به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، استاد احمدعلی یوسفی، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه نظام های اسلامی که از سوی دبیرخانه مفتاح_اندیشه برگزار شد، موضوع شناسی در نظام اقتصادی اسلام را مورد بررسی قرار داد و بیان داشت: موضوعات مدنظر در چارچوب فقه نظام اقتصادی اسلام در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد و رعایت هر کدام از این سطوح جهت دستیابی به حکم الزامی است.
وی افزود: حکم واقعی نزد خداست و باید کشف گردد. لازمۀ رسیدن به حکم حقیقی شناخت موضوع است. از بررسی موضوع به متعلقات حکم و از متعلقات حکم مسیر دستیابی به حکم فراهم میگردد. برای نمونه صلاه موضوعی است که نماز خواندن متعلق آن و وجوب نماز حکم آن است.
استاد یوسفی، سه سطحی که موضوع در بستر آن می تواند مورد بررسی قرار گیرد را این گونه تشریح کرد: نخست، بدون توجه به روابط، احکام و آثار موضوع آن موضوع را به فقه عرضه می کنیم. دوم، با توجه به سیر و تحولات تاریخی ماهیت موضوع، آثار، پیامدها و فلسفه پیشینی آن، متعلقات حکم را بررسی و نهایتاً به حکم می رسیم. برای نمونه در بحث پول فلسفۀ ایجاد آن در روابط مالی و اقتصادی، تحولات ماهیتیاش در طول تاریخ، کارکردها و نهایتاً آثار و پیامدهای بحث پول به عنوان ارکان موضوعشناسی پول مورد بررسی قرار گرفته و از آن در جهت استخراج احکام تکلیفی استفاده می گردد. در چنین صورتی خروجی فرآیند استنباط احکام فقهی با حالت اول متفاوت خواهد بود و می توانیم بهواقع حکم الله نزدیکتر شویم.
وی ادامه داد: در حالت سوم، موضوع در چارچوب نظام جامع اقتصادی اسلام تحلیل می گردد. کارکرد فقه به دست آوردن احکام وضعی و تکلیفی در حوزههای مختلف بر اساس منابع و ادلۀ فقهی است. در این حالت موضوع را مستقیماً به دستگاه فقه ورود نمیدهیم بلکه ابتدا آن را به نظام جامع اقتصادی اسلام عرضه می کنیم تا موضوعاتی که اساساً قابلیت بررسی دارند شناسایی شوند. وقتی نظام جامع اقتصادی اسلام را بررسی می کنیم نهاد پولی اساساً می تواند متفاوت از بانک باشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه سخنان خود اسقاط عناوین را مورد کنکاش قرار داد و اذعان داشت: آیا شارع به عنوان شارع و نه به عنوان خالق می تواند عناوین عرفی را الغاء و انتزاع کند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد. یک نظر آن است که شارع نمی تواند عناوین عرفی را اسقاط کند. برای نمونه مال عنوانی نیست که بتواند مصالح و مفاسد را بر آن بار کرد بلکه خود عرف است که می تواند آن را اسقاط کند. نظر دیگر آن است که شارع می تواند عناوین را اسقاط و الغاء کند. مثلاً ممکن است عرف چیزی را مال بداند اما شارع بگوید مال نیست. مرحوم نائینی(ره) این نظر را مختار می دانند.
وی درباره عرف معیار در شناخت موضوعات عرفی نیز تأکید کرد: درباره این موضوع نیز چندین دیدگاه وجود دارد. نخست، عرف دقیق که با عرف اهل تسامح متفاوت است، یعنی هر چند گاهی شرع برخی تسامحات را می پذیرد اما اگر در عرف دقیق تسامحی هم وجود داشته باشد در هر صورت عرف اهل تسامح نیست و در اصل نمی توان آن را تسامح نامید. این نظر را امام خمینی(ره) برگزیدهاند. دوم، عرف غیر متأثر که با عرف اهل احتیاط متفاوت است: منظور از عرف اهل احتیاط عرفی است که وقتی در معرض شبهات قرار میگیرد موضوع را وا مینهد. در بحث عرف معیار عرفی که فارغ از شبهات و احتیاطهای غیرضروری با موضوع ارتباط برقرار میکند مدنظر قرار میگیرد.
استاد یوسفی اظهار کرد: سوم، عرف مختص زمان و مکان است. برخی عناوین عرفی یک عنوان عرفی دارند اما مختص زمان و مکان خاصی است و در زمان و مکان خاص دیگری کاربرد ندارد. برای نمونه ممکن است یک شیء در یکزمان مثلی و در زمان دیگر قیمی باشد. مثلاً وقتی میگوییم احل الله البیع و حرم الربا و میگوییم بیع حلال است و اطلاق دارد مگر بیع غرری، ضرری و ربوی؛ در چنین حالتی آیا می توان هر قسم دیگری از بیع در زمان حاضر را در اصل همان بیع زمان پیامبر (ص) نامید؟
وی همچنین درباره ریشۀ نظام اقتصادی متعارف نیز گفت: در نظامات اقتصادی متعارف اولین کاری که صورت میپذیرد آن است که تکلیف خود را با نوع رابطه ای که با خدا خواهند داشت روشن می سازند. آنها خالقیت را قبول دارند اما ربوبیت خداوند را در زندگی نمی پذیرند و او را در حد یک معمار بازنشسته در نظر می گیرند. نظام کمونیستی نیز اساساً خداوند و هر چیز غیر محسوس را موجود نمی داند. چگونه است که ما در مبنا به اقسام توحید اعتقاد داریم اما در عمل با سایر نظامات احکامی یکسان داریم.
انتهای پیام/