حجت الاسلام دکتر حسن یوسف زاده: پیشرفتهای علمی که با دقت ریاضی در اروپا حاصل شد جرأتی به سایر متفکران داد تا سراغ رشتههای دیگر بروند و سعی کنند همین راه و روش که در علوم طبیعی منجر به توفیق شده بود را در رشتههای دیگر نیز اجرایی کنند که در علوم انسانی نیز ترویج پیدا کرد و اوج این خوشبینی و تحول در دایره المعارف فرانسه منعکس شده است.
با تدقیق و تحقیق در نظریههای فلسفی در این زمینه روشن میشود که علوم انسانی با این تبار مشخص نه صرفا معدود نظریاتی درباره انسان و جامعه که مکتب کلامی تمام عیار است که از متن جهانبینی پس از رنسانس سر بر آورده و در نقش پیشران «توسعه»، پروژه مشروعیتبخشی به حرکت غرب به سوی اومانیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم را هدایت میکند که امروزه پیشرفت و سبک زندگی غربی به مثابه نمادی برای حمل جهانبینی غرب تبدیل شدهاند.
به تعبیر دیگر، تحقیقات و اکتشافات علمی باعث شد تا شکل و شیوهای جدید از زندگی در برابر بشریت قرار گیرد، اما برای تبلیغ این نوع زندگی تنها از سخن و کلام استفاده نشد بلکه غرب با تولید علوم انسانی کاربردی توانست تعلیم و تربیت جامعه را ساماندهی کند و «انگیزش» پرورش و گزین اجتماعی را در دست بگیرد. یعنی همانگونه که برای توسعه اقتصاد کشورها، زیرساختهای فیزیکی اعم از جادهها، بندرها و… احداث میشود، نرم افزارهای آموزشی و پرورشی متناسب با سخت افزارها و فناوریهای جدید نیز طراحی گشت.
وی در خصوص روش شناسی پژوهش گفت: از دانشمندان غربی دست کم میتوان به دنیس گولت اشاره کرد که ناظر به اخلاق توسعه، سه سطح طولی و مترتب بر هم را مطرح میکند که عبارتاند از تفکرات و تاملات فلسفی، مطالعات اجتماعی، حوزه عمل و مواجهه عملیاتی با واقعیت موجود. دس گاسپر نیز سطوح سه گانه حسیسازی، نظاممندسازی و انطباق را پیشنهاد میکند و معتقد است هر سطح به نوبه خود نقش مهم و برجسته ایفا میکند. در عین حال به نظر میرسد جالبترین مدل در این زمینه ساندرز با عنوان «پیاز فرآیند پژوهش» ارائه کرده است. این مدل در حقیقت، فرآیندهای انجام پژوهش را نشان میدهد. بر اساس این مدل یک پژوهش از لایههای مختلفی تشکیل میشود که در آن هر لایه متأثر از لایه بالاتر است. این لایهها عبارتاند از: ۱) لایه فلسفههای پژوهش ۲) لایه رویکردهای پژوهش ۳) لایه راهبردهای پژوهشی ۴) انتخاب روشهای پژوهش ۵) لایه افق زمانی پژوهش ۶) لایه شیوهها و رویههای جمعآوری دادهها.
این محقق در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: آیت الله مصباح در اشاره به جایگاه فلسفه دین نسبت به مسایل کاربردی معتقد است مسایل کاربردی منطقا متوقف بر مسایل بنیادی است. مسائل بنیادی در علوم انسانی حکم ریشه را دارند اگر این ریشهها در جای خودش مستحکم شده باشند شاخ و برگهایی که از آنها میرویند نتیجه خوبی خواهد داد، اما اگر این ریشهها فاسد باشد یا غذایی که از راه ریشهها به گیاه میرسد مواد سمی باشد آثار نامطلوبی در شاخ و برگها و نهایتا در میوهها خواهد داشت.
اندیشمندان اسلامی اگرچه آرای خود را به صراحت به شکل مدلهای ملموس در نیاوردهاند لکن بازخوانی آنها به شکل مدلهای غیر مصرح مقدور و میسر است. به عنوان مثال حجت الاسلام پارسانیا در بررسی لایههای جهان اجتماعی معتقد است هنجارها و ارزشها پدیدههایی هستند که در لایههایی عمیقتر از کنشهای اجتماعی افراد قرار میگیرند. عمیقترین لایههای اجتماعی عقاید کلانی هستند که بر آرمانها و ارزشهای اجتماعی و بر نمادها و کنشهای انسانی تاثیر میگذارند. باور و اعتقادی که انسان نسبت به اصل جهان و جایگاه خود در آن دارد و تفسیری که از زندگی و مرگ خود ارائه میدهد از عمیقترین پدیدههای اجتماعی هستند.
وی در ادامه تصریح کرد: علامه محمد تقی جعفری به عنوان فیلسوف حیات و انسانشناس جان آشنا به هفت ابزار و منبع معرفتی (علم، فلسفه، شهود، اخلاق، حکمت، عرفان و مذهب) برای فهم جهان برای بشر معرفی میکند. که از طریق هر کدام از آنها باید تلاش کند چهار مرحله مهم را طی کند: شناخت، دریافت، گردیدن و گرداندن. به عنوان مثال انسان باید هستی را بشناسد و آن را درونی کند. بخشی از آن گردد و دیگران را در این امر با خود همراه کند. منابع معرفتی هفتگانه به علاوه چهار مرحله، تلفیق مبانی معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناسی و جامعه شناسی است.
یوسف زاده در پایان با اشاره به اصلِ گردیدن و گرداندن در مفاهیم معرفتی انسانی گفت: انسان از طریق منابع معرفتی که در اختیار دارد تلاش میکند جهان و معادلات و خود را بفهمد. شناخت خود را در فهم و رفتار خود جای دهد و در معیت دیگران مسیر تکامل و سعادت را طی کند. انسان موجودی است که بدون همراه شدن با دیگران و همراه کردن آنها با خود نمیتواند به حیات معقول دست پیدا کند.
گردیدن تکاملی انسان بدون شناخت و دریافت وحدت خود با دیگران امکانپذیر نیست به عبارت دیگر «من» در مسیر تکاملی خود با دیگر «منها» هماهنگی دارد و گردیدن «من» بدون گرداندن دیگر «منها» ممکن نیست. انسانی که در مسیر تکامل قرار میگیرد نمیتواند نسبت به سرنوشت دیگران بیتوجه و بیتفاوت باشد. درد، رنج و عقب ماندن دیگران از مسیر تکامل برای انسان رشد یافته زجرآور است و وی سعی میکند تا دیگران را به رشد و کمال برساند. خلاصه هیچ گاه گردیدن انسان بدون تکاپو در راه گرداندن دیگران امکانپذیر نیست.
منبع: خبرگزاری مهر
https://ihkn.ir/?p=2037
نظرات