماکس وبر بهترین کسی که عقل ابزاری دوره رنسانس را توضیح می‌دهد. یعنی عقل برنامه‌ریز و دنیاگر و عقلی که برای رسیدن به هدف تنظیم‌گری و برنامه‌ریزی می‌کند. اما عقلی که در اسلام بر آن تاکید می‌شود جامع عقل نظری، عقل عملی، عقل معاش و عقل معاد است که مجموع این چهار عقل، عقلی است که قرآن از آن به «اولو الالباب» تعبیر می‌کند و حاصل اولو الالباب حکمت است. یعنی عقل نظری به ما علم نظری می‌دهد و عقل عملی به ما علم عملی می‌دهد و عقل ابزاری و عقل معاش علوم کاربردی به ما می‌دهد و عقل معاد علم آخرت اندیش به ما می‌دهد اما جمع این چهار عقل، حکمت می‌دهد که به تعبیر قرآن حکمت هم خیر کثیر است.

حکمرانی حکمی

از ارکان این لُب، عقل معاد در واقع بندگی و بنده ساز است که حاصل آن لُب است و حاصل این لُب حکمتی است که خیر کثیر است. بنابراین به نظر بنده حکمرانی حکمی باید داشته باشیم که حکمرانی اسلامی، حکمرانی حکمی است. در این جا دو گروه از نظریه‌پردازی حکمرانی حکمی باید به میدان بیایند یکی اساتید علوم‌انسانی اسلامی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد مدیریت، علوم سیاسی با رویکرد اسلامی، علوم تربیتی با رویکرد اسلامی و دوم فقهایی که به فقه‌های تخصصی و موضوعی می‌پردازند. یعنی فقه نظام سیاسی، فقه نظام اقتصادی و فقه نظام تربیت اگر در حوزه‌های علمیه فقهای تخصصی و فلسفه‌های مضاف شکل پیدا کند و توسعه پیدا کنند و در دانشگاه‌ها علوم‌انسانی اسلامی توسعه پیدا کند، ترکیب فلسفه‌های مضاف فقه‌های تخصصی و علوم‌انسانی اسلامی می‌تواند در باب حکمرانی حکمی نظریه‌پردازی کند. یعنی الگوی حکمرانی حکمی را در اختیار بگیرد و همان‌طور که گفتیم این حکمرانی حکمی اصولی دارد که شامل اصل عقلانیت، اصل عدالت، اصل معنویت، اصل عزت و اصل مقاومت و اصل تسهیلگری است نه تساهل گری است.

اصل؛ تسهیلگری است نه تساهل‌گری

غربی‌ها اصطلاحی به کار بردند به نام تولرانس یعنی تساهل گری که در حوزه ارزش‌ها و دین، این گروه‌های سیاسی هم که در ایران ما متأثر از جریان غربی هستند، تولرانس را نسبت به ارزش‌های اسلامی در کشور رواج دادند و در عوض قوانین دست‌ و پاگیر تولید راه انداختند. مثلاً فرض کنید برای اینکه کسی بتواند تولید بوقلمون و طیور دیگر داشته باشد آن‌قدر قوانین دست‌ و پاگیر گذاشتند که تولیدکننده نتواند در داخل تولید کنند. آن‌هایی که در قانون‌گذاری سخت و سنگین نقش داشتند تجارت واردات مرغ را به دست گرفتند یعنی شبکه‌ای درست شده که:

۱) تساهل گری را در دین و ارزش‌های دینی مطرح کردند.

۲) سخت‌گیری را در قانون‌گذاری‌ها رواج دادند.

۳) اختیار واردات تولید را به دست گرفتند که یک‌دفعه و یک‌شبه به مقام و منصب برسند.

اما ما می‌گوییم تساهل گری نه و تسهیلگری آری!

اصل تسهیلگری یعنی «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»[۲]

لذا بحثی که مقام معظم رهبری فرمودند در تولید، پشتیبانی تولید و رفع موانع، من به این نتیجه رسیدم که دولت انقلابی پشتیبانی را به سمت رفع موانع ببرد و رفع موانع را در چارچوب تسهیلگری اجرا کند. یعنی اگر بگویند رئیس‌جمهور آینده باید برنامه ایجابی برای اداره کشور داشته باشد من می‌گویم که پیش از آنچه که نیاز به برنامه ایجابی داشته باشد، باید برنامه سلبی داشته باشد. بگوید که چه قوانینی را بردارم؛ چون امروزه قوانین سختی وجود دارد که مانع تولید است و به درد اختاپوس‌های اقتصادی می‌خورد چرا که به تولیدکننده اجازه تولید نمی‌دهد. مثلاً قانونی وجود دارد که اگر می‌خواهید پرورش طیور در هر منطقه‌ای باشد باید کشتارگاه نوع A در آن منطقه باشد که ما می‌دانیم در ایران فقط دو کشتارگاه نوع A  وجود دارد و در کانادا یک کشتارگاه نوع A هم وجود ندارد. در ژاپن هم یک کشتارگاه نوع A وجود و عمدتاً کشتارگاه‌ها نوع B و C  هستند و نیازی به کشتارگاه A ندارند. مثل اینکه فرض کنیم بگویند هرکسی که می‌خواهد چکاپ انجام دهد باید در آزمایشگاه A  برود ولی وقتی چکاپ در آزمایشگاه معمولی هم جواب می‌دهد، نیازی نیست برود. این به این معناست که شما تولید طیور و رشد اقتصادی نداشته باشید چون کشتارگاه نوع A  نداشته‌اید و نتیجه می‌شود که اختاپوس‌هایی که واردات طیور و … را انجام می‌دهند یک شبه فعال می‌شوند و میلیاردر می‌شوند. یک وزیر کشاورزی که می‌خواهد حکمرانی کشاورزی و معیشت انجام دهد باید این قوانین را بر دارد. یعنی بیش از آنکه ما در دولت آینده به حکمرانی ایجابی نیاز داریم به حکمرانی تسهیلگری نیاز داریم و اگر امروز این قوانین برداشته شود می‌بینیم که جمع کثیری از مردم در این زمینه‌ها فعالیت می‌کنند و یک‌دفعه تولید انبوه شبکه‌ای مردمی شکل می‌گیرد. یعنی حکمرانی شبکه‌ای تسهیلگری مبتنی بر عدالت، عقلانیت و معنویت شکل می‌گیرد.

تفاوت دولت اسلامی و حکمرانی حکمی دینی در چیست؟

خسروپناه: غرب اصطلاح دولت یا حکومت را با عنوان گاورمنت به کار می‌برند و تفاوتش در این است که می‌تواند دولت باشد ولی حکمرانی نداشته باشد. در اینجا وقتی دولت را به کار می‌بریم همه قوه‌ها را شامل می‌شود. اگر بخواهیم یک مثالی را صرف‌نظر از دعواهای سیاسی داشته باشیم که نشان دهد دولتی بر سرکار است ولی حکمرانی ندارد همین دولت پیشین است. مجلس قبلی هم به همین وضعیت بود که مصوبات را به دولت ابلاغ می‌کند و دولت اجرا نمی‌کند. دولت وجود دارد یعنی ساختار وزرا و ساختار هرمی دولت تا اداره‌های جزء وجود دارد ولی حکمرانی وجود ندارد. چون حکمرانی به یک فرایند هدایتگری ارائه طریق از طریق سیاست‌گذاری و تنظیم‌گری تا خدمات عمومی با رویکرد تسهیلگری است که آیا ما در حوزه فضای مجازی آن را نمی‌بینیم؟ آیا در فضای معیشت می‌بینیم؟ خیر

زمانی که بحث جوجه‌ کُشی را به راه انداخته بودند، بنده یک بیانیه دادم که بدانید درآینده مرغ چندبرابر خواهد شد. بعضی از دوستان گفتند که طلبه فقه و فلسفه خوان از کجا این را می‌دانی گفتم این یک حساب دو، دو تا چهارتا است که کاملاً مشخص است و همین اتفاق هم افتاد. من در آینده نزدیک مشکل تخم‌مرغ را خواهم دید. در حال حاضر که سبد معیشت مردم توان ندارد که به‌اندازه نیاز پروتئین گوشتی و مرغی تأمین و مصرف کنند و پروتئین تخم‌مرغ را راحت‌تر می‌توانند مصرف کنند. اما در حوزه امنیت و دفاع چون حکمرانی داریم می‌بینید که کل منطقه خاورمیانه آتش جنگ و درگیری و ناامنی است، عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان ناامنی است اما ایران از امنیت بسیار بالایی برخوردار است چون حکمرانی امنیت داریم. حکمرانی یعنی هدایتگری به معنای ارائه طریق، سیاست‌گذاری تنظیم‌گری و خدمات عمومی.

البته جاهایی در بحث امنیت هم ضعف‌های داریم ولی می‌توان ادعا کرد که حکمرانی امنیت و دفاعی داریم اما حکمرانی فضای مجازی و حکمرانی سلامت نداریم. در جریان کرونا در همین تعطیلات عید که همه چیز را رها کردند و آمار بالا رفت، یعنی حکمرانی سلامت نداریم. در دولت قبلی وزیر بهداشت گفت معاونت طب سنتی باید تعطیل شود و معاونت را تعطیل کرد و یک کارگروه کوچکی راه‌اندازی کرد و یک ریال هم برای کارهای پژوهشی طبی حمایت نکرد. این یعنی حکمرانی سلامت نداریم و تنها یک نفر تصمیم می‌گیرد یا مثلاً رهبری می‌فرمایند. اینترنت ملی راه نیفتاد چون یک وزیر نمی‌خواهد اینترنت ملی راه بیفتد تا می‌گویم اینترنت ملی، سریع می‌گویند فیلترینگ، اما اینترنت ملی بحث ایجابی است و فیلترینگ یک بحث سلبی است.

در حال حاضر کل دنیا به سمت اینترنت ملی می‌رود. چون حکمرانی فضای مجازی نداریم لذا ممکن است دولت باشد یعنی وزارتخانه‌ها باشند، ادارات و ساختار هرمی باشد اما حکمرانی نباشد. یعنی ممکن است سیاستگذاری باشد اما تنظیم‌گری متناسب با سیاست‌گذاری نباشد، تنظیم‌گری قانون‌گذاری باشد ولی رصد و ارزیابی نباشد یا تمام این‌ها باشد اما خدمات عمومی نباشد. به تعبیر غربی‌ها جامعه مدنی و به تعبیر ما گروه‌های جهادی که سهم گروه‌های جهادی در خدمات در حوزه کرونا و خدمات عمومی، در کمک به محرومین، کمک به پرستاران، کمک به بیماران کرونایی و خیلی موارد دیگر بسیار بالا است و سهم گروه‌های جهادی در حکمرانی صفر است، اما این سهم در خدمات عمومی بالاست لذا ما از فقدان حکمرانی حکمی در عرصه‌ها رنج می‌بریم و دولت آینده باید بتواند که این حکمرانی را در عرصه‌های مختلف احیا کنند و این نیست که گروه‌های جهادی فقط به مناطق محروم بروند و خدمت کنند اما هیچ امکاناتی در اختیار آنها نگذاریم و حتی در سیاست‌گذاری و تنظیم دیگری هم نقشی نداشته باشند. حکمرانی حکمی می‌تواند جبهه انقلاب اسلامی و گفتمان‌سازی را شکل می‌دهد و ضعفی را که آقا درباره آن فرمودند در فرایند تمدن اسلامی ما هنوز دولت اسلامی نداریم چون حکمرانی اسلامی نداریم. بعضی‌ها گفتند یعنی چه دولت اسلامی نداریم؟ مردم رأی می‌دهند برای دولت اسلامی ولی آقا می‌فرمایند که نداریم. چون قوام دولت اسلامی با حکمرانی اسلامی است که اگر این شکل پیدا کند جامعه اسلامی و به دنبال آن تمدن اسلامی هم تحقق پیدا می‌کند.

پی‌نوشت:

[۱] . Good gaverment

[۲] . سوره بقره، آیه ۱۸۵

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.