به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ کرسی علمی ترویجی «الگوریتم اجتهاد» به همت گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحمید واسطی و نقد حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی و دکتر مسعود فیاضی و با دبیری حجتالاسلام دکتر محمد علی سوادی، ۲۵ دی ماه ۹۷ با حضور اساتید حوزه و دانشگاه، دانشجویان و دانشپژوهان در سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد. در ادامه گزارش این نشست محضر خوانندگان گرامی ارائه میشود.
حجتالاسلام واسطی: عنوان «الگوریتم اجتهاد» برگرفته از اصطلاح ریاضی و اصل آن الخوارزمی است که خوارزمی ریاضیدان مسلمان ایرانی، روش قدم به قدم حل مسأله را ابداع کرد و از آنجا به علم ریاضیات گسترش پیدا کرد؛ لذا مراد از «الگوریتم اجتهاد» نشان دادن مراحل دستیابی به عملکرد قدم به قدم اجتهاد است.
تعیین عملکرد استنباط و چگونگی فرآیند اجتهاد
مسأله این است که آیا میتوان عملکرد استنباط مجتهدین را به صورت قدم به قدم و تمام جزئیات ترسم کرد؛ آیا تعیین استنباط و چگونگی فرآیند اجتهاد ممکن است یا خیر؟
در تنقیح این مسأله باید قلمرو بحث مشخص شود که قلمرو این مسأله اصل علمیات استنباط با ملاحظه مبانی هر مستنبط و مجتهدی است، یعنی با وجود اختلاف مبانی و اختلاف روشها آیا میتوان فرآیند استنباط مجتهدین را دقیقسازی کرد؟
روش پیگیری این موضوع در مرحله نخست به صورت عملکرد استقرایی و بحث میدانی بوده و در مرحله بعد منطق استنباط، روش استدلالهای اصول فقهی بوده است.
در قسمت بعدی مدعا یا فرضیه در پاسخ به این سؤال مطرح شده است که آیا روش اجتهاد را میتوان الگوریتمی کرد؟ و مدعا این است که میتوان اجتهاد را به صورت قدم به قدم، دارای نقطه شروع، مراحل مشخص، شاخصههای قابل اندازهگیری و نقطه پایان معین در یک قالب نشان داد و الگوریتمی کرد.
استدلال عقلی، اصول فقهی و استقراء عملکرد فقها در الگوریتم اجتهاد
در بخش بعدی استدلالها مطرح شده که سه محور استدلالی تنظیم شده است، استدلال نخست، عقلی است و عملیات اجتهاد به عنوان یک عملکرد و یک پدیده تکوینی است و اعتباری محض نیست؛ لذا اجتهاد تابع قوانینی است که بر روی عملکردها در عالم تکوین جاری میشود.
هر پدیده عینی در این عالم دارای علت صوری، فاعلی، مادی و غایی است؛ همچنین اصل علمیات اجتهاد یک عملکرد عینی است و اعتباری نیست، از این جهت تابع این قوانین است و علل اربعه، مقولات عشر و مقومات سته حرکت نیز به عنوان چارچوب نظری این بحث قرار گرفته است و از این مدعا پشتیبانی خواهد کرد تا عملیات اجتهاد را تبیین کنیم.
استدلال دوم، استدلال اصول فقهی است که مقدماتی دارد، این که ما در فهم ادله مؤلف محور هستیم و دلالت تابع اراده مؤلف است؛ لذا به دنبال کشف معنا و مدلول و مقصود مؤلف هستیم، زیرا کشف، یک امر انتزاعی و اعتباری محض نیست و بدون روش، کشف منتج نمیشود و کشف نیاز به ابزار دارد که در استدلال قبل به سه ابزار کشف اشاره شد.
در مرحله بعد، ما در بعضی قسمتها دلیل نداریم؛ در جایی که دلیل داشته باشیم، مؤلف محوریم؛ اما جایی که دلیل نداریم و اصول عملیه جاری هستند؛ در اینجا ما شرع محور هستیم؛ یعنی به دنبال انطباق اصلی که میخواهیم تأسیس کنیم با قوانین فوقانی شرع هستیم؛ یعنی در مرحله نخست به دنبال اصل شرعی و در مرحل بعد اگر پیدا نشد به دنبال اصل عقلی هستیم؛ چون به دنبال انطباق این اصل و مجرای اصل با شرع هستیم، لذا بحث کشف پیش میآید و از آنجا که انطباق نیاز به روش دارد؛ بدون روش منتج نخواهد بود.
شاخصه فقه جواهری
استدلال دیگر بر مدعا، استقراء عملکرد فقها است؛ تجمیع عملکرد میدانی فقهای شیعه با انواع مشارب و مکاتب فقهی؛ گرچه توجه اصلی اسقرای میدانی مبتنی بر فقه جواهری است.
فقه جواهری مکتبی است که طبق استظهار از ادله و طبق تراکم قرائن و ظنون عمل میکند و دوم این که قرینیت، دلیل فقهی عقلی را میپذیرد.
گاهی تلاش میشود عملیات استنباط، ذوقی و نوعی خلاقیت شخصی تلقی شود و روشمندی، ضابطهمندی و استدلالی بودن آن استبعاد شود؛ در صورتی که روش استنباط، مسیر مشخصی دارد و فارغ از مستنبط و مجتهد است؛ یعنی ضابطهها به عنوان بستر استنباط برای مستنبط فراهم شده است.
اگر عملیات میدانی فقها و تعیین فرآیند استنباط در قالب مشخص و طبق یک منطق و شاخص معینی نشان داده شود؛ میتوانیم الگوریتم اجتهاد و روش قدم به قدم استنباط را فراهم کنیم.
براساس الگوریتم اجتهاد میتوان عملکرد استنباطی هر فقیه را اعتبار سنجی کرد؛ یعنی اگر اجتهاد به صورت الگوریتمی اکتشاف شود؛ از عملکرد میدانی فقها به اضافه دقیق سازی منطق استنباط در اصول فقه، فقیهیار و ابزاری برای جلوگیری از خطای فقیه حاصل میشود.
چطور ادبیات علمی است که از خطای در لفظ جلوگیری میکند و منطق ابزاری است که مانع اشتباه و خطای در اندیشه است؛ الگوریتم اجتهاد نیز مانع خطای در استنباط است.
الگوریتم اجتهاد سبب فقیهیاری و اعتبار سنجی استنباط است
در اینجا صحبت از هوش مصنوعی و ماشین نیست؛ اما از آنجا که ذهن انسان همیشه و به صورت کامل قدرت پشتیبانی ندارد؛ اگر این مراحل به صورت روشمند و قدم به قدم طی شود و فقیه آنها را ملاحظه کند، یک فقیهیار به دست میآید که میتواند مانع خطا باشد.
به این صورت که بعد از هر عملکرد فقهی بتوان با مبانی همان فقیه در اصول فقه، مبانی تفسیری، رجالی، روایی، تاریخی و… آن استنباط را اعتبار سنجی کرد.
و در پایان الگوریتم اجتهاد، آموزش استنباط و اجتهاد را روشمند میکند؛ یعنی طلاب با توجه به این الگو میتوانند اقوال و نظریات فقهی را در فرآیند استنباط و اجتهاد تحلیل و بازتولید کنند.
ناقد اول؛ استاد مقیمی حاجی: تحلیل و واکاوی فرآیند استنباط و احاطه بر عملیات اجتهاد، خطاها را کاهش میدهد و ارزشمند است؛ اما تمرکز بر اجرای فرآیند و دقیق سازی آن مهم است.
این بحث فعلا در حد یک استدلال ثبوتی است، اما مهم روش حل مسأله است، این که با وجود اختلاف مبانی استنباط، چگونه و با چه کیفیتی میخواهیم این فرآیند را طی کنیم و آیا تجمیع روش و استنباط، امکان دارد یا خیر؟
آیا با وجود اختلاف در سه ساحت مسأله یابی، قرینه یابی و دلیل یابی، الگوریتیم اجتهاد در مرحله عمل دست یافتنی است تا در گام بعد بتوان آن را به یک قالب آموزشی و فقیهیار تبدیل کرد؟
ناقد دوم؛ دکتر فیاض: هدف اصلی بحث «الگوریتم اجتهاد» روشمند سازی اجتهاد است؛ در صورتی که تفاوت استنباط مجتهدان، دلیلی بر روشمند نبودن استنباط نیست، چنان که تدوین اصول فقه، قواعد و ابزار مدون استنباط از سوی فقها دلیل بر این مدعا است.
اشکال اصلی در این بحث، نگاه ریاضیگون به فقه است؛ یعنی پیش فرضها و زاویه دید ریاضی به مسائل فقهی شده و با همان مفاهیم و گزارهها قصد داریم علم فقه و اجتهاد را تحلیل کنیم؛ در صورتی که میان آنها سنخیتی وجود ندارد.
واژه الگوریتم، بومی سازی شود
پیشنهاد من در مرحله نخست این است که واژه الگوریتم، بومی سازی شود و در گام بعد به صرف برخی مشابهتها با علوم دیگر، نوعی قیاس صورت گرفته که این تسری دادن و نتیجه گرفتن ممکن است خطرناک باشد و نتیجه مطلوبی نداشته باشد؛ لذا نباید با شبیه سازی به مدل الگوریتمی فرضیه سازی صورت بگیرد.
روش تحقیق این بحث، سه رویکرد و نگرش سیستمی، تحلیل داده کاوی و تحلیل علی بوده است؛ «پوپر» صاحب این نظریه، نگرش سیستمی را در همه بخشهای علوم تجربی قابل اجرا نمیداند؛ لذا تعمیم این نگرش به علوم انسانی صحیح نیست.
در مرحله بعد از تحلیل داده کاوی در صورتی استفاده میشود که مجموعهای از دادههای بیارتباط بدون پشتوانه نظری وجود داشته باشند؛ در صورتی که منابع آیات و روایات ما مملو از نظریات و مطالب مرتبط با یکدیگر است.
در پایان فقه با عرف و دیدگاههای عرفی سروکار دارد؛ از این جهت نمیتوان ریاضیوار با عرف مواجه شد و در فضای عقلی و عرفی حاکم بر فقه به الگوریتم سازی پرداخت.
انتهای پیام/
منبع: اجتهاد
https://ihkn.ir/?p=9682
نظرات