به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، ششمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی ویژه جامعه شناسی اسلامی با تأکید بر الگوی دینی مواجهه با آسیبهای اجتماعی و نقد الگوهای غربی، ۱۱ مهر ماه، به همت مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا و با همکاری دانشگاه جامع امام حسین(ع) و دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد.
در این نشست یک روزه که با حضور جمعی از اساتید علوم اجتماعی و پژوهشگران اجتماعی برگزار شد، ۱۲ مقاله و دستاوردهای پژوهشی ارائه شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
علوم انسانی اسلامی حیات خود را وابسته به نقد می داند
حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا، سخنران افتتاحیه این نشست بود.
وی با بیان اینکه ما هیچگاه به صورت مطلق مخالف تدریس نظریه های رایج و غیر اسلامی در رشته های گوناگون علوم انسانی نیستیم، گفت: اگر روزی دستگاه آموزش عالی کشور در ذیل پارادایم علوم انسانیِ اسلامی بازسازی شود، حتماٌ معتقد به ضرورت تدریس منتقدانه نظریه های برتر علوم انسانیِ متداول هستیم.
رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا گفت: اینکه نقد علوم انسانیِ سکولار به یک تابو تبدیل شود و اساتید و دانشجویان به خاطر نقد و به چالش کشیدن این تابو مجازات شوند از قصه های تلخی است که طی چند دهه اخیر در دانشگاه های ما اتفاق افتاده و هنوز هم اتفاق می افتد. در جامعه ای که بالای ۹۰ درصد از جمعیت آن را – در مراتب گوناگون- مسلمانان تشکیل داده اند، نه تنها مسلط کردن علومی که در تعارض با جهان بینی الهی است قابل قبول نیست، بلکه محروم کردن مسلمانان از تعالیم اجتماعی اسلام که بخش معتنابهی از آن به اتکاء وحی به صورت کلی و جزئی آموزه های منحصربفردی را درباره شناخت ماهیت و مختصات انسان و جوامع انسانی، کُنش های متقابل میان آنها و از همه مهم تر، عوامل ذاتی و عارضی تعالی و سقوط انسان و جامعه انسانی ارائه داده است توجیه پذیر نمی باشد.
ادله اثبات وجود جامعه در چارچوب فلسفه اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در اولین سخنران این نشست به ارائه موضوعی با عنوان «ادله اثبات وجود جامعه در چارچوب فلسفه اسلامی» پرداخت.
وی با بیان اینکه در تشریح «ادله اثبات وجود جامعه در چارچوب فلسفه اسلامی» سه دلیل بیان شده است، اظهار داشت: دلیل و برهان نخست از مقدمات حکمت مشا بهره برده و در چارچوب حکمت اشراق است. دلیل دیگر مبتنی بر مقدماتی است که در حکمت متعالیه آمده است و دلیل سوم ریشه در بحث اعتباریات علامه طباطبایی دارد.
حجت الاسلام پارسانیا در ادامه به تشریح این سه دلیل پرداخت.
بالندگی علم دینی در گرو پیشرفت مباحث روش شناختی است
در ادامه حجت الاسلام حسین بستان، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به ارائه مقاله خود با عنوان «راهبرد استقرائی_قیاسی نظریه سازی دینی در علوم اجتماعی و کاربرد آن در آسیب شناسی اجتماعی» پرداخت.
وی با بیان اینکه بالندگی علم دینی در گرو پیشرفت مباحث روش شناختی است، اظهار داشت: موضوع «راهبرد استقرائی قیاسی نظریه سازی دینی در علوم اجتماعی» موضوعی است که با هدف پیشبرد بحث علم دینی بهویژه در زمینه روش شناختی علوم دینی به معرفی روشی تلفیقی با استفاده از ظرفیتهای اجتهاد و روشهای علوم اجتماعی در جهت افزایش تعامل آنها در نظریهپردازی میپردازد.
تربیت ابزارهای شناخت؛ بهترین راه برای حل آسیب های اجتماعی است
سید سعید زاهد زاهدانی، دانشیار جامعه شناسی و عضو پژوهشکدۀ تحول در علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز که دبیری علمی این همایش را نیز بر عهده داشت، به عنوان سومین سخنران به ارائه مقاله خود با عنوان «نظریه پردازی آسیب های اجتماعی؛ ارائۀ یک پیشنهادنظری از موضع اسلامی» پرداخت.
زاهد زاهدانی با بیان اینکه در نظریه پردازی های علوم اجتماعی موجود هدف، مدیریت آسیب هاست نه حل آن ها، گفت: در نظریه پردازی اسلامی هدف حل آسیب های اجتماعی است نه فقط مدیریت آن.
وی در ادامه به منشأ آسیبهای فردی اشاره کرد و گفت: انسان بر اساس اراده، ارادهها بر اساس باور، باورها بر اساس اداراکات و دریافتها و اداراکات و دریافتها مبتنی بر شناخت او از عالم خارج است.
بسیاری از آسیبهای اجتماعی ناشی از تفاسیر روشنفکرانه از دین است
یحیی بوذری نژاد، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران در چهارمین ارائه این نشست به تشریح مقاله خود با عنوان «آسیب های اجتماعی تفاسیر روشنفکری از قرآن در ایران معاصر» پرداخت.
وی گفت: به طور کلی چهار موج روشنفکری دینی معطوف به قرآن در ایران معاصر ما پدید آمد که به ترتیب زمانی عبارتند از موج علمی، اجتماعی، سوسیالیستی و هرمنوتیکی.
بوذری بیان کرد: با آمدن جریان های سوسیالیستی در کشورهای اسلامی به ویژه ایران موج جدیدی شکل گرفت که نمونه بارز آن علی شریعتی است که تلاش داشت تا اسلام را با غرب متناسب با نگاه سوسیالیستی خود سازگار کند.
وی با بیان اینکه شریعتی معتقد است که باید در اعتقادات اسلامی به ویژه اصل توحید بازنگری ایجاد شود، ادامه داد: این گروه از مفسران ایرانی، فقه را موید نظام سرمایه داری می دانند که باید از عرصه اجتماع خارج شود و مفسران پیش از علی شریعتی در صدد بودند تا فقه را از اداره اجتماع خارج و احکام جدیدی برای آن وضع کنند.
بوذری نژاد افزود: شریعتی برای تشریح دیدگاه خود به بازنگری اصول اعتقادات اسلامی مانند توحید، نبوت، و … پرداخت. در نظر او توحید را باید به صورت اجتماعی تأویل نمود. شریعتی به توحید اجتماعی توجه دارد و در نظر او جامعه توحیدی یعنی جامعه بی طبقه و مراد او از جامعه بی طبقه همان کمون اولیه است که مارکس بیان کرده است. یعنی دوره ای که در آن مالکیت خصوصی وجود نداشته است.
بوذری نژاد افزود: شریعتی فقه اسلامی را حاصل دوره کشاورزی و مبتنی بر مالکیت خصوصی می داند و به همین دلیل در نظر او فقه و فقهای مسلمان، نظام طبقاتی دوره خود را نهادینه کرده اند. این نگاه شریعتی باعث خارج شدن فقه از صحنه اداره جامعه خواهد شد.
وی گفت: بعد از انقلاب بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی و به ویژه نقش امام خمینی(ره) و روحانیت، نظام فقهی شیعی غالب شد و روشنفکرانی به ظاهر معتقد همچون مجتهد شبستری تلاش داشتند تا بر اساس نظریه معروف وحی، ارزشهای خود را از طریق قرآن در جامعه تزریق کنند و فقه را از عرصه جامعه خارج کند.
بوذری نژاد با بیان اینکه این نوع فهم از دین پیامدهای اجتماعی متعددی را در جامعه ایران ایجاد کرده است، گفت: این نوع فهم از دین پیامدهای اجتماعی متعددی را در جامعه ایران ایجاد نموده است. یکی از آن پیامدها آن بود که طیف عظیمی از تحصیل کردگان علوم جدید که با این نوع اسلام شناسی وارد مناصب مدیریتی شدند که اعتقادی به حکومت فقهی در نظر و عمل ندارند. در واقع افرادی در ظاهر اسلامی به ظهور رسیدند که در عمل احکام معاملاتی و یا سیاسی و اجتماعی اسلام و حتی احکام عبادی اسلام را برساخته اجتماعی می دانند که مربوط به این دوره تاریخی نیست.
وی در ادامه گفت: به همین دلیل یک شکاف اجتماعی عمیقی در جامعه ایران شکل یافت که در حال عمیق تر شدن است که می بایست به اندیشه و تدبیر به حل آن پرداخت. بسیاری از مسائلی که امروزه ظواهر غیر اسلامی و به تعبیر دیگر غیر فقهی در جامعه ایران ظهور یافته است، حاصل غلبه این نوع نگاه به اسلام در عرصه کلان و میانی مدیریتی کشور است و به بیان دیگر بسیاری از آسیب های اجتماعی ریشه در این نوع نگاه دارد.
راه تبدیل جامعه شناسی انسان محور به جامعه شناسی خدامحور
حجتالاسلام حسین اژدریزاده، پژوهشگر گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم، در پنجمین ارائه این نشست، به تبیین «مبانی هستی شناسانه جامعهشناسی اسلامی در قرآن و نهج البلاغه» پرداخت.
وی به بررسی نقش مبانی جامعهشناسی در تشخیص و درمان آسیبهای فرهنگی و اجتماعی اشاره نمود و گفت: جامعهشناسی اسلامی دارای مبانی ویژهای است که آن را با جامعهشناسی غربی متفاوت میکند. این تفاوت موجب میشود ما در تشخیص مسائل اجتماعی و همچنین درمان مسائل اجتماعی نسبت به رویکرد غربی، متفاوت عمل کنیم. این که چه چیزی را آسیب ببینیم، بستگی به این دارد که رویکرد جامعهشناسی ما از منظر اسلام باشد یا از نگاه سکولار.
حجتالاسلام اژدریزاده در ادامه با اشاره به تفسیر آیه ۳۰ بقره با مضمون «و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فیالارض خلیفه» اظهار کرد: چهار عامل و عنصر خدا، انسان، زمین و پیوند، پایههای اصلی تشکیل جامعه انسانی است که از نگاه قرآنی و اسلامی، با محور قرار دادن دو عنصرانسان و پیوند (پیوند با خداوند، زمین و جامعه)، جامعهشناسی انسان محور به جامعهشناسی خدا محور مبدل میشود.
وی در ادامه بیان کرد: چنین نگاه قرآنی و اسلامی به انسان و جامعه، تغییرات مهمی در مباحث اجتماعی و جامعه شناختی، از جمله، در بحث مربوط به شناخت آسیبهای اجتماعی و فرهنگی و درمان آنها ایجاد میکند.
برای جلوگیری از انحرافات باید از مادی گرایی پرهیز شود
حجت الاسلام حسن خیری، رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی و انقلاب دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه این نشست به ارائه پژوهش خود با عنوان «رویکرد نظری درباره انحرافات اجتماعی با تأکید بر اندیشه علامه طباطبایی» پرداخت.
وی گفت: رویکرد اجتماعی اسلام موجب شده تا دانشمندانی نظیر علامه طباطبایی به بررسی اجتماع و حوزه های پیرامونی آن پرداخته و موضوعاتی چون اصالت فرد و جامعه، جایگاه انسان در جامعه، گرایش به تعاون یا تنازع، اهمیت و جایگاه نهادهای اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند.
حجت الاسلام خیری با بیان اینکه حب ذات و دست یابی به لذائذ ملاک اراده آدمی بر رفتار است، تصریح کرد: به گفته طباطبایی این حب و دوستی بر ارزشها، باورها و نظام معرفتی انسان جهت میدهد و هماهنگی عناصر تشکیل دهنده افکار و خواست ها از آدمی شخصیت پایداری می سازد.
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی و انقلاب دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر اینکه اگر بخواهیم از انحرافات جلوگیری کنیم باید از فرورفتگی در مادیات پرهیز شود، گفت: هیچ دینی به اندازه جامعه اسلامی در اصلاح اجتماع اهتمام نورزیده و تلاش هیچ نظامی به پای آن نمی رسد.
الگویی اسلامی برای شناخت و مدیریت آسیب های اجتماعی
حجتالاسلام علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم، به عنوان هفتمین سخنران به تبیین «الگوی مدیریت اسلامی آسیب های اجتماعی» با مطالعه موردی طلاق پرداخت.
وی گفت: برای مدیریت طلاق باید عوامل و نسبت بین این عوامل را بشناسیم. الگوی پیشنهادی از سه دسته عوامل یا متغیر تشکیل شده که شامل سطوح، عوامل و آثار میشود.
حجت الاسلام پیروزمند ادامه داد: سطوح عوامل به عوامل بیرونی، ارتباطی و درونی تقسیم میشود و انواع عوامل نیز شامل عوامل مدیریتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. همچنین آثار عوامل به مواردی همچون تعالی اجتماعی، پیشگیری آسیبهای اجتماعی و کنترل آسیبهای اجتماعی گفته میشود.
وی در ادامه گفت: اگر خانواده را واحد مطالعه آسیبهای اجتماعی قرار دهیم، بخشی از عوامل مربوط به درون خانواده است. عوامل بیرونی عواملی است که از اختیار اعضای خانواده خارج است؛ همانند قوانین مصوب مجلس، سیاستهای کلان نظام و … و عوامل ارتباطی نیز یک پای آن در خانواده و یک پای آن در بیرون خانواده است؛ همانند روابط خویشاوندی، انتخاب شغل و … .
حجتالاسلام پیروزمند افزود: عواملی که تنظیم روابط به وسیله آنها انجام میشود، همانند نقش مرد در مدیریت خانواده، تحمیل ازدواج به وسیله دیگران، سیاست گسترش فضای مجازی، عوامل مدیریتی(سیاسی) است، عواملی که ناظر به ارزشها، باورها یا رفتارهای مردم است، همانند بیصداقتی، عدم تفاهم، بینش ضعیف و عوامل فرهنگی است و عوامل اجتماعی نیز به عواملی که به کنش اجتماعی وابسته اند و از انواع عوامل فرهنگی، اقتصادی یا مدیریتی نمیگنجند. عوامل اقتصادی عواملی است که درآمد و معیشت مردم به آن وابسته است.
کارآمدی الگوی هیأتی به دلیل تناسب آن با عقلانیت اسلامی و ایرانی است
علی انتظاری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، سخنران بعدی ششمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی ویژه جامعه شناسی اسلامی بود.
وی در این نشست به ارائه مقاله ای با عنوان «بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی و معنوی در مواجهه با آسیبها و مسائل اجتماعی: مقایسه بوروکراسی و سازمان هیئت» پرداخت.
این جامعه شناس یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی و معنوی را مناسک عزاداری محرم و صفر برشمرد و به طرح این سوال پرداخت که مناسک عزاداری چه نسبتی با این عوامل دارد؟ آیا به تشدید آنها منجر میشود و یا اینکه در جهت رفع آنها اهتمام دارد؟
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با تأکید بر اینکه مهمترین مشکل بوروکراسی در ایران این است که رویههای به کار گرفتهشده فاقد کارآمدی لازم هستند، اظهار داشت: درعینحال عقلانیت ایرانی و اسلامی با عقلانیت مورد انتظار دستگاههای بوروکراتیک تناسب لازم را ندارد.
انتظاری گفت: آنچه موجب شده است هیئت و الگوی هیئتی حداقل در رابطه با حل مسائل جامعه، کارآمدتر از بوروکراسی باشد، تناسب بیشتر آن با عقلانیت اسلامی و ایرانی است. همه آنچه پیرامون سازمان هیئت رخ میدهد حول محور اباعبدالله (ع) و رشادتها و مظلومیت وی و یارانش صورت میگیرد و این امر موجب میشود تا دفاع از مظلوم، حقطلبی و عدالتجویی در کنار غیرت و دفاع از ناموس در میان ایرانیان ارزشهای مشترک و به تعبیری سنگ بنای ساختار ارزشی هیأت باشد.
وی یکی از مهمترین نتایج این مبحث را مواجهه دینی با آسیبهای اجتماعی در قالب امربهمعروف و نهی از منکر دانست و گفت: رونق چنین فریضهای در جامعه ایرانی موجب میشود که بسیاری از آسیبها و مسائل اجتماعی از بین بروند. می توان گفت وضعیت فزاینده آسیبها و مسائل اجتماعی به سبب ضعف تحقق امربهمعروف و نهی از منکر است.
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی،ادامه داد: بوروکراسی وارداتی از جهات گوناگون بستر را برای رواج انواع منکرات فراهم ساخته است، درحالیکه سازمان هیئت بهگونهای طراحی شده است که موجب همبستگی بیشتر مردم و در نتیجه استقرار هسته مرکزی امربهمعروف و نهی از منکر در قالب ولایت مسلمین بر یکدیگر میشود.
راهکارهایی برای کنترل فساد با تأسی به نهجالبلاغه
حفیظ الله فولادی،استادیار گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه درادامه این نشست به ارائه مقاله خود با عنوان «بازتعریفی برنظارت در ابعاد مختلف؛ راهکاری ضروری برای کنترل فساد در جامعه با تأکید بر نهجالبلاغه» پرداخت.
وی با تأسی از نهج البلاغه، توجه به نظارت الهی، تعریف سازوکارهای جدید در گزینش مدیران، عملیاتی کردن نظارت بر فعالیتها و دارایی های کارگزاران و بازتعریف جایگاه نهادهای نظارتی را به عنوان راه کارهایی برای کنترل فساد، پیشنهاد داد.
«رسانه» و «یکسان بودن نظام آموزش و پرورش»؛ عوامل اصلی حاشینه نشینی
سجاد هجری، پژوهشگر اجتماعی در دهمین نوبت ارائه به تشریح مقاله ای با عنوان «راهبردی برای حاشیه نشینی زدایی در ایران با تأکید بر حل مسأله اعتیاد» پرداخت.
وی گفت: معضل حاشیه نشینی در کلان شهرها مسئلهای است که ریشه در مهاجرت افراد از شهرهای کوچک و روستاها دارد و مهاجرت مستقیما بر اشتغال و معضل منزلت افراد به عنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در حاشیهنشینی تاثیر میگذارد.
هجری با بیان اینکه که مسئله مهاجرت بر جاذبه مقصد و دافعه مبدأ مبتنی است، گفت: واضح است که جاذبههای مقصد توسط رسانه تقویت میشود و رسانه به تبلیغ و تهییج مقوله مهاجرت میپردازد. از سوی دیگر «یکسان بودن امر آموزش و پرورش» بدون در نظر گرفتن اقتضائات بومی مسئله دیگری است که منتج به شهرنشینی و دگرگونی نظام ارزشی و سبک زندگی روستاییان میشود.
وی گفت: در راستای روستایی ماندن روستایی و روستا ماندن روستا باید به «تربیت» روستاییان، مناسب و متناسب «بوم» روستا توجه کرد. یکسانی «مواد درسی» مدارس و «سبکهای تدریس» در کشور مبتنی بر زندگی شهرنشینی و بدون ملاحظهی «اقتضائات بومی» نتیجهای جز رؤیای شهرنشینی و دگرگونی نظام ارزشی و «سبک زندگی» روستاییان نداشته و ندارد.
وی اظهار کرد: ازدواج و نظام خانواده از جمله عواملی است که منجر به درهمآمیختگی فرهنگی و اقتصادی میشود. در شهرها خانوادههایی ساکن هستند که از وجوه فرهنگی، اقتصادی، تمایزی با حاشیهنشینان ندارند ولی شهرنشین به شمار میآیند و ادغامشده در شهرها هستند و ادغام این افراد با حاشیه نشینان میتواند پدیدار ذهنی- عینی «مرکز- حاشیه» و «اختلاف طبقاتی» را در جامعه کمرنگ کند.
این پژوهشگر گفت: سیاست مشارکت پویا و فعال نهادهای مردمی همانند مساجد، مدارس و … با یکدیگر میتواند بسیاری از معضلات منطقهای حاشیهای را خودبخود رفع کند و با مطالبهگری از دولت در بهبود وضع حاشیهنشینی کمک کند.
هجری در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: بایستهترین سیاست در ترک پایدار اعتیاد و بازگشت معتاد به جامعه، درگیری و همراه کردن مردم با موضوع است و در این مسیر باید مردم را بسیج کرد و آن را به عنوان یک دغدغه مطرح کرد.
علوم شناختی، جایگزین علوم انسانی است
حامد حاجی حیدری، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست به ارائه سخنرانی خود با عنوان «شبکه به جای جامعه؛ چرخش پارادایمی در علوم اجتماعی» پرداخت.
حاجی حیدری گفت: ما با نوع جدیدی از علوم مواجهیم. علوم شناختی کلا علوم انسانی قبلی را بازنشست می کند. روش تحقیق های قبلی مبتنی بر پیمایش و مصاحبه و فوکوس گروپ را به بایگانی می سپرند و به جایش چیز جدیدی می آورند با عنوان تحلیل کلان داده ها. تحلیل کلان داده ها چیزی در کنار روش های دیگر علوم اجتماعی نیست، بلکه جایگزین آنهاست. وقتی شما اطلاعات به روز و در لحظه هفتاد میلیون ایرانی در دست تان است چرا باید پیمایش انجام بدهید با چهل هزار نمونه. دلیلی برای این کار وجود ندارد چون ما دیگر اطلاعات دقیق داریم. تمام مسائل اجتماعی را می دهیم به الگوریتم کامپیوتری.
وی ادامه داد: علوم شناختی با سه رویکرد در دهه ۱۹۵۰ شکل گرفت. ابتدا به واسطه تلاش افرادی مانند نوآم چامسکی. بعد مهندسین سردمدار این قضیه شدند و الهام بخش روان شناسان شدند و در نهایت عصب شناس ها. این سه دسته دست به دست هم دادند و علوم شناختی را شکل دادند. علوم شناختی علومی در کنار سایر علوم نیست بلکه جایگزین علوم انسانی است.
وی در ادامه گفت: سه دسته نسبیت گرا در این کشور داریم. سروشیست ها، فردیدی ها و فوکویی ها. اینها جلوی گفتگوی سازنده و افزایش میراث مفید علوم انسانی را گرفته اند. از صبح ما بارها گفتیم که این حرف برای غربی هاست و به درد ما نمی خورد و ما باید خودمان یک مدل درست کنیم. نباید این کار را بکنیم. چطورعقل فردید به این نتیجه رسید که این بخش از سخن هایدگر به درد ما می خورد بخش دیگرش نمی خورد؟ آقای کچویان می گوید که از حیث التفاتی این بخش فوکو به ما می سازد جای دیگرش نمی سازد. این ایجاد شرق و غرب باعث شده است که این علوم انسانی اسلامی و به طور خاص جامعه شناسی اسلامی که می خواهیم بنا کنیم، نحیف باشد و از نفس می افتد. اصلا فرض کنید هرآنچه در آکادمی جامعه شناسی ما جریان دارد، غربی است و تعطیلش کنیم بگذاریم کنار بگوییم شما حالا بساز. روش عاقلانه چیست؟ گویا صدرایی ها چنین نظری دارند. ما موج نسبیت گرایی ناشی از چرخش زبان شناختی داشتیم که وارد ایران شده است و برای ما مصیبت به بار آورده است. در سال ۱۹۳۶ چیزی درست شد به نام نظریه عمومی محاسبات. محصول چرخش زبان شناختی چیزی شده است به نام شناخت ناگروی که معتقد است نمی توان شناخت عام ایجاد کرد و نمی توان نظریه عام جهانشمول شرقی غربی داشت و باید برای خودمان داشته باشیم.
حاجی حیدری اظهار داشت: این شناخت ناگروی پوپرو سروش و فوکو و کچویان و هرمنوتیسین ها و فردید یا پراگماتیسم امریکایی از طریق میرسپاسی جامعه شناسی ایران را از نفس انداخت. چپ جدید باز از طریق بوردیو تآثیر گذاشت و آن هم بخش دیگری از جامعه شناسی ما را از نفس انداخت. همه اینها وجه مشترکی دارند به نام شناخت ناگروی که معتقد است نمی توان شناخت عام ساخت در واکنش به این رویکردها اردوگاه جدیدی درست شد ملهم از نظریه عمومی محاسبات که پایه علوم شناختی شد.
وی در پایان گفت: نقطه عزیمت علوم شناختی در برابر شناخت ناگروی و پست مدرنیسم و پساساختارگرایی این است که شناخت ممکن است به این شرط که پروسه شناخت را دقیق کنید و آن را تبدیل کنید به الگوریتم های رایانه ای.
انحراف، عدم همسویی کنشها با نظام های تشریع الهی است
سید علی سیدی فرد، پژوهشگر اجتماعی به عنوان آخرین سخنران این نشست، به ارائه مقاله خود با عنوان «در باب آسیب اجتماعی و نظامهای اجتماعی» پرداخت.
وی در ابتدا به مفهوم «آسیبشناسی» اشاره کرد و گفت: این مفهوم در اصل متعلق به حوزه علوم پزشکی است. در این علوم، آسیبشناسی به معنای مطالعه طبیعت بیماریها، علل و پیامدهای آنهاست. تشخیص بیماریها از روی علائم اصلیترین کار یک پاتولوژیست است و وضعیت آسیبشناسانه به معنای انحراف از وضعیت نُرمال یا سلامت است.
سیدی فرد افزود: دو جریان در دانش اجتماعی وجود داشت؛ عدهای معتقد بودند علوم زیستی به طور کلی و علم پزشکی به طور خاص مبنای تمام علوم انسانی و اجتماعی است و گروه دوم کسانی بودند که صرفاً از استعارههای زیستی و طبی در تحلیلهای خود استفاده میکردند.
سیدی فرد ادامه داد: اگر وضعیت اجتماعی فاقد هرگونه انتظامی باشد، تغییر از یک وضعیت و یک وضعیت دیگر را نمیتوان نوعی انحراف یا آسیب دانست.
این پژوهشگر اجتماعی تصریح کرد: سه تلقی متفاوت از انحراف وجود دارد که تلقی آماری از انحراف یکی از آنهاست. در این تلقی، انحراف به معنای هر چیزی است که از میانه و یا میانگین یک جامعه آماری تا حد زیادی فاصله دارد. در دیدگاه دیگر، انحراف، مبتنی بر یک تمثیل در حوزه پزشکی، نوعی بیماری است. تلقی سوم، انحراف به مثابه عدم پیروی از قواعد گروه است.
وی افزود: طبق برداشت سوم، اگر شخصی از قواعد گروه تخلف کند دچار انحراف شده است. این دیدگاه به نظریاتِ قائل به قراردادی بودن ماهیت جُرم نزدیک است. کسانی نظیر خود هوارد بِکِر و پیش از او فرانک تاننباوم و ای. ام لِمِرت نظریاتی نزدیک به این دیدگاه دارند.
به گفته نگارنده این مقاله، انحراف به معنای عدم همسویی پارهای از کنشها با یکی از نظامهای تشریعی الهی است. این نظامها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد که نظام تربیت، نظام معیشت و نظام اقتصاد از جمله آنهاست. نظام معیشت خود به دو نظام سلامت و اقتصاد تقسیم میشود. این نظامها از سنخ مجموعهای از قواعد گروهی که ماهیت برساختنی دارند، نمیباشند. قواعد بیانشده در این نظامها بیانگر روابطی واقعی میان دستهای از کنشهای اجتماعی از یکسو و نزدیکی بیشتر به مبدأ مطلق هستی از سوی دیگر است. این نظامهای تشریعی الهی توسط فقهِ نظام کشف میشوند.
انتهای پیام/
منبع: مجمع عالی علوم انسانی اسلامی
https://ihkn.ir/?p=13264
نظرات