به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، استاد علی عندلیبی همدانی از اساتید حوزه علمیه قم در سومین جلسه از درس خارج فقه معاصر به بررسی «بورس و اوراق بهادار» پرداخت که در ادامه چکیده متن آن تقدیم حضور علاقهمندان میشود؛
بحث ما در ادله مشروعیت اشخاص حقوقی من جمله بورس بود که به دلیل ششم که مشروعیت از طریق ولایت فقیه بود، رسیدیم، یکی از روایات مهم در این باب مقبوله عمر بن حنظله است که دو بحث سندی و دلایلی در آن بایستی انجام دهیم، در بررسی سندی مقبوله عمر بن حنظله بودیم، که برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله» ۴ وجه را بیان کردیم.
وجه پنجم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»: روایت اجلاء از ایشان
صغری: راویانی از بزرگان شیعه مثل صفوان بن یحیی، عبدالله بن بکیر، عبدالله بن مسکان، زراره، حریز، منصور بن حازم و ابوایوب خزاز از «عمر بن حنظله» روایت نقل کردهاند.
کبری: اگر عدهای از اجلاء و بزرگان قوم از شخصی روایت نقل کردند، دلالت بر وثاقت او دارد یعنی موجب اطمینان به وثاقت آن شخص میشود.
نتیجه: «عمر بن حنظله» ثقه میباشد.
مناقشه در این وجه: این دلیل از جهت صغروی اشکالی ندارد ولی از جهت کبروی قابل بحث و خدشه میباشد، زیرا که هر چند بعضی فرمودهاند روایت اجلاء از شخصی دلیل وثاقت آن شخ محسوب میشود ولی ما دلیلی برای این مطلب نیافتیم مگر اینکه بگوییم تماس و رفت و آمد جلیل القدری با یک شخص دیگر سبب میشود که اگر آن شخص راوی ضعیفی بود، از او اجتناب میکردهاند و از او نقل روایت نمیکردهاند.
وجه ششم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»؛ وقوعش در سلسله روات کافی
این روایت و روایاتی دیگر را مرحوم کلینی از ایشان نقل کرده است، فلذا عمر بن حنظله در بعضی از اسانید روایات کافی ذکر شده است. بعضی از همین ذکر ایشان به عنوان راوی حدیث در کتاب کافی مرحوم کلینی میخواهند، وثاقت ایشان را اثبات کنند.
دلایل؛
۱- کلینی شهادت بر صحیحه بودن روایات کتابش داده است.
۲- این شهادت مرحوم کلینی به این معنا است که تمام روایات کافی روایت صحیحه هستند.
۳- حاجی نوری میفرماید: شهادت علی اطلاق بر صحت تعداد زیادی از روایات، لا وجه له مگر اینکه راویها ثقه باشند.
۴- عمر بن حنظله هم جزو راویان روایات مرحوم کلینی در کافی میباشد.
۵ – عمر بن حنظله ثقه است.
اشکالات؛
۱- صرف شهادت بر صحیح بودن روایات، دلیل بر وثاقت روات نمیشود.
۲- معنای اوثق الناس این چنین که شما برداشت کریدهاید، نیست بلکه معنای «اوثق الناس» این است که بیش از دیگران قابل اعتماد و اطمینان است و احتمال کمتری میدهیم که اشتباه کرده باشد، نه اینکه تمام واسطههایش تا امام ثقه باشند.
وجه هفتم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»؛ نقل صحیح الروایت از ایشان
۱ – در کتب رجالی در رابطه با برخی از روات آوردهاند که فلان شخص «صحیح الروایت یا صحیح الحدیث» است.
۲ – حاجی نوری در مورد معنای صحیح الروایت میفرماید: تمام واسطههای این شخص صحیح الروایه یا صحیح الحدیث تا
امام ثقه هستند.
۳- از جمله کسانی که فرمودهاند که صحیح الروایه و الحدیث است، احمد ابن ادریس میباشد.
۴- وقتی مرحوم شیخ روایت مورد بحث ما را از محمد بن علی بن محبوب نقل میکند، یکی از افرادی که در طریق شیخ به محمد بن علی بن محبوب قرار دارد، احمد بن ادریس است، پس احمد بن ادریس در طریق روایت مورد بحث ما واقع شده است و محمد بن علی بن محبوب به طریق خودش از عمر بن حنظله نقل حدیث میکند، فلذا احمد بن ادریس این روایت را با واسطه از عمر بن حنظله نقل کرده است.
۵ – عمر بن حنظله که مروی عنه با واسطه احمد بن ادریس است، ثقه میباشد.
اشکالات؛
برداشت حاجی نوری از صفت «صحیح الحدیث» نادرست است، زیرا مرحوم نجاشی در مورد بعضی از همین افراد صحیح الحدیث جملهای دارد که بر خلاف این برداشت و ضد این معنا میباشد.
وجه هشتم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»؛ روایت یزید بن خلیفه حارثی
یزید بن خلیفه به امام صادق(ع) عرض میکند «عمر بن حنظله در مورد وقت نماز ظهر و عصر از شما روایت نقل کرده است، آیا درست است؟ امام جواب میدهند که اگر از عمر بن حنظله روایت رسیده است، او دورغ به ما نمیبندد، یعنی راستگوست و قول او حجت است.»
اشکال: تنها مشکل استدلال به این روایت، خود «یزید بن خلیفه» است، زیرا وثاقت او ثابت نیست.
وجه نهم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله» کثرت روایت
۱ – عمر بن حنظله کثیر الروایت است.
۲ – کثرت روایت از کسی، دلیل بر وثاقت شخص میباشد.
اشکالات؛
۱ – این اشکال کبروی است.
۲ – کثرت روایت تلازمی با معاشرت و ممارست زیاد ندارد.
۳ – جناب عمر بن حنظله بیش از ۸۰ روایت ندارد. به این تعداد روایت، کثرت روایت اطلاق نمیشود.
وجه دهم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»؛ روایات دال بر منزلت ایشان
روایاتی در مدح و منزلت عمر بن حنظله نقل شده است که مرحوم کشی آنها را نقل کرده است ولی مشکل اینجاست که راوی در عمدهی این روایات خود عمر بن حنظله است، فلذا تمسک به آن روایات برای اثبات وثاقت ایشان، دوری است. زیرا حجیت آن روایات متوقف بر وثاقت ایشان است و وثاقت ایشان متوقف بر حجیت این روایات است و هذا دورٌ.
وجه یازدهم برای اثبات وثاقت «عمر بن حنظله»
۱ – از روایاتی مثل روایت وقت نماز ظهر و عصر که گفته شد و سایر قرائن کشف میکنیم که عمر بن حنظله از معارف بوده و در آن زمان شناخته شده بوده است و شخص عادی نبوده است.
۲ – طبق مبنای بعضی از اساتید مثل مرحوم تبریزی اگر کسی از معارف باشد ولی با این حال «لم یرد فیه قدح و لا ذم» دلیل بر وثاقت میشود.
۳ – عمر بن حنظله که قدح و ذمی در موردش ندارد، پس ثقه است.
اشکال؛
۱ – تعداد زیادی از معارف و افراد شناخته شده وجود دارند که در رجال توثیق شده اند، پس معلوم میشده که اکتفاء بر مشهور بودن شخص نمیکردهاند.
نتیجه بررسی سندی روایت مقبوله عمر بن حنظله
این روایت موثقه است، زیرا که «داود بن الحصین» واقفی است، فلذا موثقه عمر بن حنظله میشود. اما اثبات مقبوله بودن این روایت سخت است، زیرا ما دسترسی به کتب و نظرات قدما نداریم و آن مقداری که به ما رسیده است در طول هم هستند نه اینکه در یک زمان به تمام فتوای هم عصرهایشان خبر داشته باشیم. پس سند حدیث معتبر است و حدیث قابل استدلال میباشد.
آیا این روایت دال بر ولایت فقیه میشود یا خیر؟
دو نفر در دین با هم دعوا دارند که دو نوع تصور میشود.
۱ – شخصی میگوید تو به من بدهکاری و دیگری انکار میکند.
۲ – شخصی قبول دارد که بدهکار است ولی بدهی را نمیدهد.
در هر دو صورت منازعه رخ میدهد.
روایت در مورد همه این صور میگوید که اینها منازعه دارند فلذا به نزد سلطان مثل دعوای کیفری یا قاضی میروند، آیا این کار و رجوع به نزد قاضی یا سلطان جایز است؟ امام میفرمایند: چنین کاری جایز نیست و حرام است حتی در جایی که محق هستید و حتی اگر حق و مال خودت را از این طریق گرفتی، این مال سحت است چون با حکم طاغوت و حکم کسی که خدا گفته باید به او کفر بورزی، مال خود را گرفتهای.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=14348
نظرات