تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, گزارش, مبانی علوم انسانی اسلامی
شماره : 6552
تاریخ : ۲۰ مرداد, ۱۳۹۷ :: ۱۳:۰۸
بایسته‌های اسلامی‌سازی علوم انسانی متوجه حوزه است که آن هم خلأ دارد/ بدون زیرساخت اجتهادی ره به جایی نمی‌بریم

آیت الله اعرافی گفت: ورود ما در حوزه علوم اجتماعی – انسانی زمانی می تواند عمیق باشد که پایه های فقهی، کلامی، تفسیری و فلسفی آن با همان عمق و دقت لازمی که در حوزه دنبال می شود، دنبال شود که متأسفانه اکنون این خلأ وجود دارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور عصر چهارشنبه، 17 مرداد ماه سال جاری در مدرسه تابستانه مفتاح_اندیشه2 و با موضوع «نظام سازی فقهی» که به همت دبیرخانه دوره های آموزشی و پژوهشی فعالان علوم انسانی اسلامی مفتاح_اندیشه و با حضور اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی برگزار شد به ایراد سخن پرداخت.

وی ضمن تشکر از اقدامات مؤسسه مفتاح_اندیشه در برگزاری دوره های مختلف، مباحث خود را در دو بخش «تئوری های علوم انسانی اسلامی» و «اجتهاد تمدن ساز» ارائه داد و تأکید کرد: مناسبات علوم انسانی و اجتماعی با علوم اسلامی پیش از انقلاب اسلامی نیز در ایران و جهان عرب مطرح بود ولی پس از انقلاب به دلیل شرایط خاص این موضوع پررنگ تر شد.

آیت الله اعرافی، پیش نیازهایی برای ورود به مناسبات میان علوم انسانی و اجتماعی با علوم اسلامی قائل شد و تصریح داشت: نخست باید بدانیم میان این دو علم مناسباتی وجود دارد یا خیر. دوم آیا فراتر از مناسبات، علم انسانی اسلامی داریم یا خیر. در بخش نخست به جز برخی تئوری ها و نظریه ها، اختلافی درباره وجود مناسبات میان علوم انسانی و اسلامی وجود ندارد. ولی در بخش دوم اختلاف آرای بیشتری وجود دارد.

وی با اشاره به وجود مناسبات میان علوم انسانی با علوم اسلامی یادآور شد: برخی قائلند این مناسبات پیشرفته است در حدی که چارچوب دانش را تغییر داده و احیاناً دانش های جدیدی تولید می کند.

اسلامی سازی علوم انسانی بدون زیر ساخت اجتهادی ره به جایی نمی برد

این استاد حوزه همچنین خاطرنشان کرد: بنده بیش از 20 سال در حوزه علوم اجتماعی به ویژه تعلیم و تربیت کار کرده ام و از گذشته معتقد بودم این کار اگر بخواهد عمق پیدا کند باید در متن حوزه قرار گرفته و بر اساس اجتهاد فقهی، کلامی و فلسفی دنبال شود. چون کارهای حاشیه ای جواب نمی دهد.

امام جمعه قم اضافه کرد: ورود ما در حوزه علوم اجتماعی – انسانی زمانی می تواند عمیق باشد که پایه های فقهی، کلامی، تفسیری و فلسفی آن با همان عمق و دقت لازمی که در حوزه دنبال می شود، دنبال شود که متأسفانه اکنون این خلأ وجود دارد. البته این موضوع در تحولات حوزه دنبال می شود.

آیت الله اعرافی، ورود در مباحث علوم انسانی – اجتماعی را ضرورت تام دانست و گفت: حوزه و دانشگاه باید به این موضوع بپردازد ولی این کار بدون اتکاء بر زیر ساخت اجتهادی در حوزه فقه، فلسفه، کلام و تفسیر ره به جایی نمی برد. هر چند قدم هایی برداشته شد ولی کم است. در این زمینه کاستی های جدی هست و نیاز به اجتهاد عمیق وجود دارد.

مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور برای اسلامی سازی علوم انسانی بیش از 14 تئوری قائل شد و در تشریح مهم ترین آن ها بیان داشت: نخستین دیدگاه این است که دین باید در مبادی و مبانی علوم ورود کند. برخی نیز اسلامی سازی علوم انسانی را در این مورد حصر کرده اند و ما هر چند اصل آن را قبول داریم ولی حصر آن را قبول نداریم. این نظریه معتقد است هر علمی مبتنی بر مفروضات پایه هستی شناسی، انسانی شناسی و... است که بُن مایه آن مباحث کلامی، فلسفی، وحیانی و... است. البته انسان شناسی و هستی شناسی در موضوع علوم پایه نیز وجود دارد ولی در علوم انسانی وسیع تر پرداخته می شود.

وی دومین تئوری را ورود دین در روش شناسی و متدولوژی علم دانست و اظهار داشت: این نظریه تأکید می کند در روش شناسی علم نباید تنها به نگاه تجربی و حسی محصور باشیم بلکه باید روش شناسی های دیگر را واقع نما بدانیم. براساس این نگاه حصر روش در نگاه های تجربی و حس گرایانه صحیح نیست بلکه می توان به وسیله عقل واقع‌نماهای دیگر را نیز به اثبات رساند که در این صورت سامانه آن علم تغییر می کند. حتی اندیشمندان اسلامی گفته اند که روش های تجربی و حسی بدون تکیه بر بندهای عقلی قابل دفاع نیست.

ادعا نداریم گزاره های دینی جای تمامی دستاوردهای بشر را می گیرد

آیت الله اعرافی، بحث درباره پیکر علم را سومین تئوری درباره اسلامی سازی علوم انسانی برشمرد و عنوان داشت: این تئوری پس از این که ما ورود دین در مبانی علم و عدم حصر روش شناسی در تجربی و حسی را بپذیریم، بحث می شود. این نظریه می گوید گزاره های دینی در پیکره علم وارد می شوند. چون گزاره هایی در متون دینی ما در مباحث اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... وجود دارد که می تواند در درون علم قرار گیرد. البته این ادعا را نداریم که گزاره های دینی جای تمام دستاوردهای بشر را بگیرد، چون بشر در مسیر اندیشه ورزی خود به پیش می رود و اسلام نیز آن را منع نمی کند ولی در محدوده ای در متن علم، گزاره هایی می تواند ورود کند که در متون دینی ما وارد شده است. همچنین گزاره های دینی را می توان به بوته آزمایش سپرد ولی پیش از این نیز دارای اعتبار است.

مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور، تئوری چهارم را عرضه تولیدات علم انسانی به دین عنوان کرد و تصریح داشت: این نظریه می‌گوید دستاوردهای انسانی باید با اندیشه دینی(اسلامی) مقایسه شود. یعنی خروجی محصول علمِ رایج با دین تطبیق می شود.

وی در ادامه با تأکید بر این که به عقیده ما میان چهار تئوری فوق هیچ تقابلی وجود ندارد، گفت: اگر کسی بخواهد به خروجی علم از منطق دین اعتنایی کند باید تمامی این فرض ها را مورد توجه قرار دهد.

آیت الله اعرافی، کاربرد علم در غایات دینی را تئوری پنجم اسلامی سازی علوم انسانی بیان کرده و با اذعان به این نکته که در این نظریه ملاحظات جدی و اساسی وجود دارد، از ششمین تئوری با عنوان پرداختن علم انسانی به مسائل جامعه اسلامی یاد کرد و گفت: در تئوری ششمین نیز طیفی از نظریات مختلف وجود دارد.

عقل و نقل را دو بخش از دین نمی دانیم

امام جمعه قم، هفتمین تئوری را این دانست که تمامی محصولات علم اگر سازوکار درستی بر آن حاکم باشد دین تلقی می شود و درباره آن تأکید کرد: نسبت به این ملاحظاتی داریم و بدین شکل قبول نداریم. این که بخواهیم با نگاه کلی بگوییم خروجی های علم همه در دامن دین قرار می گیرد جای ملاحظاتی است. گاهی نیز تعبیر می شود که عقل و نقل دو بخش از دین هستند و ما در این قائل به تفسیر هستیم. این گونه نیست استخراجات ذهن بشر را دین به معنای خاص به شمار بیاوریم.

آیت الله اعرافی بخش دوم صحبت های خود را تشریح اجتهاد تمدن ساز قرار داد و آن را عبور از فضاهای سنتی به قلمروهای جدید همراه با نظام مندی و منظومه واری توصیف کرد.

وی همچنین اجتهاد سنتی را اجتهاد در فضای احکام فقهی با نگاه فردی عنوان کرد و تصریح داشت: اگر بخواهیم نگاه کلان و تمدنی به دین داشته باشیم اجتهاد را باید تعمیم داده و مراحل آن را توسعه و عمق بخشیم. البته اصل این مفروض که اسلام دین تمدنیست محل پرسش قرار گرفته و طیفی از نظریات درباره آن وجود دارد تا جایی که در برخی نگاه های سنتی حوزه و مدرن جدید دین تعلیقه ای و حاشیه ای بر تمدن های بشری معرفی می شود. در این نگاه تمدن به عنوان یک اندیشه جامع و منظومه وار معرفی نمی شود. در نقطه مقابل این نگاه اسلام قرار دارد که مسلمانان می گویند اسلام از یک منظومه کامل فکری و معرفتی برخوردار بوده و بر تمامی قلمروهای زندگی بشر سایه افکنده است. البته این فرض دستاوردهای بشر را نادیده نمی گیرد ولی معتقد است حضور دین در زندگی یک حضور کارساز، بنیادین، عمیق و هدایت گر است.

دین را نمی توان اقلی و اکثری افراطی توصیف کرد

مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور، سیر تکاملی تمدن بشری را همانند قطار در حال حرکت توصیف کرد و عنوان داشت: به عقیده ما قطار تمدنی بشر فکر برآمده از فکر عمیق الهی است یا می تواند باشد که بشر نیز در آن مسامحاتی دارد که دین نیز آن را اجازه داده است. براساس این مفروض ما نه دین را اقلی تفسیر می کنیم و نه آن را اکثری تند و افراطی در نظر می گیریم.

وی همچنین رسیدن به این مفروض که دین باید در تمامی ساحت های زندگی بشر ورود کند را منوط به بسط معرفتی و گسترش دامنه اجتهاد توسط حوزه برشمرد و گفت: در این جا وحدت میان حوزه و دانشگاه نیز مطرح می شود و این کار می تواند به صورت حوزوی و دانشگاهی در کنار یک دیگر، حوزوی به همراه کمک دانشگاه و یا بالعکس اجرایی شود. چون بٌعد فیزیکی بسیار مهم نیست مهم بٌعد معرفتی است که باید این ها در ادواری به یک دیگر گره بخورند.

آیت الله اعرافی، برای اجتهاد مراحلی در نظر گرفت و در تشریح آن ها خاطرنشان ساخت: گام نخست، اجتهادهای اولیه ای است که تک گزاره ای از اندیشه دینی برگزیده و تبیین می کند. برای نمونه تک گزاره ای از مباحث فقهی، کلامی و... مورد پرسش قرار می گیرد و پاسخ آن نیز دریافت می شود. گام دوم، اجتهادهای منظومه ای است و دیسیپلین علمی پیدا می کند. در این جا ابواب فقهی وجود دارد، برای نمونه در باب معاملات درباره خرید، فروش، اجاره و... صحبت شد. فقه موجود ما نیز فقه منظومه ها است که در آن تک گزاره های مرتبط با موضوعات کلان نظم پیدا کرده و چارچوب و طبقه بندی برای دانش فقه، تفسیر، اخلاق، کلام و... ایجاد شد.

شاکله اخلاق اسلامی اخلاق یونانی است

وی اضافه کرد: غالباً نیز علوم اسلامی در مرحله دوم عمق پیدا کرده و بالنده شد. البته در اخلاق بسیار تأخیر داریم و آن پیشرفتی که در فقه، کلام، تفسیر و فلسفه داشتیم را پیدا نکردیم. در حالی که انتظار می رفت پیشرفت بیشتری داشته باشیم ولی شاکله اخلاق ما همان شاکله ای است که پیشتر از یونان رسید. با این که ذخایر فکری در روایات و آیات داریم ولی کار عمق بخشی و نظری در دانش اخلاق اندک است. به همین دلیل تفاوت زیادی میان کتاب طهارت الاعراق و جامعه السعادت که در فاصله زمانی متفاوتی از یک دیگر نگاشته شده، محسوس نیست. یکی از ضعف های حوزه این است که در علوم اخلاقی پیشرفت کافی را نداشتیم در حالی که از غنای سرمایه بسیار بالایی برخورداریم.

امام جمعه قم، گام سوم را اجتهاد نظام ساز برشمرد که توسط شهید صدر مطرح شده ولی منطق آن تداوم زیادی نداشت، تأکید کرد: طرح این نوع اجتهاد سابقه داشته ولی شهید صدر آن را مقداری منقح تر عرضه کرد. در این نوع از اجتهاد در حوزه فقه گزاره های پراکنده و متعدد پیرامون یک مسأله را در کنار یک دیگر قرار داده و با دقت عمیق، به قواعد پایه ای می رسیم که خود این قواعد به دو گروه «تجویزی» و «توصیفی» تقسیم می شود که در مرز قواعد توصیفی به علوم انسانی نزدیک تر است. در حوزه نیز می بایستی این کار عمق پیدا کرده و پیش می رفت که این کار نشد.

وی ادامه داد: در اجتهاد نظام ساز اگر فقه را مبنا قرار دهیم می توانیم به قواعد تجویزی برسیم و فراتر از آن به قواعد توصیفی که به مرز دانش علوم انسانی می رسد و این جا باید مقایسه ها انجام گیرد. موضوع دیگر این است که مرحوم شهید صدر در این اجتهاد نظام ساز بیشتر در دایره فقه حرکت می کرد و گزاره های فقهی را کنار یک دیگر قرار می داد تا نظریه بیرون آید در حالی که اگر بخواهیم جامع تر مسأله را عرضه کنیم باید بگوییم عین این در گزاره های توصیفی و حتی ترکیب توصیفی و تجویزی نیز وجود دارد.

خروجی دین را نمی توانیم وارد زندگی بشر کنیم

از دیدگاه مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور، امتداد بخشی خروجی های اجتهاد سنتی، منظومه وار و نظام ساز به حوزه های معرفتی، گام چهارم اجتهاد نظام ساز است و در این باره بیان کرد: در این گام محصول اجتهادها را با ظرافت های خاصی در دانش ها و قلمروهای بشر منعکس می کنیم چون خود این موضوع نیز اجتهاد می خواهد و ما از آن به اسلامی سازی علوم انسانی یاد می کنیم. چگونگی تطبیق محصولات دین در ارتباط با محصولات علم نیز منطق جدید اجتهادی می خواهد. البته این گام مختص علوم انسانی اسلامی نیست بلکه دایره آن وسیع بوده و در حوزه های دیگر مانند علوم تجربی، پایه و... نیز وجود دارد.

وی از امتداد نظریه های نهایی اجتهاد تمدن ساز در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری زندگی به عنوان گام پنجم یاد کرد و گفت: در این مرحله قواعد و ضوابط تعریف شده خاصی در دستمان نیست. یعنی دقیق مشخص نیست که خروجی فکر دینی چگونه باید خودش را در زندگی بشر نشان دهد. این موضوع در هاله ای از ابهام است. البته در زندگی های گذشته چون ساده بوده این موضوع خود را اتوماتیک وار نشان می داد هر چند نیاز به کار بود ولی در زندگی های امروزی که بسیار پیچیده شده چگونه باید ورود کند؟

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.