تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, سياست, عرصه حکمرانی, مهم ترین خبر صفحه اول, یادداشت ها
شماره : 42147
تاریخ : ۱۵ تیر, ۱۴۰۴ :: ۱۹:۱۶
حجت الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی، استاد درس خارج حوزه علمیه در یادداشتی مطرح کرد؛ بازتولید موضع تسلیم و انفعال در بستر ادبیات روشنگری و دفاع فرهنگی قیام سیدالشهداء(ع)/امام وظیفه قیام علیه حاکمان جائر و مبارزه با ظلم را دارد اهل بیت (ع) ناظر به امکانات و توان خویش و متناسب با شرایط زمانه و وضعیت حاکمان جائر، راهبردهای مشخصی برای مبارزه، انتخاب می‌کردند، طبعاً انچه حکم به تمایز رفتار اهل بیت (ع) می دهد، شرایط موجود و راهبری اهل بیت (ع) برای رسیدن به نقطه مطلوب است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی، استاد درس خارج حوزه علمیه در یادداشتی در مقابل موضع انفعال و تسلیم در بستر ادبیات روشنگری و مبارزه فرهنگی قیام سیدالشهداء(ع) مطرح کرد؛ تحریف برای ترسیم ادبیات تسلیم در شبهای عزای سالار شهیدان که مردم شیعه، اقامه عزا برای بزرگترین قیام الهی تاریخ علیه طواغیت کرده، ندای قیام و مبارزه اهل بیت (ع) را سر می دهند و منابر، مردم را به قیام علیه ظلم و طواغیت و برپایی عدالت و حکومت حقّ دعوت می کنند، معدود محافل و سخن سرایانی هم به اسم امام حسین (ع)، دعوت به عدم قیام کرده و عالمان دین را نه امامان براندازی حاکمان جائر و مبارزه با ظلم، بلکه راهبران روشنگری و آگاهی بخشی و مبارزه فرهنگی با ظلم و جهل می دانند. بلکه ائمه (ع) را مأمور قیام علیه حکومتها و براندازی آنها نمی دانند، بلکه تنها وظیفه فرهنگی و دینی را برای آنان، در نظر می گیرند، جالبتر اینکه با نقل گزینشی از عبارات برخی از انقلابی‌ترین عالمان عصر حاضر (شهید مطهری و شهید بهشتی) که انقلاب اسلامی مردم ایران، به راهبری امام خمینی و همراهی آنان به نتیجه رسید، آنان را طرفدار رسالت فرهنگی و مبارزه منفی ائمه (ع) بدون برنامه برای براندازی و انقلاب، می¬دانند، و جالبتر این که با نقل قول گزینشی از عبارات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای، ایشان را در نقطه مقابل همه علمای شیعه، تنها شخصی در میان علمای شیعه می دانند که معتقد است ائمه دنبال به دست گرفتن حکومت بودند. به نظر می آید که مخاطبان این منبر، شایسته بود نه برای مظلومیت و شهادت امام حسین (ع) بلکه برای این قرائت از دین و ائمه (ع) بگریند. گرچه این سخنان، پاسخهای واضح و آشکاری دارد که بر «فهیمان» نیز پوشیده نیست. 1ـ بر آگاهان عرصه دین، واضح است که دین اسلام، علاوه بر توصیه و تبلیغ، مشتمل بر حدود و تعزیزاتی است که به جهت تضمین تحقق احکام اسلام در جامعه وضع شده اند و اگر قرار بود، دین اسلام، فقط روشنگری و آگاهی بخشی و تبلیغ بکند، دیگر نیازی به این حدود و تعزیرات نبود. چنان¬که نفس جعل این حدود و تعزیرات، دلالت بر ضرورت سازمان و کارگزارانی، جهت اجرای آن در جامعه است. 2ـ چنان که واضح است رسالت پیامبر (ص) محدود به توصیه، تبلیغ، رسالت فرهنگی بدون برنامه ریزی برای براندازی نبوده بلکه مشتمل بر مبارزه برای براندازی کفر و شرک و طاغوت بوده است. 3ـ رسالت فرهنگی و دینی و دعوت غیر مسلمانان و ناآگاهان به دین و اسلام، منافاتی با تلاش برای تحقق حکومت مبتنی بر احکام اسلام ندارد. بلکه این دو رسالت، ذیل دو مرحله از مراحل تبلیغ و توسعه دین در جامعه هستند. 4ـ رفتار هر شخص، بلکه ائمه (ع) را باید در ظرف زمانی خودشان ارزیابی کرد. زیرا شخص عاقل و حکیم، راهبردها و راهکاهایی را در راستای تحقق غایات خویش در نظر می گیرد که متناسب با «مقتضیات زمانه»، «قدرت و ضعف جامعه و دشمن» و «امکان تحقق غایات در جامعه» باشد. (شرایط متناسب با مبارزه، حکم به نبرد می دهد، شرایط متناسب با صلح، حکم به رفع خصومت و شرایط تقیه، حکم به رفتاری تقیه‌ای) 5ـ اهل بیت (ع) ناظر به امکانات و توان خویش و متناسب با شرایط زمانه و وضعیت حاکمان جائر، راهبردهای مشخصی برای مبارزه، انتخاب می‌کردند، طبعاً انچه حکم به تمایز رفتار اهل بیت (ع) می دهد، شرایط موجود و راهبری اهل بیت (ع) برای رسیدن به نقطه مطلوب است. 6ـ فقیهان بسیاری، حکم به ضرورت تشکیل حکومت به نیابت از امام معصوم کرده و آن را از باب قیام جهت اقامه حدود در جامعه، به عنوان مقدمه واجب (که انجام مقدمه برای تحصیل ذی المقدمه، واجب است) دانسته اند، نه این که آن را مقدمه وجوب (که هرگاه ذی المقدمه حاصل شد، مقدمه واجب می شود) بدانند. (جواهر الکلام، ج22، ص155) 7ـ بنا بر دیدگاه صاحب جواهر و محقق کرکی، می توان ادعا کرد که ولایت فقیه در عصر غیبت، نزد همه فقیهان، بدیهی بوده است. زیرا کتب فقیهان پر است از «ارجاع به حاکم» که مراد از آن، حکومت و ولایت نایب امام معصوم ع در عصر غیبت است. (جواهر الکلام، ج21، ص396) 8ـ مطابق دیدگاه فقیهان بسیاری، نیاز به حاکم، از نیاز به احکام اسلامی، شدیدتر و مورد نیازتر است (جواهرالکلام، ج15، ص422) 9ـ از امام باقر و امام صادق (ع) روایات بسیاری نقل شده است که بر جواز بلکه وجوب قیام علیه حاکمان موجود (در زمان این دو امام (ع)) تأکید شده است. ـ از امام باقر (ع) در خصوص قیام زید علیه حاکمان ظالم زمانه نقل شده است که فرمود : «أللّهمّ اشدد أزری بزید» خدایا کمر مرا با زید محکم کن. (الغدير، ج 3، ص 70) ـ امام صادق(ع) وقتى خبر شهادت زید را شنید فرمود: «عند الله أحتسب عمّی إنّه کان نعم العمّ ، إنّ عمّی کان رجلاً لدنیانا وآخرتنا ، مضى والله عمّی شهیداً کشهداء استشهدوا مع رسول الله وعلیٍّ والحسین ، مضى والله شهیدا»(عیون أخبار الرضا،1/288 ، ح 6) شهادت عموى خود را نزد خدا و براى رضاى او حساب مى کنم همانا او خوب عمویى بود، همانا عموى من مردى براى دنیا و آخرت ما بود، به خدا سوگند! عمویم شهید شد مانند شهدایى که با رسول خدا و على و حسین شهید شدند، به خدا سوگند! او شهید از دنیا رفت. ـ امام صادق (ع) در خصوص زید فرمود: «إنّ زیداً کان عالماً ، وکان صدوقاً ، ولم یدْعُکم إلى نفسه وإنّما دعاکم إلى الرضا من آل محمّد ، ولو ظفر لَوفى بما دعاکم إلیه ، وإنّما خرج إلى سلطان مجتمع لینقضه»( کافی، روضة الکافی 8/264، ح 381) همانا زید عالم و بسیار راستگو بود، و شما را به خود دعوت نکرد بلکه تنها به رضاى از آل محمّد (امامِ از آنان) دعوت نمود، و اگر پیروز مى شد حتماً به آنچه شما را به آن دعوت کرد وفا مى کرد، و همانا بر سلطانى که نیروهایش را جمع کرده بود خروج کرد تا او را در هم شکند. ـ از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: «لا أزالُ أنا و شِيعَتي بخيرٍ ما خَرجَ الخارِجيُّ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله، و لَوَدِدْتُ أنَّ الخارِجيَّ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله خَرجَ و عَلَيَّ نَفَقةُ عِيالِهِ ».(مستطرفات السرائر، 48 / 4 ) امام صادق عليه السلام :تا آنگاه كه فردى از خاندان محمّد (ص) باشد كه دست به شورش زند، من و شيعيانم در خير (و امنيت) به سر مى بريم. چقدر دوست داشتم كسى از خاندان محمّد (ص) شورش كند و خرج خانواده اش را من بپردازم. 10ـ از عبارتی از شهید مطهری می توان به وضوح دریافت که قیام ائمه (ع) برای تشکیل حکومت لازم بوده است لکن اهل بیت (ع) به جهت شرایط زمانی و مکانی، در شرایط مشخص، رفتارهای معینی را در راستای مخالفت و مبارزه با حاکمان جائر و تحقق حکومت اسلامی (ولو در طولانی مدت)، انجام داده اند. عباراتی از شهید مطهری گویای رفتار امام صادق ع که ادعا شده بود ایشان اعتقادی به مبارزه با حاکمان نداشت در ادامه نقل می شود: ـ به طور کلی این مطلب روشن است که امام صادق (ع) از نظر تصدی امر حکومت و خلافت خیلی حالت کناره گیری به خود گرفت و هیچ گونه اقدامی که نشانه ای از تمایل امام باشد به این که زعامت را در دست گیرد وجود نداشت. این به چه علت بوده و چه جهتی در کار بوده است؟ البته در این جهت شک نیست که اگر فرض کنیم که زمینه، زمینه مساعدی برای امام بود که اگر اقدام می کرد حکومت را در دست می گرفت اما می بایست اقدام می کرد (مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام ، ص۱۲۴) ـ در عین حال(که) امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه می دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد مبارزه مخفی می کرد نوعی جنگ سرد در میان بود معایب و مثالب و مظالم خلفا همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ایشان دارد. می گوید: هذا الشجی معترض فی الحلق... جعفربن محمد مثل یک استخوان است در گلوی من نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم فرویش ببرم؛نه می توانم یک مدرکی از او به دست آوردم کلکش را بکنم و نه می توانم تحملش کنم چون واقعا اطلاع دارم که این مکتب بی طرفی که او انتخاب کرده علیه ما هستند. (مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، صص۱۳۹ و ۱۴۰) 11ـ از شهید بهشتی نیز عبارات متعددی در خصوص قیام علیه حکومت ها و وظیفه امامان (مثل امام صادق (ع) که به صورت ظاهر مبارزه مسلحانه در پیش نگرفته بود) وجود دارد که گویای این است که امام ع قیام و براندازی علیه حاکمان جائر را نه یک پروژه محدود در یک زمان مشخص، بلکه فرایندی می دانست که باید مقدمات آن را به خوبی پیمود: روايت امام صادق، عليه السلام در صفحه 395 از جلد يازده وسائل، روايت شماره 9 مذكور است. روايت اين است: «ما قُدِّست امةٌ لم يُؤخَذ لضعيفها من قويها غير متعتع.» جامعه و امتى كه در آن حق ضعيف از قوى چنان با قدرت گرفته نشود كه قوى با تواضع و خضوع حق ضعيف را به او بپردازد، جامعه اى كه چنين شيوه اى در آن جارى و سارى نباشد، جامعه مقدس و منزه و پيراسته اى نيست، بلكه جامعه اى است آلوده. آنها كه فكر مى كنند فقط يكى دو نفر از ائمه ما ائمه شيعه- هستند كه راستى راستى امامتشان چشمگير است، (امام على و امام حسين) و بقيه انگار همه صلح كلى شده بودند، خوب است كه اين روايات را ببينند. اگر امام صادق در زمان خود رهبر شمشير به دست يك نهضت سازنده چنين نظامى نبود، نه براى آن بود كه به چنين نظامى توجه نداشت و نه اينكه مى ترسيد جانش را بر سر اين كار بگذارد؛ براى آن بود كه مى دانست نهضتها گاهى راهى بس دور و دراز دارند تا به ثمر رسند. (شهید بهشتی، کتاب بایدها و نبایدها، ص92) 12ـ عبارتی که از رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی نقل شده است، تقطیع شده است که موهم این نکته است که «ولایت» مقوله ای اجباری است و ناظر به مردم سالاری نیست. کیست که نداند ایشان در طول سالیان گذشته چقدر بر نظرغم دم سالاری دینی و نقش مردم در نظام اسلامی تأکید کرده است و عبارات بسیاری از معظم له در خصوص نقش و جایگاه مردم وجود دارد که گویای نظریه مردم سالاری دینی است و این نکته بر «فیهمان» مخفی نیست. تاکید بر تک عبارتی از حضرت ایشان در سالیان بسیار دور که به صورت ناقص نقل شده و عدم ملاحظه دیدگاه جامع ایشان، تحریف، بی انصافی، غیرمحققانه و غیر علمی است اهل تحقیق و مطالعه می توانند ملاحظه کنند که عبارت مذکور که از کتاب همرزمان حسین علیه السلام، صفحه ۷۹ نقل شده است در خصوص «ضرورت تلاش امام براى بازپس‌گيرى منصب رهبرى» است و ناظر به «يك حكومت سالم، براى دورانى كه نزديك به آغاز انقلاب اسلامى» آورده شده است. مرور بخشهایی از این عبارت، گویای این تقطیع هدفدار است: «خب، حالا اگر نگذاشتند اين رهبر سياسى رهبرى كند، امّا او واقعاً رهبر است. اگر حاكمى معزول شد، آيا اين حاكم معزول ميتواند به خودش بگويد ما تفسير و تبيين مكتب را ادامه ميدهيم و حالا كه نتوانستيم حكومت كنيم، ديگران جامعه را اداره كنند؟ با بزرگوارى و شرح صدر، خودش را از اين قضيه معاف كند؟ يا شقّ سوّمى وجود دارد؟ ميتواند، در صورتى كه مصلحت بزرگترى را در نظر داشته باشد؛ و نميتواند، در صورتى كه اين مصلحت، مورد نظر نباشد. ما معتقديم آن كسى كه از طرف پيغمبر (ص) به حكومت برگزيده شد و منصوب شد و جهاتى كه براى حكومت لازم است، پيغمبر در او ديد و او را به اين منصب گماشت و زمام جامعه اسلامى را در مشت او قرار داد و به مردم هم او را معرّفى كرد و توصيه او را هم كرد و گفت بايد از او اطاعت كنيد، او اگر يك وقتى از حقّ خودش دور افتاد، ناچار بايد تلاش كند كه به حقّ خودش برسد؛ براى خاطر اينكه اين حق، يك حقّى نبوده كه بخواهند تعارفى به او بدهند. يك حكومت سالم، براى دورانى كه نزديك به آغاز انقلاب اسلامى است، يك داروى ضرورى است، يك داروى لازم است. جامعه اسلامى حق ندارد بگويد من اين دارو را نميخواهم.» (آیت الله خامنه‌ای، همرزمان حسین علیه السلام، صفحه ۷۹) ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به ناحق نکنیم حافظ، غزل شماره ۳۷۸ پایان/

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.