آیتالله مکارم شیرازی:
امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است/ اگر برای این فریضه قیام نشود، همه گرفتار مجازات میشوند
۱۳۹۸/۱۱/۰۱
آیتالله شوپایی/ عقود مستحدثه6؛
آثار حق؛ «اسقاط»، «ارث» و «نقل»/ اسقاط از مقومات حق است
هر جا حق صادق است باید قابلیت اسقاط داشته باشد و مواردی که قابلیت اسقاط ندارد، مصداق حق نیست بلکه مصداق حکم است. این مطلب به مشهور هم نسبت داده شده و ادعای اتفاق هم شده است.
۱۳۹۸/۱۰/۳۰
آیتالله اعرافی/ فقه روابط اجتماعی13:
نوعی محبت در هسته معنای ولایت نهفته است/ مسلمانان نسبت به یک دیگر ولایت عامه دارند
وقتی میگوییم مسلمانان اولیای هم هستند یک ولایت عامه است که همه را میگیرد ولی یک ولایت خاصهای هم داریم که در محور مقاومت اخص میشود به آنهایی که از اعتقادات قویتر و سالم و کامل برخوردار هستند.
۱۳۹۸/۱۰/۲۹
استاد شبزندهدار/بیع7:
قاعده «لو کان لبان»/ وجوب شهرت حکمی که وجودش لازم است
یکی از قواعدی که در فقه به خصوص بعض فقهاء کثیراً به آن استناد میفرمایند قاعده «لو کان لبان» است. حاصل مفاد این قاعده این است اگر چنین حکمی وجودش لازمه داشت با اشتهار بین متدینین، بین مردم و باید امر ظاهر و آشکاری برای همه میشد، ولی این اشتهار وجود ندارد پس معلوم میشود آن نبوده است.
۱۳۹۸/۱۰/۲۸
آیتالله قائنی/ فقه پزشکی7:
حکم لمس و نظر برای دانشجویان پزشکی/ علاج جزو واجبات کفایی است
شاید بتوان گفت از آنجا که علاج جزو واجبات کفایی است و اگر فرد بداند که اضطرار بیماران در آینده مندفع نمیشود مگر به اینکه این افراد از الان آموزش ببینند، به جواز آموزش و لمس و نظر برای آنان حکم شود.
۱۳۹۸/۱۰/۲۶
آیتالله عابدی/ فقه الجهاد2:
ترور رسانهای خطرناکتر از ترور نظامی/ رسانه بهترین راه کسب اطلاعات برای ترور افراد است
تروریسم رسانهای قویتر از ترور معمولی(نظامی) است. در تروریست نظامی گفته میشود فقرا این کار را انجام داده و خود را به کشتن میدهند، ولی در تروریسم رسانهای افراد پولدار چنین کاری کرده و خود را نیز به کشتن نمیدهند.
۱۳۹۸/۱۰/۲۵
آیتالله رشاد/ فقه القضا12:
غایت فقه القضاء/ غایت قضاء با غایت فقهالقضاء دو امر متفاوتند
غایت قضاء(دادرسی) با غایت فقهالقضاء(بهمثابه علم) دو امر متفاوتند، همانطوری که غایت هر یک از آنها با غایت و هدف تألیف اثر پیرامون آنها متفاوت است.
۱۳۹۸/۱۰/۲۵
آیتالله شوپایی/ عقود مستحدثه5؛
ماهیت حق؛ «سلطنت»، «ملکیت» و یا «اختصاص»؟ / عرف و عقلا حق را «کون الشیء مفوّضاً الی الشخص» میداند
در موارد حق اصطلاحی، نه تنها شخص سلطنت و احاطه دارد و نه تنها اهلیت و اولویت دارد، بلکه مورد حق یک نحو اختصاصی به شخص دارد و اختصاصی است که خود این اختصاص هم در اختیار شخص است و قابل جدا شدن و عزل از شخص است.
۱۳۹۸/۱۰/۲۴