به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگویی، ضمن تشریح ویژگیهای دانشگاه اسلامی با الگوی مکتب جعفری(ع) بیان کرد: این دانشگاه ویژگیهای منحصر به فردی داشت، از جمله عقلانیت، ایمان، آزادی و کارآمدی. عقلانیت به این معنا بود که امام صادق(ع) بر اساس استدلال و فقه شاگردان را تربیت میکردند. حتی کسانی خدمت امام میرسیدند که ملحد، زندیق و دهری و به تعبیری ماتریالیستهای آن زمان بودند و امام با آنها گفتوگو و بحث می کردند و اینان با استدلال امام(ع) قانع میشدند.
در پارادایم غرب، جمع تعبد و تعقل قابل تصور نیست
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد با اشاره به مؤلفه بعدی دانشگاه اسلامی با الگوی مکتب امام صادق(ع) ادامه داد: ایمان مؤلفه دوم است. ایمان عبارت از تعلق و علقه قلبی انسان با خداست و امام صادق(ع) در دانشگاه خود، شاگردان را طوری تربیت میکرد که با خداوند یک رابطه بندگی و تعبد هم داشته باشند. معمولاً در مسیحیت و تاریخ غرب، تلفیق عقلانیت و ایمان و یا تعقل و تعبد، قابل تصور نیست و نمیتوانند این دو را با هم جمع کنند، آن هم به دلیل کانتکس و پارادایم خاصی که در عالم غرب وجود دارد، لذا برای آنها سخت است که بپذیرند میتوان این دو را با هم جمع کرد. اما در پارادایم اسلامی میتوان این دو را با هم جمع کرد.
رواج استبداد علمی در دانشگاهها و گروههای علمی
وی افزود: سومین مؤلفه دانشگاه اسلامی با الگوی مکتب امام صادق(ع)، حرّیت و آزادی بود. دانشگاه وقتی دانشگاه است که آزادی علمی در آن حاکم باشد، اما گاهی اوقات استبداد علمی در دانشگاه نهفته است. استبداد همیشه از نوع سیاسی نیست، استبداد گاهی دینی و گاهی علمی است. امروزه ما در بعضی از گروههای علمی، شاهد استبداد علمی هستیم و از این مسئله رنج میبریم. فرض کنید در گروه روانشناسی، اعضای گروه علمی به مکتب روانکاوی فروید گرایش داشته باشند، اینان میگویند اگر کسی بخواهد با گرایش مکتب انسانگرایی مازلو یا مکتب گشتالت و یا مکتب رواشناسی شناختی، به گروه مکتب فروید ورود پیدا کند، این اجازه را ندارد، این استبداد علمی است. در گروههای فلسفه هم همین مسئله دیده میشود؛ اگر یک گروه، فلسفه تحلیلی داشته باشد، به هیچ وجه، نه تنها اجازه نمیدهد فلسفه دیگری مانند فلسفه اسلامی به این گروه ورود پیدا کند، حتی برخورد غیراخلاقی با آن میکند. این استبداد علمی است. امروزه در دانشگاههای ما و گروههای علمی، استبداد علمی غوغا میکند. حتی کسانی که دم از آزادی و مبارزه با استبداد میزنند و از استبداد سیاسی و دینی مینالند، خود گرفتار استبداد علمی هستند. دانشگاه با الگوی مکتب امام صادق(ع) دانشگاهی بود که از آزادی و حرّیت برخوردار بود، لذا افراد با آزادیِ تمام اجازه داشتند حرفهای خود را بزنند، مباحث را مطرح کنند و امام صادق(ع) با روش عقلانیت به پاسخ این پرسشها میپرداختند.
خطر استبداد علمی از استبداد دینی و سیاسی بیشتر است
حجتالاسلام خسروپناه با بیان اینکه استبداد علمی، نهایتاً منجر به تکفیر علمی میشود، گفت: امروزه در جهان علاوه بر تکفیر دینی با تکفیر از نوع علمی هم مواجه هستیم. تکفیر علمی یعنی این گرایش علمی که ما داریم، درست و صحیح است و لاغیر، و کسی که این مکتب و گرایش فکری را ندارد، بیسواد است. اکنون به راحتی در فضای مجازی میبینیم که جریانهای روشنفکری مستبد رقبای خود را به بیسوادی متهم میکنند. در این فضا میبینیم که یک جوان رفته است و در کشوری پیاچدی فلسفه گرفته، با آنکه رشته تحصیلی او هم فلسفه نبوده، اما با کمال بیادبی و پررویی میگوید آیتالله مصباح سواد فلسفی ندارد و یا درباره آیتالله جوادی آملی هم همین نظر را دارد. این غرور و تکفیر علمی، زاییده آن استبداد علمی است. این خطر بیشتری از استبداد دینی و تکفیر دینی دارد. حتی از استبداد سیاسی خطرناکتر است. در استبداد سیاسی، مردم به راحتی میفهمند یک سیاستمدار مستبدانه رفتار میکند و یا در استبداد دینی جامعه کمکم از آن باورهای دینی مستبدانه فاصله پیدا میکنند، اما در استبداد علمی تشخیص بسیار دشوار است، چون افراد چهره علمی به حرفها و نظریات خود میدهند و این استبداد را کاملا مبتنی بر نظریه علمی میدانند. نفاقی که در استبداد علمی وجود دارد، بسیار بیشتر از نفاق در شرایط استبداد دینی و یا سیاسی است.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: اگر در دوره مشروطه مرحوم میرزای نایینی در کتاب «تنبیهالامه و تنبیهالمله» از استبداد دینی و سیاسی سخن میگوید و آنها را نقد میکند، ما امروز در روزگاری هستیم که گرفتار استبداد علمی هستیم که منشأ تکفیر علمی است. این مسئله را به راحتی در جوامع علمی میبینیم. درباره بحث علوم انسانی اسلامی، مشاهده میشود که یک عده گارد میگیرند و میگویند آن را قبول نداریم، با آن مقابله میکنیم و اجازه ورود آن به دانشگاه را نمیدهیم. میگوییم تعریف شما از علوم انسانی اسلامی چیست که آن را قبول ندارید؟ پاسخ میدهند ما اصلاً تلقی هم نداریم، حاضر هم نیستیم درباره آن مطالعه و تحقیق کنیم. این یک نوع استبداد علمی است که احساس میکنند اگر باب علوم انسانی اسلامی باز شد، بازار برای یک عده کساد میشود، و این ادعای علمیگرایی که نسبت به بعضی نظریهها وجود دارد، به حاشیه رانده میشود. این دقیقاً همان فضایی است که مارکسیستها قبل از انقلاب داشتند. ادعای مارکسیستها این بود که ما علم را به معنای ساینس و تجربه قبول داریم و نگاه پوزیتیویستی (اثباتگرایانه) داشتند و مدعی بودند فلسفه آنها علمی است. در حالی که نه فلسفه آنها علمی بود و نه علمی هم که ادعا میکردند برگرفته از تجربه و آزمایشگاه بود، اما طبق نظریه خود، هر شخصی که با مارکسیست مخالفت میکرد به بهانه اینکه با علم مخالفت میکند و علمستیز است با او برخورد و او را حذف میکردند. امروزه به شکل و قالب دیگری این تفکر شکل گرفته است.
دانشگاه با الگوی مکتب امام صادق(ع)؛ آموزشِ پژوهشمحورِ کارآمد
وی با اشاره به مؤلفه چهارم دانشگاه اسلامی با الگوی امام صادق(ع) که کارآمدی و علم نافع است، افزود: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ»، این از اوصاف اهل تقواست که دنبال علم نافعاند، علم کارآمدی که برای جامعه مفید باشد، علمی که هم برای عالِم مفید است و هم برای مردم جامعه، این علم گرههای جامعه را باز میکند. گاهی اوقات ما این علم را به علم بومی تعبیر میکنیم، علومی که ناظر به جامعه و حل مسائل آن است. دانشگاه در دوره امام صادق(ع)، یک دانشگاه کارآمد بود، به این معنا که در این دانشگاه آموزشِ پژوهشمحورِ کارآمد ملاک بود. مؤلفه کارآمدی برای پیشرفت، رشد و بالندگی جامعه بسیار حیاتی است. امروزه نبود این مؤلفه یک آسیب در جامعه دانشگاهی و نیز جامعه حوزوی ماست. باید بررسی کنیم؛ چه میزان از دانشی که در دانشگاه و حوزه تدریس میشود، نافع و کارآمد است.
خسروپناه گفت: امروزه ما به بحثهایی مانند فقه رسانه، فقه تکنولوژی، فقه فرهنگ، فقه هنر، فقه شهرسازی و فقه سیاسی و اقتصادی نیاز داریم، در حوزه ما این مباحث تدریس میشود، اما اندک. بیشتر فقههای عبادات و معاملاتی تدریس میشود که مورد نیاز جامعه ما نیست و یا اگر باشد این نیاز اندک است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه امروزه دانش علوم انسانی در دانشگاههای ما از آسیب ناشی از نبود کارآمدی رنج میبرد، بیان کرد: اقتصادی که در دانشگاه تدریس میشود چقدر ناظر به نیازهای جامعه ماست؟ جامعه شناسی و روانشناسی ما چقدر ناظر به آسیبهای اجتماعی جامعه زمان ماست؟ اینها اندک است. امروزه میبینیم وقتی یک دانشجوی رشته حقوق ما از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، توانایی نوشتن لایحهای حقوقی را ندارد، چرا که آموزش مهارتی و کارآمدی ندیده است. این یک نقص در دانشگاه و حوزه ماست که باید برطرف شود. اگر الگوی دانشگاه اسلامی مبتنی بر الگوی امام صادق(ع) فهمیده شود و به صورت نظاممند و سیستماتیک اجرا شود، قطعا میتوانیم ادعا کنیم نهادهای علمی ما در مسیر تمدنسازی پیش میروند. تمدن یعنی دانش، حکمت، صنعت و فرهنگی که بتواند علاوه بر جامعه خود، در جهان هم تأثیرگذار باشد و این اتفاق نمیافتد مگر اینکه دانشگاه ما آموزشِ پژوهشمحورِ کارآمد داشته باشد.
ضعف عملکردی از سوی وزارت علوم در ترویج کرسیهای نظریه پردازی
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به استبداد علمی حاکم در گروههای علمی و اینکه پژوهشهای ما ناظر به نیازهای جامعه نیستند، ما فعلا، حتی تا دهههای بعد، نمیتوانیم انتظار تحقق علوم انسانی اسلامی را داشته باشیم؟ گفت: صد البته نباید ناامید بود، باید تلاش کرد و کرسیهای آزاداندیشی و نظریه پردازی را گسترش داد. با تحولات ساختاری که نهادهایی مانند وزارت علوم باید آن را دنبال کنند، امید میرود حرکتهایی صورت بگیرد. اما متأسفانه از سوی متولی اجرای کرسیهای نظریه پردازی که معاونت پژوهشی وزارت علوم است، حتی یک قدم هم برداشته نشده است. اگر چه از سوی هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی در دانشگاه گامهای خوبی برداشته شده و این کرسیها برپا میشوند، اما ستاد این موضوع در وزارت علوم، ضعیف عمل کرده است. به تصور بنده راه مقابله با استبداد علمی، ترویج کرسیهای نظریه پردازی است.
حجتالاسلام خسروپناه در پاسخ به این پرسش هم که یعنی ما باید منتظر یک انقلاب علمی باشیم تا بتوانیم با استبداد علمی مبارزه و مقابله کنیم، افزود: به جای انقلاب علمی، جنبش و نهضت علمی را به کار ببریم، بهتر است. در این راستا رسانهها نقش مهمی دارند، آنها با ایجاد پرونده مستقلی در بحث علم، دانشگاه و حوزه و باز نگه داشتن این پروند، میتوانند نقش مهمی در مقابله با استبداد علمی ایفا کنند. گاهی اوقات رسانه به استبداد علمی کمک میکند، آن هم وقتی افراد را بایکوت میکند و حرفها و مقالات را تقطیع شده منتشر میکند و یا شبههای را مطرح میکند، اما جوابیه را منتشر نمیکند. رسانه گاهی ابزار ترویج استبداد علمی میشود. از آن سو، رسانه میتواند نقش مهمی در ترویج آزاداندیشی علمی داشته باشد و مقابل استبداد علمی بایستد.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=11857
نظرات